بسم الله الرّحمن الرّحیم
سئوال : چرا ما با آنکه می دانیم کاری گناه است باز مرتکبش می شویم ؟
سئوال مهمی است که شاید بزرگترین دغدغه همهی مؤمنان باشد
برای جواب به این سئوال مقدمه ای عرض میکنم و مثالهایی می زنم : فرض کنید کسی معلول باشد مثلاً دست و پا نداشته باشد و متوجه شود خطری دارد سراغ او میآید ( مثلاً زمین لرزه ، مار و ... ) چقدر در نجات دادن خود موفق خواهد بود ؟ ... حالا فرض کنیم کسی معلول نیست و دست و پا و گوش و چشم دارد ولی چیزی را خطر نمی داند ( مثلاً خواب باشد و نداند ماری به او نزدیک می شود ) آیا از خطر گریزان خواهد بود ؟
فرد دیگری را در نظر بگیرید که نه می داند و نه دست و پا و ... دارد ! ... مشخّص است که او هم نجات نخواهد یافت فقط کسی که اولاً خطر را بشناسد و ثانیاً دست و پا و ( خلاصه اعضا و جوارح سالم ) داشته باشد از خطر می رهد ( تازه وجود چنین کسی هم به خودی خود دافع خطر نیست ؛ یعنی خطر به هر علّت پیش خواهد آمد و وجود دست و پا و ... باعث نمیشود خطر پیش نیاید ! ـ توجه کنید ـ )
این مثالها را داشته باشید به این مطلب دقت کنید :
« عقل » « ایمان » و « عرفان » در دو حوزه « نظری » و « عملی » تعریف می شوند . تناسب ببندید بین هرکدام از این واژهها در حوزه نظر با « فهم و درک یک انسان از گناه و حیطه دانش معصیت » و همچنین تناسبی ببندید بین فرار از گناه با «داشتن اعضا و جوارح در یک انسان » ...
برای اینکه یک انسان از گناه بگریزد و مبتلا به آن نشود باید هم در حوزه نظری و هم در حوزه عملی آن را گناه بداند . ما بیشتر در حوزه نظری گناهان را شناخته ایم و در قسمت عملی کم کار کرده ایم
کار در حوزه عملی هم با « عمل » امکان پذیر است . پزشکی که به صورت تئوری همه بیماریها را تعریف می کند و همه داروها را شرح می دهد تا در عمل با بیماران در ارتباط نباشد علمش از « یک مشت اطلاعات به صرف » تجاوز نمی کند .
در مثالهای بالا بیشتر مؤمنان مانند کسانی هستند که معلول جسمیند یعنی خطر را می دانند ولی از ان نمی توانند بگریزند
طرف می داند خدا ناظر است ؛ از گناه نهی کرده ، وعده عذاب به گناهکاران داده و ... ولی باز مرتکب میشود ...
خداوند به ما توفیق گناه نکردن و فهم زشتی ان در علم و عمل عنایت بفرماید
.: Weblog Themes By Pichak :.