به نام خدا
باز تابستان در راه است . باز شادی و غم توأمان دارد میآید . شادی از رسیدن اوقات فراغت و غم مواجهه با معضل بد حجابی که کم کم دارد به بیحجابی تبدیل میشود . ( البته الأن هم بدحجابی هست امّا با آمدن تابستان و آمدن مسافر و گرما صد چندان میشود ) اگر از مسئولین ذی ربط سئوال کنیم آیا حقیقتاً به دنبال جلوگیری از این آفت بزرگ اجتماعی هستید یا نه ؟ حتماً جواب مثبت می دهند البته امّا و اگرهایی را نیز مطرح میکنند . امّا یک سئوال جدّی جدّی : راستی تا کی میخواهیم همینطور بنشینیم و نظارهگر باشیم این پبچک شوم همه جا را فراگیرد . بالأخره کی زمان برخورد جدّی با این مشکل فراگیر فرا خواهد رسید . اگر فقط نمایندگان گیلان در مجلس شورای اسلامی دست به دست هم دهند مجلس را در این زمینه حسّاس کنند به کجا برمیخورد ؟ اگر ائمه جمعه محترم در خصوص « بیحجابی » که دهن کجی آشکار به شرع مقدّس اسلام است لب به اعتراض نگشایند و رفع هرچه سریعتر آن را از مسئولین ذی ربط مطالبه نکنند دیگر چه امیدی به دیگران ؟ سهل انگار در « حجاب » به پشت در خانههای همه رسیده حتی وارد خانههای بسیاری از متشرعین هم شده . گیرم ساحل دریا و دل کوه و بعضی نقاط در بعضی ساعات قابل کنترل نباشد ، ادارهها و مطبها و بیمارستانها و حیاط دانشگاهها و اماکن فروش البسه و ... هم قابل کنترل نیست ؟! یکباره جمع کنیم برویم دنبال کارمان !! وضع جامعه دارد به سوی مثل معروف « شیر بی یال و دم و اشکم » سیر میکند ! . وضع تالارهای عروسیمان که آنطور ! عرق فروشی و مواد فروشی آشکار که اینطور ! کوچه پس کوچههایمان که میقات عاشقان و دلباختگان شده و بدون هیچ پروایی در حال معانقه و معاشقه هستند ! ( البته ان شاء ا... برادر و خواهرند !! ) ارتشاء در مبلغی از ادارات ( شما بخوانید کار خانهها !! ) بیداد می کند . خانههای فساد ، قمهکشیها قمار ( معروف به توتو ) کم فروشی و گران فروشی و ... ( چیزهای دیگر را هم بگویم !؟ ) ... کجای جامعه ما به یک جامعة اسلامی میخورد ؟! شعر معروفی است که میگوید : من نمیگویم سمندر باش یا پروانه باش گر به فکر سوختن افتادهای مردانه باش « باید فرهنگ سازی بشود » ؛ تا توانستهاند این شعار را ریختهاند در دامان ما ! ای بخشکد این « فرهنگ سازی » !! از ابتدای دولت اصلاحات ما منتظر این « فرهنگ سازی » هستیم !! هنوز فرهنگ سازی نشده ؟! به بنده خدایی گفتند تو میخواستی بروی جنگل را ببینی ؛ بالأخره رفتی دیدی !؟ گفت : رفتم ، آنقدر درخت بود نتوانستم جنگل را ببینم !! نقل است روزی پیامبر ( صلّی الله علیه و آله ) شتری را دید که زانوهایش بسته شده و هنوز بار سنگینی برروی آن قرار دارد . فرمود صاحب شتر کجاست !؟ بگویید خود را برای مواخذه خداوند در روز قیامت آماده کند ! آی مسئولین !! مسئولین محترم و محترمه ! هرکه هرجا صدای ما را می شنود ! آی صدا و سیما ! آی بزرگان ! جوابی برای سئوال بزرگ قیامت آماده بفرمایید که : « لَتُسئلنَّ یومئذٍ عنِ النّعیم »بار بیحجابی را از روی شتر جامعه بردارید ما هم همراه شما هستیم
.: Weblog Themes By Pichak :.