به نام خدا
سکوت
خم کرده است زیر نگاهم کمر، سکوت
« والشّمس » چشمهای من و « والقمر» سکوت
هرچند سوز هفت دماوند در من است
آرام کرده است مرا یک خزر سکوت
یک ریز اشک از مژه ام می چکد بزیر
در چشم من گذاشته گویی اثر سکوت
احساس می کنم که پر از ابر آبیم
در ذهن من گشوده چنان بال و پر سکوت
چیزی نباید از من و از غیر سر زند
وقتی بزیر نزد تو آورده سر سکوت
خورشید! سالهاست که با یاد روی تو
مهتاب کرده است ز شب تا سحر سکوت
من خسته از سکوتم و لب وا نمی کنم !
انگار از من است ز من خسته تر سکوت!!
این است نامعادله دوری از رُخت
منهای « عشق » از حسرت، ضرب در سکوت
حرفی بزن رسیده به لب جان عاشقان
ای در هوای گفتن تو دربدر سکوت !
زین العابدین آذرارجمندلنگرودی
کانال تلگرامی : @simorghha
تاریخ : پنج شنبه 96/1/17 | 10:18 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.