مهمانی ! - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مهمانی !

به نام خدا

نوشته زیر طنز است ! ... لطفاً به کسی بر نخورد !
...............................................................

سلام بینندگان عزیز

اومدیم در یک پیش از پیش دبستانی در باره مهمانی رفتن با بعضی از این آدم کوچولوها مصاحبه بکنیم ، لطفاً با ما همراه باشید

سلام کلاً نظرتان در باره چیه ؟!

بله !؟ ... الآن مثلاً این سئوال بود پرسیدی !!؟ ...برو تا نزدم ناکارت نکردم ! ... اصلاً خودت نظرت در باره چیه ؟! ...

ببخشید سوء تقادم شد ! ... می خواستم بپرسم نظرتان در باره مهمانی رفتن چیه ؟! ... شما عصبانی هستید ... این سئوال را از یکی دیگه می پرسیم ...
ببخشید نظرتان ؟!

شی ؟!! ... نظلم ؟! ... خوبه ... خخخخ ... فقط ... یه ذلّه شاعتشو ژیادتلش کنن !! ... خخخخخخ .... !!

نه ایشونم که خوابه !

شما نظرتون در باره مهمانی رفتن چیه ؟!

ما پا هستیم ... فقط هالتل و مالتل اونجا باشه ... این ضعیفه معیفه هام نباشن بهتره !!

ضعیفه ؟!

آهان خانوما رو می گین !!

...

شما نظرتون چیه ؟

 

خوبه ! ... ضعیفه‌هام باشن ! ... فقط یه خورده بذالن مام بخونیم ... این مهمونی خانمِ آقای چیز ... اسمش چی بود ! ... حالا اسمش مهم نیست ولی توی یه کاخ بود ... همه بودن ولی از ما دعوت نکردن ! ... می گفتن همه این ضعیفه معیفه ها بودن ! ... خو ما هم دل داریم خو !!

مهمانی خانم آقای رئیس جمهورو می فرمایین !!؟

مگه اونجا چی خبر بود ؟

بیاین من یواشکی تو گوشتون بگم ! ... خبرهای خوب خوب بود ! ... به هر به قول معروف ضعیفه‌ای ، چند تا سکه دادن بزنن به زخمهای زندگیشون !!

اِه ... اینطوریاس !

دیگه چی خبر ؟!

هیچی بابا ! ... خبری نبود ! ... همش دروغه ! ... فقط چند تا از ما رفتیم اون وسط یک خورده ورزش ، نرمش ... اینا کردیم !! ... ببینین اینطوری !!

آهان ... پلو ملو چی خوردین !؟

هیچی ندادن ! ... همین چیزهای معمولی ! ... چلو مرغ و چلو قیمه و چلو چیز ( اسم بقیه غذاها یادم نمونده ... اسماشون خارجکی بود ) میوه و کیک و نوشابه و دسرم که همه جا می دن ! ...

مامانم یه عکسی با موبایلش گرفته اینهاش ! :

به به ... دهنمان آب افتاد ... آقا خوش بحالتون !

دِ ... لبات چرا اینجوری شده ؟! ... حتماً اونجا آلاسکا هم دادن !؟ ... آره ... مبادا زخم شده باشه ؟!

نه زخم نشده ! ... انارم نخوردم ... مامانم اینا می‌گن آدم وقتی می خواد یه مهمونی توپ بره بباید یه چیزایی به لباش بزنه ... به لبای منم زد !!

 

خوب مامانش لاس می‌گه دیگه !!

شما یارانه می گیرین !؟

امممم ... بذا فک کنم ! ... نه ! ... ما نمی‌گیلیم ! ... بابامون می گیله ...

می‌شه بپرسم باباتون چی کاره س

بابای من وزیله !

ده نگو ! ... آخه همه چیو که نمی‌شه گف ! ... مثلاً من ! گفتم بابام نماینده‌س !؟ ... آقای مصاحبه ! ... بابای من خیلی فقیره ! ... ما نیاز به یارانه داریم ... آشپز ما را بگو اونم خیلی فقیره ... باغبون خونمون ، راننده بابام ، اون خانم کلفته میاد خونمونو تمیز می کنه ، سرایدار خونه‌ی شمالمون ! ... خلاصه همه فقیرن ... البته اون کلفته می گف یارانه‌شونو اشتباه کردن و قطع شده ... دفترچه بیمه هم ندارن !

 

آقای مصاحبه ! ... بابای من ولی رفته قطش کرده ... مامانمونم توی اون مهمونی دعوت بود نرفت ... من خونه بودم اسکار نگاه کردم !

دِ ... این آقای مصاحبه کجاس پس !

...............................................................................

اللهمّ اجعل عواقب امورنا خیراً

( نظر یادتان نرود )




تاریخ : سه شنبه 93/2/9 | 10:11 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی