بسم الله الرّحمن الرّحیم
با سلامی سبز
باز غزلی قدیمی !
اینجا نمی دانم چه می خواهد ببارد
بر ما نمی دانم چه می خواهد ببارد
این ابر طرحی آشنا دارد اگرچه
امّا نمی دانم چه می خواهد ببارد
در بارهی این آسمان از من نپرسید
زیرا نمی دانم چه می خواهد ببارد
امروز بارانی ز آه و ناله بارید
فردا نمی دانم چه می خواهد ببارد
طوفان سختی پیش رو داریم امّا
دریا نمی دانم چه می خواهد ببارد
از چشم خود دیگر چنان بی اطلاعم
حتّی نمی دانم چه می خواهد ببارد !!
این ذهن لبریز از صدا و نور و رنگ است
تنها نمی دانم چه می خواهد ببارد
تاریخ : چهارشنبه 92/10/25 | 2:39 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.