بسم الله الرّحمن الرّحیم
ای غنچه ـ دور از جان ـ مگر دلگیر از این خاری !؟
در چشم ما با غیبت خود اشک می کاری
من باز جرأت کرده ام در بردن نامت
یک بار آخر گفته بودی دوستم داری !
میدانم ای سرو روان حالت به هم خورده است
از این عروسک بازهای کوچه بازاری
آقا تحمل کن ، تو را جان خودت برگرد
آقا مبادا اینکه از ما دست برداری
حق داری آقا ! ... شکوه کن از من ، بگو زشتم !
من عاشق خوبی برایت نیستم آری
چیزی درون سینه من سخت می پیچد
این جمله را بشنو ز من هرچند تکراری :
من دوستت ... من دوستت ... من دوستت دارم !
امّا نمی دانم تو امّا دوستم داری ؟!
هو
سلام
غزلی ناچیز از این حقیر که شاید حدود 17 سال پیش سروده ام تقدیم به اهلش :
اشتیاق
در آسمان نگاهش شهاب زندانیست
بزیر گیسویش آفتاب زندانیست
شب است روز من تیره روز از این داغ
که ماه رویش پشت نقاب زندانیست
به من سیاهی چشمش چه طعنه ها که نزد
دریغ زیر زبانم جواب زندانیست!
کسی که مستی ما را حرام می دانست
به جرم خوردن جامی شراب زندانیست !!
به گیسوانش آهسته تر بکوب ای باد
هزار سینه در این پیچ و تاب زندانیست
سیاهی چشمش آنچنان مه آلود است
که پشت این مژه گویی که خواب زندانیست !
به گرد چشمم پیچانده عشق حلقه اشک
عجیب نیست که آتش در آب زندانیست ؟!
بمیر چونکه به دریا نمی رسی « عابد »
چو قطره تا ذهنت در حباب زندانیست
بسم ربّ الانتظار
سالروز تاج گذاری ولی الله الاعظم امام زمان گرامی باد .
او که خشمش خشم خدا و خشنودیش خشنودی خداست . در همین رابطه به معنای خشم خدا توجه فرمایید :
1- حمزة بن ربیع گوید: شخصى برایم گفت: در انجمنى در محضر امام باقر ( علیه السلام ) حضور داشتم که عمرو بن عبید وارد شده عرض کرد: فدایت گردم- خداوند که فرموده : وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوى (خشم من بر هر کس فرود آید به یقین خوار و تباه خواهد شد- طه: 81) مراد از « غضب خدا » در این آیه چیست؟
فرمود: اى عمرو سزاى گناه و کار بد کسى را دادن است، زیرا بدون شک هر کس بگوید خدا بواسطه خشم گرفتن دگرگون گشته یعنى از حالتى به حالت دیگر در مىآید، او را به صفت و خوى آفریدهشدگان تعریف کرده است که متغیّر مىشوند، در صورتى که خداوند را نه چیزى برآشفته مىسازد و نه چیزى خوشحال مىنماید.
2- احمد بن أبى عبد اللَّه از پدرش مرفوعا از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که آن حضرت در تفسیر آیه شریفه: فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ (چون فرعون و دار و دستهاش ما را به خشم آوردند سرانجام از ایشان انتقام گرفتیم- غرقشان کردیم و بحر احمر را که کانون قدرت و مایه زندگیشان بحساب مىآمد عامل نابودى و گورستان آنها ساختیم- زخرف: 55) فرمود: خشم و اندوه خدا مانند خشم ما نمىباشد ( که هیجانى است درونى و فرد را به کینهتوزى و انتقام وامىدارد و اگر نسبت به زیردستان باشد بصورت برآشفتگى و هر گاه به بالاتر از خود باشد به شکل حزن و اندوه جلوهگر مىشود، و در باره پروردگار مفهومى ندارد) بلکه خداوند دوستان شایستهاى مخصوص خود آفریده است که در مقابل سرکشى بندگان، محزون و بر آشفته و یا خشنود مىگردند، آنان انسانهایى عاقبت اندیش و چاره جویند که خداوند خوشنودى آنان را موجب شادمانى خود و خشم توأم با اندوه ایشان را خشم و اندوه خود مىداند زیرا پروردگار، ایشان ( پیامبران و ائمّه علیهم السّلام ) را براى دعوت مردم بسوى خدا فرستاده که راه خداپرستى را به آنها نشان دهند، بدین جهت به چنان مرتبه بلندى دست یافتهاند که خشم و خرسندى آنها با رضا و غضب خدا یکى گردیده، و در این آیه منظور خدا آن نیست که خشم و اندوه به آن معنا که بین بندگانش معروف است به او دست مىدهد. مؤیّد آنچه گفته شد فرموده خداوند (در حدیث قدسى) است که: هر کس به یکى از دوستان خوب من اهانت کند با من دشمنى ورزیده است . و همچنین فرموده است: مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ (هر کس پیامبر را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است- نساء: 80) و باز فرموده است : إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ (مؤمنانى که با تو بیعت کردند در حقیقت با خدا بیعت کردهاند- فتح: 10) و همه اینها و مانندش همان گونه است که برایت گفتم، و همین طور است رضا و غضب، و حالتهاى دیگر که همانند آنها است و بر خدا روا نباشد، و اگر چنین باشد که به آفریننده و هستى بخش، خشم و اندوه و دلتنگى برسد در حالى که خودش آنها را پدید آورده است، هر آینه روا باشد کسى بگوید: زمانى هم او نابود خواهد شد زیرا وارد شدن دلتنگى و خشم بر وى نشانه آن است که دچار دگرگونى مزاجى شده است و هر گاه تغییر پذیر باشد، ناگزیر تباه خواهد شد، و اگر چنین باشد آفریننده و آفریده تفاوتى با یک دیگر ندارند، حال آنکه خداوند از این اعتقادات و نسبتهاى پوچ بسى برتر و والاتر است. اوست که موجودات را آفریده است بدون آنکه نیازى به آنها داشته باشد، پس هر گاه آفرینش براى نیاز نباشد باید حدّ و چون و چرا و چگونگى در مورد ساحت مقدّسش را محال و ممنوع دانست- ان شاء اللَّه- عقل خود را بکار انداز و به این مطالب بیندیش.
3- هشام بن حکم گوید: مردى از امام صادق ( علیه السلام ) پرسید: آیا خداوند هم داراى خشنودى و خشم است؟ فرمود: آرى، ولى نه آن گونه که آفریدگان خشمگین و یا خوشحال مىگردند چون شادمانى و بر آشفتگى یک حالتى است درونى که بر اعمال و رفتار شخص اثر مىگذارد.
بشر آفریدهاى تو خالى و تشکیل شده از عناصرى است که یک دیگر را نفى مىکنند، یا از ذات و صفت ترکیب گردیده، پیش آمدها و حوادث روى او اثر مىگذارند، وقتى خوشنودى و خشم که از کیفیتهاى نفسانى است به او راه پیدا مىکنند او را از حالتى به حالت دیگر مىبرند. ولى در پروردگار هیچ چیز اثر نمىگذارد چون یکتا و یگانه واقعى است که در وجود منقسم نمىشود و مادّه و صورت ندارد ( و ماهیّت او عین وجود اوست ) بنا براین خوشنودى خدا عبارت است از اراده ثواب، و خشمش همان اراده مجازات مىباشد بدون اینکه حالتى به او دست دهد که او را به هیجان آورد تا از حالى به حال دیگر برگردد، زیرا که این تغییر از ویژگیهاى آفریدگان است که ناتوان و نیازمندند و او (خداوند) نیرومند مقتدرى است که هیچ گونه احتیاجى به آنچه آفریده است ندارد، و تمامى مخلوقاتش محتاج اویند، محققا آفرینش و اختراع اشیاء به دلیل داشتن نیازى نبوده که به وسیله آنها برطرف گردد، و علّتى نیز نداشته است.
( معانی الأخبار-ترجمه محمدى، ج1، ص: 42 )
شک نیست که امروز و در عصر غیبت ، امام حیّ غائب از نظر ولی خدا و خلیفه اوست پس خشمش خشم خدا و خشنودیش خشنودی خداست . پس بکوشیم که خشنودش سازیم و خشنودی او در اطاعت از ولی فقیه خواهد بود .
بسم ربّ الانتظار
این رباعی هم تقدیم به آن غایب از نظر :
سبزی ، تو خود بهار هستی ای عشق
سرشار از انتظار هستی ای عشق
من میدانم سری به ما خواهی زد
از بسکه بزرگوار هستی ای عشق
اللهمّ عجّل لولیک الفرج و العافیة و النّصر
.: Weblog Themes By Pichak :.