بسم ربّ الحسین
اربعین راز پیروزی کلام بر مشت آهنین است .
تاریخ خیلی خودش را نگه داشت تا بغض خونینش نترکد ولی نتوانست . خون بناحق ریختهای که از همان لحظه ریختن میجوشید و تا ابد خواهد جوشید نهال عشقی را آبیاری کرد که باعث میشود روزهای منتهی به اربعین ، عاشقان سر از پا نشناسند
یکی زمزمه میکند که : کربلا منتظر ماست بیا تا برویم ... یکی میسراید : کربلایی نشدم خجلت از این غم دارم ... یکی مینالد که : تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده ...
و در امتداد این سفر روحانی، زخمها در باطن قدمها سر از پا نمی شناسند که لب باز کنند و دم حسین حسین بگیرند و در تأسی از زینب کبری اشک خون بریزند
در بزرگترین گردهمایی تاریخ 20 میلیون زائر عاشق به نمایندگی از آنهایی که میخواستند ولی نتوانستند « هیهات منّا الذّله » سر میدهند و برای گرفتن انتقام خون خدا با مولایشان تجدید عهد میکنند. با تمام خطرها و خستگی ها دل از خانه و کاشانه میبرند و می روند تا چشم دل باز کنند و دریابند که چگونه می توان فقط زیبایی دید ! ... راستی میزبانان عراقی هنگام مهمان نوازی از کدام شرم ، سرها را پائین میاندازند و خجالت زده می گویند « تفضّل ! » ... از شرم کاری که پدرانشان با جگر گوشه زهرا کردند و یا از خجلت کاری که خود با جگر گوشگان خمینی ( ره ) کردند !؟
.: Weblog Themes By Pichak :.