بسم ربّ الانتظار
عصر جمعه است . شاید بعضی فکر کنند که مولایمان هنوز نیامده است . ا آمده ، حاضر است ظاهر نیست. این غزل تقدیم به گل روی فرزند فاطمه ( علیهما سلام ) :
دلم شور می زد مبادا نیایی !
مگر شب سحر می شود تا نیایی !؟
مگر می شود من در آتش بسوزم
تو امّا برای تماشا نیایی
تو افتاده تر هستی از اینکه یک شب
به میقات این بی سر و پا نیایی
تو پروانه باشی و یکبار حتی
به شاباش پیوند گلها نیایی ؟!
دروغ است ! این بر نمی آید از تو
بیایی و تا کلبه ما نیایی
بگو خواهی آمد که امکان ندارد
بگویی که می آیم امّا نیایی !!
گذشته ا ست هر چند امروز و امشب
دلیلی ندارد که فردا نیایی
غم و عشق را نیز با خود بیاور
غزل مرد ! یکبار تنها نیایی
چه خوب آمدی ای بهار صداقت
دلم شور می زد مبادا نیایی !
اللهم عجل لولیک الفرج
بسم ربّ الانتظار
در این وانفسای اغتشاش بعضیها که معنای ولایت و انتظار را نمیفهمند این چهار پاره را تقدیم به امام عصر ( عجل الله فرجه و روحی فداه ) می کنم :
ای خزان صبوری صد گل
چشم در راه فصل بهارت
میکشد آخرش عاشقت را
انتظار ، انتظار ، انتظارت
امر فرمودهای گرچه ، امّا
صبر کردن بدون تو سخت است
بودن اینجا در این وادی پرت
مهدی من ! بدون تو سخت است
میشود کم کمک بی نگاهت
سبزی خاطرم زرد آقا !
بی تو ماندن ؟! چه فکر عجیبی !
آه برگرد برگرد ، آقا !
تا کی اینگونه باید بمانم
همچنان محو خاموش ماندن
آه از این راه کی میرسی تو !؟
خستهام دیگر از گوش ماندن
مدتی میشود مردم شهر
پاک دیوانهام می شناسند
چونکه گفتم که گلهای مریم
عاشق عطر گلهای یاسند !
مردم شهر این روزها را
سخت سرگرم دنیای خویشند
بینشان مهربانی غریب است
راهیِ هیچ با پای خویشند
روزشان سرد و بیروح و تاریک
چشمشان مثل شب بیفروغ است
اشکشان واقعیت ندارد
عشق ورزیدنشان دروغ است
جای عطر خدا مردم شهر
عاشق ساز و آواز هستند
مهر و تسبیح و انگشتری را
مثل بت ، مثل بت می پرستند
مردم شهر آینده را نیز
مثل دیروز در پیش دارند
مردم شهر از بس شجاعند
بیم از سایه خویش دارند
عشق لفظی عجیب و غریب است
در هیاهوی این آدمکها
در هوی و هوس ریشه دارد
چشم و ابروی این آدمکها
در غیاب تو ای روح باران
آسمان خالی از ابر مانده ست
سهم گلها در این خار آباد
چیست ؟ چیزی بجز صبر مانده ست
آه برگرد برگرد آقا
عشق میمیرد از دوری تو
استخوانهای امید گاهی
درد می گیرد از دوری تو
ای رسول طلوع سپیده
ای نوید رهایی کجایی
هان برایت دلم تنگ تنگ است
زودتر کاش آقا بیایی
ارجمند
به این چند کلام امام خمینی (ره) دقت کنید و آن را با وضع بعضیها ! در جامعه امروز ما بسنجید . کسانی که ادعای تبعیت از امام و راه او را دارند ولی به اغتشاشات خیابانی دامن می زنند .
: « من باز به همه این آقایانی که میخواهند نطق کنند و اعلامیه بدهند و نمیدانم نامه سرگشاده بفرستند و ازاین مزخرفات ! به همه اینها اعلام میکنم که برگردید به اسلام، برگردید به قانون ، برگردید به قرآن کریم ، بهانه درست نکنید که اسباب این بشود که شما همه به انزوا کشیده بشوید. من به بسیاری از شما علاقه دارم و میل دارم که همه به قانون عمل کنند و همه در جای خود باشند و چنانچه اینطور نباشد، مسئله طور دیگر خواهد شد » . ( صحیفه امام جلد ?? صفحه 415 )
نمیشود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط میکنی قانون را قبول نداری! قانون تو را قبول ندارد نباید از مردم پذیرفت، از کسی پذیرفت ( که بگویند ) ما شورای نگهبان را قبول نداریم. نمیتوانی قبول نداشته باشی. مردم رای دادن به اینها ، مردم ?? میلیون تقریبا یا یک قدری بیشتر رای دادند به قانون اساسی. مردم که به قانون اساسی رای دادند منتظرند که قانون اساسی اجرا بشود؛ هر کس از هرجا صبح بلند میشود بگوید من شورای نگهبان را قبول ندارم ، من قانون اساسی را قبول ندارم ،من مجلس را قبول ندارم ، من رئیسجمهور را قبول ندارم ، من دولت را قبول ندارم. نه ! همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید ، ولو برخلاف رای شما باشد. باید بپذیرید، برای این که میزان اکثریت است ؛ و تشخیص شورای نگهبان ـ که این مخالف قانون نیست و مخالف اسلام هم نیست ـ میزان است که همه باید بپذیریم.
من هم ممکن است با بسیاری از چیزها ـ منکه یک طلبه هستم ـ مخالف باشم لکن وقتی قانون شد ، خوب ! ما هم میپذیریم . بعد از اینکه یک چیزی قانون شد دیگر نق زدن در آن اگر بخواهد مردم را تحریک کند مفسد فی الارض است و باید با او دادگاه ( به عنوان ) مفسد فی الارض عمل بکند . ( صحیفه امام جلد 14 صفحه 377 )
به این چند کلام امام خمینی (ره) دقت کنید و آن را با وضع بعضیها ! در جامعه امروز ما بسنجید . کسانی که ادعای تبعیت از امام و راه او را دارند ولی به اغتشاشات خیابانی دامن می زنند . : « من باز به همه این آقایانی که میخواهند نطق کنند و اعلامیه بدهند و نمیدانم نامهسرگشاده بفرستند و ازاین مزخرفات ! به همه اینها اعلام میکنم که برگردید به اسلام،برگردید به قانون ، برگردید به قرآن کریم ، بهانه درست نکنید که اسباب این بشود کهشما همه به انزوا کشیده بشوید. من به بسیاری از شما علاقه دارم و میل دارم که همهبه قانون عمل کنند و همه در جای خود باشند و چنانچه اینطور نباشد، مسئله طور دیگرخواهد شد » . ( صحیفه امام جلد ?? صفحه 415 ) نمیشود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط میکنی قانون را قبولنداری! قانون تو را قبول ندارد نباید از مردم پذیرفت، از کسی پذیرفت ( که بگویند ) ما شوراینگهبان را قبول نداریم. نمیتوانی قبول نداشته باشی. مردم رای دادن به اینها ، مردم??میلیون تقریبا یا یک قدری بیشتر رای دادند به قانون اساسی. مردم که به قانوناساسی رای دادند منتظرند که قانون اساسی اجرا بشود؛ هر کس از هرجا صبح بلند میشودبگوید من شورای نگهبان را قبول ندارم ، من قانون اساسی را قبول ندارم ،من مجلس راقبول ندارم ، من رئیسجمهور را قبول ندارم ، من دولت را قبول ندارم. نه ! همه بایدمقید به این باشید که قانون را بپذیرید ، ولو برخلاف رای شما باشد. باید بپذیرید،برای این که میزان اکثریت است ؛ و تشخیص شورای نگهبان ـ که این مخالف قانون نیست ومخالف اسلام هم نیست ـ میزان است که همه باید بپذیریم. من هم ممکن است با بسیاری از چیزها ـ منکه یک طلبه هستم ـ مخالف باشم لکن وقتی قانون شد ، خوب ! ما هم میپذیریم . بعد از اینکه یک چیزی قانون شد دیگر نق زدن در آن اگر بخواهد مردم را تحریک کند مفسد فی الارض است و باید با او دادگاه ( به عنوان ) مفسد فی الارض عمل بکند . ( صحیفه امام جلد 14صفحه377)
به نام خدا در همه موارد باید به سراغ اصلح ( یعنی فرد صالحتر ) رفت . هرچقدر کار مهمتر باشد ؛ توجه به اصلح همانقدر مهم است . انتخابات ریاست جمهوری ـ یعنی انتخاب کسی که شخص دوم مملکت است ـ کار سادهای نیست پس خواهش میکنم اولاً در آن شرکت کنید ثانیاً اصلح را برگزینید . تا فتنه گران و فتنه جویان داخلی و خارجی مثل همیشه ناامید شوند اجرتان با خدا
بسم الله الرّحمن الرّحیم
گاهی باران آنقدر نمیبارد که گلها به له له میافتند
گاهی آنقدر میبارد که سبزهها غرق میشوند
بارش باران به نگاه و گناه ما بسته است
گاهی
از بردن لفظ « انسان » معذوریم ؛ در مورد کسانی که تمام عمرشان ـ به فرموده امام علی (علیه السلام) ـ بین کاهدان و آبریزگاه (توالت خودمان ! ) صرف میشود .
عالم و آدم به تفکر میخوانند و بعضی به چهار شاهی لذتشان دلبستهاند . خودمانیم خسته نمی شوند ؟! تحمل گنداب نفس برایشان سخت نیست . گاهی گداری یک حمامکی بکنند بدک نیستها !
و جمعه فرصت خوبیست آی آدمها ! برای آنکه دمی سر کنید بی غمها
نگاه خود را از توی زخم بردارید سپس بگیرید آن را به زیر مرحمها
اگر دلتان شکست ما را هم دعا کنید . یا حق
یا مقلّب القلوب و الابصار
شاید یکی از معانیی که ایرانیان باستان از چهارشنبه سوری و پریدن از روی آتشمد نظرشان بود این باشد که : با توبه کردن از گناه ، از آتش دوزخ ( که تجسم گناهانتان است ) بگذرید و پاک شوید و وارد بهشت گردید .
آنگونه که در نظرم هست آنان از روی هفت پشته از آتش میپریدند که میتواند کنایه از هفت طبقه جهنم باشد .
مردم ما را ببین که با بی توجهی به معانی فقط به قشر میپردارند و به دردسر میافتند .
به امید عقل ورزیدن .
یا حق
به نام خداوند محمد
در شب میلاد رسول مهربانی و رحمت محمد مصطفی ( صلّی الله علیه و آله ) و امام به حق ناطق جعفر صادق ( علیه السلام ) این چند بیت ( قسمتی از یک ترکیب بند بلند ) تقدیم آن غایب از نظر ( عج الله تعالی فی فرجه ) ان شاء الله بر ما منّت نهند و از ما بپذیرند :
ای شب تیره به چاه نگهت زندانی
ماه در پیش رُخت شهره به سرگردانی
سروها مهو تماشای قدت پنهانی
شدهام عاشق تو گرچه خودت می دانی !
بهرهام نیست ز عشق تو بجز حیرانی
طرح چشمم شده از دوری تو بارانی
طاق ابروی تو محراب نمازم شده است
نام تو سادهترین راز و نیازم شده است
از فراقت چه بگویم تو که خود میدانی
پیشت از درد بمویم تو که خود میدانی
آه خالیست سبویم تو که خود میدانی
کرده غم حمله به سویم تو که خود میدانی
شده از اشک وضویم تو که خود میدانی
فاش شد سرّ مگویم تو که خود میدانی
داده فکر تو چنان آب به تیغ مژهام
که شبی کشته شده خواب به تیغ مژهام
عشق را من سپر تیر هوس ساختهام
از غمت گرد خود ای دوست قفس ساختهام
بال من سوخته با سوز ز بس ساختهام
پی خوشنودی تو با همه کس ساختهام
آه از آتش این سینه نفس ساختهام
پی دیدار تو از اشک ، قبس ساختهام
سوختم گرچه ولی سوختنم وقف تو باد
آتش از چشم برافروختنم وقف تو باد
شهادت آسمان هشتم بر همگان تسلیت
آقای خوبم یا صاحب الزمان ؛ می دانم تسلیت این قطره برای اقیانوس اهمیت ندارد امّا چه کنم دوستتان دارم ؛ خداوند دل داغدار شما را شاد کند :
این گدازهها را از این دل در رثا و مدح جد غریبت از من بپذیر و دعا کن بتوانم وظیفه شناس نگاه زیبایت باشم :
یک غزل :
ای آسمان هشتم ! حالی به ما بده
لطفی بکن به بال و پر ما رضا بده
ما را کبوتر حرم خویش فرض کن
کتفی بگیر از ما ، بالی به ما بده
باشد ! قبول ! حق داری ضامن غزل
ما نیستیم لایق امّا شما بده
ای شمع سبز پوش ، در این شب گرفتگی
درسی به نام عشق به پروانه ها بده
ای نام روشن تو در آفاق منتشر
درکی به هر پرنده ز نور و صدا بده
بین من و تو پنجره ای باز حایل است
فولاد چشمهای مرا هم جلا بده
یک جرعه کربلا ! به من این خواهش مرا
آقا ! تو را به عشق ، تو را به خدا ، بده !
تو با نگاه خود صله دادی به ابرها
اکنون در اشکشان سر و رویی صفا بده !
دو تک بیتی :
تو ضامن آهویی و من از این شادم
که گرگ هستم و آوردهام پناه به تو
خورشید مهربان که شدی تو ؛ از روی لطف ضامن آهو
در سینهاش هوای تو دارد ، گرگی که آفتاب گرفته است
ابریست دلم که رو به ماه آوردهاست
رو سوی تو با روی سیاه آوردهاست
ای ضامن عشق ! ضامن آهو ! آه
گرگی به نگاهتان پناه آوردهاست
اللهّم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم
عشق اگر مجسم می شد
جز خاک بوسی آستان محمد و آل محمد کاری نداشت
غم اگر جلوه می گرد جز برای شهادت محمد و آل محمد سیاه نمی پوشید
محبت اگر موجود می شد ؛ ابراز آن جز به محمد و آل محمد جایز نبود .
من اگر هستم ؛ بر این خاک دان جز محمد و آل محمد را نمی ستایم
خدایا مرا بر عشق محمد و آل او بدار و بمیران
.: Weblog Themes By Pichak :.