به نام خدا
خدا در قرآن از « مرد » بودن تعبیر خاصی دارد :
رجالٌ لاتلهیهم تجارةٌ و لا بیعٌ عَن ذکر الله و اقامِ الصّلوة ... مردهایی هستند که خرید و فروش و ... آنها از یاد خدا و نماز باز نمی دارد ! ( بجای یاد خدا سرگرم مطامع دنیوی نمی شوند )
حالا :
در جمعه ای دیگر
که ظهور مولایمان متوقّع است :
کدام مرد است که به ندای خداوند کریم لبیک گوید آنجا که می فرماید : یا ایّها الذین آمنوا اذا نودیَ للصّلوة مِن یومِ الجُمُعَةِ فاسعوا الی ذکر الله ...
و ذروا البیع !! ( بیع را کناری بیندازید ! )
بنا بر همین آیه برخی فقها معامله را در زمان برپایی نماز جمعه جائز نمی دانند
پس بیایید با هم بگوییم : لبیک ... اللهمّ لبیک
به نام خدا
« میترسم » آخرین شعری است که تا حالا سروده ام
نوعی شطح است !
داستان زندگی خودم نیست !!
شاید داستان زندگی شما باشد !!
من آخر عشقم که از دلدار می ترسم !
از اینکه پاپیچم شود، بسیار میترسم !!
با عشق اصلاً روبرو کردن نمیخواهد
وقتی که من خود میکنم اقرار « می ترسم » ... !
من در جهاد چشمهای غرق مژگانش
از ذوالفقار ابروان یار میترسم !
گفتند شاعرها شبیه شعر خود باشند ...
انکار دشوار است ... از این کار می ترسم
فرقی ندارد پیش من ضحّاک با موسی
اشکال کار اینجاست من از مار می ترسم !
پروانه ای محتاط هستم من ... ولی آتش
طوری نگاهم می کند ... انگار می ترسم !!
بلبل کجا پروا کند از رنگ و بوی گل
من سخت از زخم زبان خار می ترسم !
من میثم تمار دنیای مجازیم
از نخل دوری می کنم از دار می ترسم !!
در روز روشن از شما ... از سایه خود هم
می ترسم ... آری می کنم اقرار می ترسم !
« یوسف شدن » !؟ ... این کار از من بر نمی آید
از گرگها ... از چاه ... از بازار می ترسم
من مثل فرهادی که لبخندش پر از تلخیست
از قصه سیمرغ، از اُسکار میترسم !
تا مالیات حرفهایم را نپردازم
من با شجاعت میکنم اظهار می ترسم !
دارم اگر این شعر را آهسته می خوانم
از گوشهای موش ... از دیوار می ترسم !!
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلامٌ علیکم
اگر بی ادبی نباشد لطفاً این متن ادبی را با دقت بخوانید !
دل بارگاه لطف خداست
بر درب بارگاه محافظ می گذارند
محافظ باید عرضه داشته باشد جلوی چهار تا لات و لوت را بگیرد و نگذارد بیایند تو ! ... وگرنه چه محافظی چه کشکی !!؟ ... مخصوصاً اگر بزم وصال محبوب باشد و چتربازی ممنوع !!
میزان برای توزین « محافظ »، نماز است ... و برای دانستن مقدار عرضه و توانایی او برای جلوگیری از ورود اغیار
اگر انسان در نمازش دید خواطر راحتش نمی گذارند پس محافظ به درد نمی خورده
وقتی طرف محافظ بگذارد و ببیند باز خانه نفسش اینهمه شلوغ است ... طوری که صدای حضرت دوست را نمی شنود پس خدا به داد برسد برای خانه های بی در و پیکر !
گاهی !
امان از این « گاهی ! »
گاهی برای خانه نفس محافظ گمارده اند و چهار چشمی هوای این محافظ را دارند و آب و ئدانهاش رو براه است و باز ... موش موش است دیگر ! ... حالیش نمی شود که این خانه « محافظ » دارد ... از کوچکترین سوراخ غفلت خودش را می چپاند توو !!
گاهی همه چیز راست و ریست است ... درست لحظه آخر می بینی که گل به خودی زده ای و چهار هیچ از خودت شکست خورده ای !!
مربی خوب آن است که حرص و جوش بخورد ... و... نه ! ... من و تو گویی نمی خواهیم مربی خوبی بشویم !!
گاهی دشمن در لباس دوست می آید و بارگاه لطف الهی را نجس میکند
از پشت حجاب علم
از کنار پرده حلمِ موهوم !
از بغل دفتر و دستک و وعظ و خطابه و تنسیخ و تألیف و درس و مدرسه و ... الخ
آی آدمها !!
در سفر دنیا، مهمان هتل « دیدار حضرت دوست » هستیم، نه خدمتگزار مستراح مسافرخانه (1) خودبینی و دیگری بینی !!
به تور فهم لذت معاشقه آمده ایم نه به بیگاری هوسناک نفس
اینجا موزه آثار باستانی تکثّر و تکاثر است و جای دیگر است مقام « لهمُ ما تشتهیه الانفس و تلذّ الاعیُن و انّهم فیها خالدون »
بابا !
اول، نماز است
آخر، نماز است !!
نماز اصلاح شود همه چیزمان اصلاح می شود !!
پ . ن :
1- مستراح یعنی محل استراحت !!
آدرس کانال شعر حقیر :
@simorghha
به نام خدا
من متأسفم ! ... امروز صبحانه نان و تأسف خوردم ! ... هر کاری هم کردم با چایی خوش بینی، قورتش بدهم نشد که نشد !! ... رئیس جمهور یک مملکت ... رئیس جمهور حقوقدان یک مملکت اسلامی که مبنایی به نام قانون دارد اینگونه تفسیر و برداشتی دارد که : در داخل یک دین مثل اسلام، دو جناح را چنان مقابل هم قرار داده که مثلاً زرتشتی را مقابل اسلام ! ... ( یا مثلاً فلان اقلیّت را در مقابل اسلام ) ... رابطه مابین اسلام با فلان اقلیت مذهبی مانند رابطه اصلاح طلبان و اصولگرایان !
آقا آدم دردش را به که بگوید !
عجب کفی هم می زندند برگزار کنندگان انتخابات در سراسر کشور ! ... فرمانداران ... آنهم در روز وفات حضرت معصومه !! ... اینها همه مال یک جناح بودند !! ( همان جناحی که منظور رئیس جمهور بود همه اعضای آن رد صلاحیت شده اند !؟ ) اگه نبودند چطور اینطور کف می زدند ... اگر بودند ... یعنی خود رئیس جمهور فقط اعضای یک جناه را برای انجام انتخابات گمارده !! ( به صورت مستقیم و غی مستقیم !!! )
قبلش حضرت امام خامنه ای فرموده بودند : « بنده همیشه به دستاندرکاران انتخابات میگویم پایتان را جای قرص بگذارید و آن جای قرص قانون است. مُرّ قانون را رعایت کنید. به نهادهای قانونی اهانت نشود. یک نهاد قانونی را نباید مورد افترا یا اهانت قرار بدهیم. نه اینکه اشتباه نمیکند اما این دلیل نمیشود تضعیف کنیم. این باب اگر باز شود هرج و مرج خواهد شد »
حالا آقای رئیس جمهور با بیان این سخنان : « ما قانون اساسی را اینجور می خواهیم اجرا کنیم !؟ ... اسمش قانون ملت است نه خانه یک جناح ... هیچ مقامی بدون رأی مستقیم و یا غیر مستقیم مردم مششروع نخواهد بود همه رأی می خواهند ! ... خوب همه بیایند پای صندوق آرا ... چجور بیایند پای صندوق آرا ... قبلش ما باید امید ایجاد کنیم ، شور ایجاد کنیم ، رقابت ایجاد کنیم ... خوب یک جناح اگه نیست یک جناح اگر هست خوب انتخابات هفتم اسفند نمی خواهد ... همانها تشریف ببرند مجلس دیگر ... »
باب هرج و مرج را باز نکردند !؟
به رهبر معظم انقلاب وصد البته به نهاد قانونی شورای نگهبان اهانت نکردند !؟ ... این از مصادیق افتراء نیست !؟
قانون به ایشان اجازه تشویش اذهان عمومی را می دهد !؟
اینکه بگویند : « احراز واقعی ازآن ملت ایرانه !! ... » ... مگر ما چیز دیگری می گوییم ... یعنی دارند اعلان می کنند انتخابات شده فرمایشی !!؟
یعنی کلاَ در نظارت را تخته کنیم !!
الآن به غربت مقام معظم رهبری بیشتر می توان پی برد ... رئیس دولتش اینگونه بی ملاحظه ... رئیس تشخیص مصلحت نظامش آنطوری بی پروا ... فرماندارانش اینگونه فراجناحی ...
خدایا ما را در این فتنه اکبر مؤید به نصرت قرار بده
.: Weblog Themes By Pichak :.