بسم الله الرّحمن الرّحیم
با سلام به همه
تصمیم گرفتم قبل از دیگران ، خودم بر دو بیت از اشعار خودم شرحی بنویسم تا مخاطب عام هم بهره ای ببرد ان شاء الله
قربان شما گدای هرجائی ِتان
پاهای مرا بریده زیبائی ِ تان !
من زندهام از عشق شما آقا جان
کشته است مرا دم مسیحائی ِتان !!
این رباعی با همهی نواقصش تقدیم به امام زمان ( روحی فداه ) شده .
توضیح برخی ترکیبها :
در « گدای هر جایی » ( یعنی گدایی که هر جا می رود و گدایی می کند ) ایهام غریب وجود دارد
از یک طرف « هرجایی » معنی خوبی ندارد ! چون هم « جای خوب » داریم هم « جای بد » ! و گدای هر جایی یعنی کسی که به همه نوع آدم رو میزند ! ( دوست و دشمن ! ) گدایی که ادعا می کند گدای شماست و شما را دوست دارد و میجوید امّا در جاهای دیگر می رود و با دیگران سر و سرّی دارد ! ( نوعی پارادوکس معنایی در آن است )
از طرف دیگر گدای هرجایی ( با توجه به « تان » ) یعنی گدایی که در « هر جا » دنبال شما می گردد و در بدر پیدا کردن شماست و این چیز خوبی است . و با توجه به « قربان شما » در اول مصرع ، شق دوم بیشتر به ذهن می رسد تا شقّ اول .
می دانیم که زنان با دیدن زیبایی حضرت یوسف دستشان را بریدند ، با مصرع « پاهای مرا بریده زیبائی ِ تان » تلمیحی به این داستان است برای بیان اینکه زیبایی معشوق من از یوسف بیشتر است !
از طرف دیگر « زیبایی تو پای مرا بریده » اینجا یعنی : نمی توانم از کوی تو جای دیگر بروم) باز نوعی ایهام در آن است )
امّا بیت بعدی : اشارهای است به حدیث قدسی : « ... و مَن عشقته قتلته » و بیان « رضایت عاشق » به کشته شدن با تیغ معشوق ؛ البته چیز عجیب در این بیت این است که : « دم مسیحایی » که انسان را نباید بکشد بلکه باید زنده کند ! ( پارادوکس ) ولی با این وجود علت این تشبیهاین است که « زندگی حقیقی ، کشته شدن در راه حضرت دوست است ) ( شهادت )
در « مرا کشته » در مصرع آخر هم ایهام وجود دارد . در محاوره یقیناً تا الآن خیلی این جمله را شنیده اید ؛ مثلاً به کسی می گوییم : آقا افتادگی شما مرا کشته ! ... یعنی خیلی افتاده هستید ! ... منتظر نکته نظرهای عزیزان در این باره هستم . یا حق
.: Weblog Themes By Pichak :.