بسم ربّ الحسین ( علیه السلام )
السلام علیک یا ابا عبد الله الحسین
به مناسبت آغاز ماه محرم قسمتی از تحقیقی از خودم به نام « مرثیه حافظ بر حسین علیه السلام » را برایتان میآورم . توضیحاً عرض شود که در این تحقیق سعی شده ابیاتی از دیوان حافظ که با عاشورا و متعلقاتش ربطی دارد و یا ردی از یاد حسین در آن است با توجه به ابیات دیگر حافظ شرح داده شده است ( به امید خدا شاید روزی توفیق چاپش را بیابم ) :
دلم ز صومعه بگرفت و خرقة سالوس کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا (1)
شاید حافظ میخواهد ما را راهنمایی به جایی یا کسی کند که تمام عشق اوست . او از هرکس و هرچیز که بوی ریاکاری و دورویی بدهد بیزار است و دنبال کسی میگردد که ناب و خالص باشد .
این نکته قابل توجه است که در شعر حافظ اسم محلهای مخصوصی مانند « صومعه » ، « خانقاه » ، « مسجد » ، « میکده » ، « دیر » و ... زیاد آورده شده است . سئوال اینجاست که : حافظ مسلمانِ حافظِ قرآن آنهم با چهارده روایت را چه نسبتی با صومعه ( عبادتگاه مسیحیان ) است !؟ وسئوال دیگر این که : حافظ ترکیب « دیر مغان » را از کجا آورده است ( « دیر » نام دیگر صومعة مسیحیان است و« مغ » به روحانیان آئین زرتشتی گفته میشود که با هم تناسبی ندارند ) در ضمن « خرقه » لباس دراویش و صوفیه است و آن را باید در خانقاه جست نه در صومعه ! . در جواب باید گفت که : سبک مخصوص حافظ در آوردن اینگونة کلمات در کنار هم ، از نگاه ژرف او به اشیاء خبر میدهد و هر کس اندکی با حافظ و ابیات غزلهایش دم خور باشد با مفاهیمی از قبیل « مخالفت با ریاکاری » ، « همت عالی داشتن » ، « پاکبازی و پارسایی » ، « فداکاری » و ... آشنا میشود و میفهمد که در شعر حافظ نباید به ظاهر کلمات توجة صرف داشت .
در اکثر موارد که در شعر حافظ نام عبادتگاهی میآید ، مراد ، مطلق « عبادتگاه » است حافظ میخواهد بگوید که از زهد ریاکارانه و یا زهد بیحاصل راهبانه ، دل پُری دارد واز کسانی که به ظاهر عبادت میچسبند و مخصوصاً آن را مایة کسب و دام تزویر قرار میدهند بیزار است .
و امّا دیر مغان : در بارة این ترکیب شاید بتوان گفت که « دیر مغان » عبادتگاه آرمانی حافظ است ( با توجه به مدینة فاضله ) . به قول دکتر حسن انوری : « دیر مغان از بر ساختههای ذهنی شاعران است و واقعیت خارجی ندارد ؛ چه اینکه دیر مربوط به مسیحیت و مغان مربوط به دین زرتشی است به هر حال در شعر فارسی ، دیر مغان بیشتر مفهوم میخانه را میرساند » (2) شاید هم حافظ با ساختن این ترکیب و در کنار هم آوردن واژههای مختلفی که به مذاهب و ادیان مختلف مربوط میشود ؛ میخواهد یادآوری کند که « دین خدا » یک دین بیشتر نیست و حقیقت همة ادیان یکی است و آن تسلیم شدن در مقابل خداست : به قول قرآن کریم : « اِنَّ الدّینَ عندَ اللهِ الْاسلام » (3)
امّا در بحث مورد نظر ما ، اگر « مغ » ( به معنی روحانی ) را در اسلام ( تشیع ) به معصومین ( عیهم السلام ) تعبیر کنیم ؛ دیر مغان ، میتواند به معانی مختلفی باشد « بینش و تفکر مخصوص به شیعه » که از طرف معصومین ( علیهم السلام ) به ما رسیده است باشد ؛ در ضمن ، حرم مطهر امامان ( علیهم السلام ) نیز به تعبیری ، دیر مغان محسوب میشود چرا که در این مکانهای شریف عطر وجود این وجودهای مقدّس بیشتر به مشام میرسد ؛ از. طرف دیگر ، « مجلس ذکر مصائب » ائمه ( علیهم السلام ) مخصوصاً امام حسین ( علیه السلام ) را نیز میتوان « دیر مغان » نامید ؛ و ذکر مصائب ائمه ( علیهم السلام ) مخصوصاً ابا عبد لله الحسین ( علیه السلام ) که مستجمع جمیع مصائبیست که به این خاندان وارد شده است را نیز میتوان به عنوان « شراب » در این مجالس محسوب کردد .
پاورقیها :
1- غزل 2 ، بیت 2
2- دکتر حسن انوری ـ صدای سخن عشق ، صفحة 200
3- سورة آل عمران ، قسمتی از آیة 19 ـ و چه زیباست مناجات امام حسین ( علیه السلام ) با خدا در هنگام شهادت که فرمود : « رضًی بِرضاکَ تَسلیماً لِاَمرِک لا معبود سِواک َ... »
.: Weblog Themes By Pichak :.