بسم ربّ الحسین
آب ، رباب ، ارباب ...
و آفتاب ... !
ردیف هم ایستاده اند این قافیه ها با دلی دردمند
در غزلِ سوزانِ داغِ تو
تا نظاره کنند که مظلومترین سردار
چگونه بر روی تقدیر لبخند می زند
بغض خونینت را نتوانستی فرو ببری
و خدا شاهد است که حسین صبر می کند !
در کش و قوص آسمان و زمین
جاذبه نتوانست همه تو را به زمین برگرداند
آسمان هم سهمی از خون تو داشت
تو بهانه بودی
همه مادر ها می دانند : بچه شش ماهه که آب نمی خورد !
شیر می خورد ... شیر !
ولی وقتی برادرها تشنه باشند
خواهر ها و پدر و البته مادر !
چگونه او شیر بخورد !؟
تشنگی بهانه بود
علی اصغر آخرین سند حسین بود که قبل از پرکشیدن رو کرد
حالا می فهمم چرا همه چیز در کربلا زیبا بود
وقتی چشمت باز باشد و ببینی جز زیبایی نخواهی دید
و ذوالجناه
سرش پائین بود
نخواست اشکش دیده شود
مبادا حسین احساس تنهایی کند پس از اصغرش
تاریخ : سه شنبه 94/7/21 | 6:30 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.