بسم ربّ الحسین
غزل « سرداردلهای سوخته »
تنت چنان غزلی ناتمام سوخته است
ز داغ تو جگر خاص و عام سوخته است
تو در قنوت مگر از خدا چه خواسته ای
که اینچنین پر و بالت تمام سوخته است
لباس شعله به تن کردی و شهید شدی
به خنده زمزمه کردی کجام سوخته است !!
چگونه خواهد سوزاند آتش آن را کو
تمام عمر چو شمعی مدام سوخته است!؟
تو مست اینطرف افتاده ای سراپا خون
و آنطرف تهی از باده ... جام سوخته است
زیارت عاشورا که بود همراهت
کنار قلب تو تا السلام سوخته است
ببخش اسم تو را نصف و نیمه می گویم
ز داغ هجر نگاهت صدام سوخته است
غم و غریبی و غربت فشار آوردند
دلم چه سخت در این ازدهام سوخته است
مقام عشق بلند است و آتشین، هر کس
که بار یافته در این مقام سوخته است
چه بیت زیبایی بالبداهه ساخته ای !!
تنت چنان غزلی ناتمام سوخته است
#زین_العابدین_آذرارجمند_لنگرودی
تاریخ : پنج شنبه 101/10/15 | 12:37 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.