بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام
یک پریشان گویی دیگر :
« عشق تو » خواهد کرد اقدامی برای من
گر عقل بگذارد جلو گامی برای من
فرقی ندار ــ عشق ! ــ پیشم سیب یا گندم
بگذار تنها ننگ یا نامی برای من !
پائیز می دزدد غزلهای مرا ، ای کاش
پیدا شود یار گلندامی برای من
دارد شراب چشمهایت تلخ می ریزد
ساقی ! ... بیاور زودتر جامی برای من
ای نازنین از بس که زیبا و وسیعی تو
چشمت شد اقیانوس آرامی برای من
در این قفس ، ای آسمان بگذار بگذارد
هر لحظه عشقت نو به نو دامی برای من
دارم به آخر می رسم ، در دیدنت « حسرت »
باید بگیرد ختم انعامی برای من !
ای دره در آغوش خود این رود را دریاب
شد بسترت نیکو سرانجامی برای من
تاریخ : چهارشنبه 94/6/18 | 11:6 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.