غزل فاطمی : قدری بیشتر - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غزل فاطمی : قدری بیشتر

بسم الله الرّحمن الرّحیم

این غزل فاطمی هم عیدی من به همه کسانی که خودشان را فرزند « مادر » می دانند :

التماس دعا دارم مخصوصاً از ذاکرانی که در مراسم دهه دوم از این غزل استفاده کنند

یا حق ( پانوشت را حتماً بخوانید )

اشک می‌ریزد بهار اینبار قدری بیشتر

تیره شد قلب زمین انگار قدری بیشتر

گود افتاده است زیر چشمهایت ماه من

دیده ای حتّی ز من آزار قدری بیشتر

آتشِ در ... آتش بغض حرامی های شهر

سوختی ... از حیدر کرار قدری بیشتر ! (1)

تا شنیدم قصّه پهلو و بازوی تو را

نفرت از در دارم، از دیوار قدری بیشتر ! (2)

آی محبوبی که داری می روی دامن کشان

قدری از این اشکها بردار ... قدری بیشتر ! (3)

مثل سیر و سرکه می جوشد دلم زهرای من !

مرحمی بر سینه ام بگذار ... قدری بیشتر !

یار غار من مرو این التماس حیدر است

گر بخواهی می کنم اصرار قدری بیشتر !

شانه‌ات در دست او ... گیسوی او در دست من ...

مانده زینب تا سحر بیدار ... قدری بیشتر

گرچه پیشت ای تمام عشق از کم کمترم (4)

دوستت دارم ولی بسیار ... قدری بیشتر

تا مگر حال دل من اندکی بهتر شود

می کنم نام تو را تکرار قدری بیشتر !

دست من کوتاه و خرمای وصالت بر نخیل

خسته‌ام ... از میثم تمّار قدری بیشتر

بر سر من ای زمین با آسمان تندی مکن

تا بمانم تا ابد بر دار ... قدری بیشتر

بیشتر احساس نزدیکی به شیطان می کند

هر که زهرا را کند انکار قدری بیشتر ! ...

 

پانوشتها :

1- حیدر کرار و تو هر دو از بغض حرامی ها سوختید ولی تو از آتش در هم سوختی که او نسوخت !

2- در یکجا به زهرا ( سلام الله علیها ) ضربه زد و دیوار دو جا ( اهل روضه می دانند )

3- جایی شنیدم که زهرا سلام الله علیها در بستر شهادت با انگشتان مبارکشان اشکهای امیر المؤمنین علی ( علیه السلام ) را پاک می فرمودند

4- از اینجای شعر حرف خودم به مادر است

 




تاریخ : دوشنبه 93/12/25 | 6:25 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی