شعر - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بچه ها متشکریم

به نام خداوند قاهر منعال

 عبدالمالک ریگی

 یک جانی روسیاه ، عبدالمالک

سر تا به قدم گناه ، عبدالمالک

شک نیست به بنده حقیر شیطان

گفتند به اشتباه « عبدالمالک »

 سربازان گمنام امام زمان چون اهل ریا و ریاکاری تیستند و ذاتشان طوری است که اصلاً دوست ندارند شناخته شوند ؛ نمی توان به خاطر گلی که کاشته اند ، آنها را آورد و روی سن از آنان تشکر کرد همینقدر که بعضی از آنور آبیها ( و اینور آبیها را ایضاً !! ) انگشت به دهن کرده اند و هاج و واج نگهشان داشته اند ما فقط به این عزیزان گمنام عرض می کنیم که :

بچه ها متشکریم !!

من فقط نگرانم که برخی اعزاء از ارازل و اوباش ( که از همینجا به آنان سلام عرض می شوم !! ) دبه در بیاورند که :

وا عبدالمالکا !! وا اوباماها ! وا نتانیاهووا !! ... ؛ آقا این جانی بالفطره ، انسان خداجویی بود !! ... باید مراقب باشیم او را به کهریزک نبرند و حقوق انسانی‌اش را رعایت کنند، اگر هم در دادگاه اعتراف کرد که از آمریکا و اسراییل و انگلیس پول می‌گرفته معلوم می‌شود که اعترافاتش تحت شکنجه بوده و دادگاهش نمایشی است !!

 

راستی !

 البته فکر نمی کنم آینقدر هم احمق باشند.




تاریخ : یکشنبه 88/12/9 | 5:44 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

چند تک بیتی

به نام خدا

گل زرد

 

این چند تک بیتی تقدیم همه عاشقان :

 

ای آسمان آبی من قول می‏دهم

این بچه کرم روزی پروانه می شود !!

 

پیاله خالی و  دل تنگ و محتسب هشیار

و من که باز شدم مست و هرچه بادا باد

 

ما را مگیر خرده ز چشم چو ابر ما

تقصیر باغ نیست خزان گر نمی رود

 

گاهی خیال می کنم از عشق دم زدن

تنها به حرف می شود ... امّا ... نمی شود !!

 

عاشقی زیاد هم سخت نیست ، می روی

خویش را به شعله های عشق می زنی ... همین !! 

 

اینجا که می به هر کس و ناکس نمی دهند

یا دم مزن ز مستی یا التماس کن

 

به گِرد چشمم پیچانده عشق حلقه اشک

عجیب نیست که آتش در آب زندانیست !؟

 

ما را امید و عشق به میخانه بود و هست

ساقی اگرچه با ما بیگانه بود و هست

 




تاریخ : چهارشنبه 88/11/7 | 7:59 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی