به نام خدا
یک غزل نصفه نیمه !
شوی لاله گر بوی داغی بگیری
غریبانه سکنی به باغی بگیری
ندیدی ، ندیدی ! ... شوی دیده ای شب
به دست خودت گر چراغی بگیری
تو را نارون ! نارون نام دادند
که گاهی خبر از کلاغی بگیری
تو با هجم سرشاری از تشنه کامی
نباید ز باران سراغی بگیری ؟!
گر البرز باشی و قدری بخندی
توان را ز طوفان یاغی بگیری
به مقصد رسیدن چه دشوار و سخت است
نشانی گر از هر الاغی بگیری !!
تاریخ : شنبه 92/10/7 | 9:5 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.