به نام خدا
با سلام به همه .
به امید تفکّرتان این چند قطعه را میگذارم . نظراتتان حتماً سازنده خواهد بود ؛ یا حق
شغالها زوزه میکشند
گرگها زوزه میکشند
عجیبتر اینکه :
سگهای آبادی ما نیز زوزه میکشند
سوز تاریک شبها را ـ وقتی برف میبارد ـ
با کاسهای شیر داغ فرو مینشانم
خدارا شکر : گوسفندها زوزه نمیکشند !!
مرد کوزهگر
مشتی خاک برداشت تا آسمانی گلی بسازد
با خورشیدی گلی !
نتوانست
او تنها یک « کوزه گلی » گلی ساخت !!
اخبار
ساعت : آفتاب
اینجا ظهر است ، صدای اذان مغرب به گوش میرسد
بخش بعدی شعر : طلوع آفتاب
اگر ابرها بگذارند !!
« عاشق ! »
قورباغه دهانش آب افتاد
پروانه پرید و رفت
آنروز نیلوفرها مرداب را روی سرشان گذاشتند
قورباغه لالمانی گرفته بود
تفنگ دولولی که بیش از یک فشنگ ندارد
پیرمردی شکارچی که قلب ماه را نشانه رفته است
و : پلنگی که میخواهد اینبار گوشت انسان را تجربه کند
...
خواب غزالهای دوردست آشفت
امّا چیزی از عکس ماه در برکه کم نشد .
حضار محترم
معنای این کلمه را
چه کسی میتواند توضیح دهد
آنگونه که هست ، آنگونه که باید .
: « گرسنگی »
« همگانی »
معشوقه اگر ناز کند
دار و ندار را میدهند و نازش را میخرند
امّا در این باجه موجودیست
که سکهای خرجش میکنند و اگر ناز کند مشت میخورد.
او هیچگاه ـ حداقل تا امروز ـ
از حمام خوشش نیامده است
او اصلاً از حمام متنفر است
و تمام سعیش این است که گلولة کثافت این طرف و آنطرف ببرد
ولی با تمام این حرفها
او نامش « سوسک حمّام » است
.: Weblog Themes By Pichak :.