یک غزل قدیمی از خودم
اگر اهل نظرهستید نظر بدهید !!
مال تو
من میروم ای بت نمرود مال تو !
آتش به جان خسته من ، دود مال تو
آه این تبر که تیشه اش عمری به دست من
در حسرت نگاه تو فرسود مال تو
تو هرچه دیدهای ز غمم رنج مال من
من هرچه کردهام ز غمت سود ، مال تو !
در تنگ عشق تا نفسی می توان کشید
ای بستر هوس ، بدن رود مال تو
در سوگ خویش خاطرهات هرچه داغ بود
بر من کرم نموده و فرمود مال تو !!
ناقابل است هدیه من ، آه ماه من
این چشمهای مست مه آلود مال تو
من بی کرانه ای را ترجیح میدهم
این لحظههای ساده محدود مال تو
این غزل مال بیش ااز 15 سال پیش است
تاریخ : جمعه 89/7/23 | 5:7 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.