به نام خدا
سلام علیکم
در مورد ماجرای سکهها و موبایل کشف شده از مهدی هاشمی مطلبی خواندم که باعث شد این چند خط را بنویسم :
نویسنده چه زیبا نقش یوسف را ( در قرار دادن جام در وسایل بنیامین ) به زندان بانان اوین ( و شاید قوه قضائیه ) داده بود ( که با دادن چند سکه و موبایل شخصی آقا مهدی و سپس کشف آن چهره او را مخدوش و خود را مبرّی کنند ! )
سئوال : اگر زندان بانان چنین نقشهای کشیدهاند آیا این تف سر بالا نیست !؟ ... چه کسی در وهله اول زیر سئوال میرود ؟ ... تازه چه سودی از کشف سکه و موبایل ( از مهدی هاشمی ) نصیب زندان بانان میشود !؟
اگر قوه قضائیه چنین نقشهای چیده است باید دور دین و فقه و ... را خط کشید ( و قوه قضائیه که از ارکان نظام است ) قوه ای که بزرگانش از مجتهدین هستند برای تبرئه خود از حکمی که داده ( و حتماً ناحقی بوده !! ـ یعنی محکوم کردن مهدی هاشمی ـ ) چنین خبطی مرتکب شده و آقا مهدی را بازی داده اند !؟ ... ( یعنی اول به او گوشی و سکه هایش را داده اند و بعد از او کشف کرده اند که چهره او را مخدوش کنند !؟ ) ...
نویسنده بعد گفته که علت بردن سکه توسط آقا مهدی در زندان این بود که چون قبلاً ( با ورود به زندان ) افرادی را در زندان دیده بوده که به خاطر چند صد هزار تومان زندانی هستند برای کمک به انان با خودش سکه برده بوده !!
سئوال : آقا مهدی با نفوذی که دارد چرا با خودش پول نبرد و یا اسامی عزیزان زندانیی که محتاج چند صد تومان هستند را به رابطینش در بیرون نداد که مشکلشان را حل کنند ؟ ... راه های دیگری نبود ؟ ... خود آقا مهدی که فرموده سکه ها را به خاط اینکه به برخی ، در اعیاد عیدی بدهد با خودش برده بوده !! ...
نامه هایی که اخیراً از طرف بیت آیت الله هاشمی درز کرده یک قوه مستقل در نظام مستحکم جمهوری اسلامی را متهم به فساد و دودوزه بازی و ظلم و ...می کنند که به نظر من همه این اتهامات قابل طرح و بررسی و پی گیری است و نباید فکر شود که چون از بیت آقای هاشمی است ( و مثلاً همسر ایشان دست به قلم شده اند ) آقایان چیزی نگویند ! ... خون بقیه ملت که کم رنگ تر نیست اگر چنین موردی از جای دیگری برمیخاست چه اتّفاقی میافتاد !؟
و امّا : برخی تمام پروسه پرونده آقا مهدی را سیاسی بازی ( و به قول والده ایشان پدرسوخته بازی ) می دانند و فکر میکنند ( و یا خودشان را به فکر کردن میزنند ! )که همه این بازیها به خاطر ضربه زدن به آیت الله هاشمی رفسنجانی به وجود آمده ؛ ما مقام آقای هاشمی را به عنوان رئیس تشخیص مصلحت بالا می دانیم ولی به این نکته هم اذعان داریم که ضربات مهلکی که آقا از خانواده خودشان خورده اند از کس دیگری نخورده اند
هیچ کس از ضربه خوردن آیت الله سود نمی برد و همه نگران پیاده شدن آقا از قطار انقلاب در ایستگاه های بین راه هستند
و البته : نباید به صورت مقطعی و محدود به زندگی این آقا زاده و سایر آقازاده ها نگریست اگر پشه ای از نزدیک به یک فیل نگاه کند چه می بیند ؟ ( نقطه ای سیاه ! ) ... آنوقت در برداشت دچار اشتباه میشود ؛ برخی فیلمها و اعترافات نزدیک ترین دوستان آقامهدی در همین اینترنت هم هست . آقا مهدی هم مانند سایر اقشار جامعه متهم شد و دادگاه رفت و حکم گرفت ؛ اگر قرار باشد هر کسی بعد از حکم گرفتن فریاد وا مظلوما سر دهد و تقاضا کند فیلم دادگاهش نشان دده شود که باید صدا و سیمای ما کل برنامه هایش را قطع کند و هم دم به ساعت جریان دادگاه رفتن نشان دهد ؛ ... دادگاه اصغر یک دست و کامی فرفری و ... بقیه برو بچ را آخر آنها هم ادعا دارند که بیگناه دستگیر و محکوم شده اند و خون آنها هم کم رنگ تر از خون این آقازاده و امثال او نیست !
باید یاد بگیریم که به قانون عمل کنیم . قانون هم برای همه یکسان است و با خوش آمد و بد آمد این خانواده و آن خانواده و ... تغییر نمی کند
یا حق
به نام خدا
برخی دلایل هجمه به شورای محترم نگهبان و آیت الله جنّتی :
گروها و افراد مختلف برای طرفداری کردن و یا مخالفت کردن با فرد و یا جریان خاصی دلایلی برای خود دارند که بعضاً آن را به زبان می آورند و یا گاهی هم نمیتوانند به صورت مستقیم به زبان بیاورند ولی بنا به ضرب المثل رنگ رخساره خبر می دهد از سرّ درون مشخص میشود منظورشان چیست
پس از شکلگیری نظام مقدس جمهوری اسلامی ما خیلیها از راههای مختلف خواستند آن را از بین ببرند و یا ناکارامد کنند ( چون منافع و مقاصدشان با وجود آن ابتر میماند ) از بزرگترین و مهمترین ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی شورای نگهبان است ؛ اهمیت شورای نگهبان با مسئولیتهای سنگینی که دارد معلوم میشود ( که مجال گفتنشان نیست )
امّا بیشترین هجمه های مخالفان مستقیم و « بزک کرده » ( که در لباس خودی ها هستند ) نظام متوجه این پیرمرد مومن است می دانید برای چه !؟ ... چون :
1- برخی دوست دارند آزادی بی بند و باری در ایران اسلامی فراگیر شود
2- برای فراگیر شدن این نوع آزادی باید قوانینی از مجلس گزرانده شود و یا کسانی رئیس جمهور باشند که همین نوع تفکر را داشته باشند
3- این نوع آدمها باید وارد مجلس و ... شوند
4- تا کسانی هستند که توانایی دارند اجازه ندهند این نوع آدمها وارد عرصه شوند این مقصود قابل دسترسی نیست
5- آیت الله جنّتی یکی از همین افراد است
6- باید مورد هجمه مخالفان قرار بگیرد تا تضعیف و خسته شود ( تا مانعی از موانع رسیدن آنها به مقاصدشان رفع شود ! )
با توجه به دو انتخاب مهم که در پیش رو داریم این هجمه ها گسترده تر شده ؛ اظهر مِن الشّمس است که نباید عوامل فتنه 88 مجال ورود به صحنه کشور را پیدا کنند ( چون آنوقت این ، نوعی خود زنی سیاسی است و در این صورت نظام با دست خودش برای خودش مشکل میتراشد ! ) و حتّی ساکتین فتنه هم باید مواضعشان روشن باشد و وجود نازنین امثال آیت الله جنّتی در این زمینه کمک شایانی به انقلاب خواهد کرد . خدا حفظشان کند ان شاء الله که خار چشم دشمنان هستند
به نام خدا
جایتان خالی !
باورتان میشود !؟
« جنس تنها پنجرهای که هیچگاه بسته نمی شود از فولاد است ! »
سقّا خانه یک استکان رئوف نوشیدم
جگرم حال آمد !
الآن دارم شال و کلاه می کنم بروم و زیر پای حضرت را آب و جارو کنم
پلکهایم خیس خیس است
گمانم همین مقدار آب کافی باشد !
جایتان خالی !
تا حالا نمی دانستم با « ویلچر »
مخصوصاً وقتی پیر زنی در آن نشسته باشد
و از من بخواهند کنار بروم تا او دستش به پنجره برسد
چه منظره زیبایی میتوان ساخت
آی مردم !
من زیارت نامه خواندن را دوست دارم !
من دلم به اندازه یک آسمان برای زیارت نامه خواندن تنگ می شود !
من به « احدٍ مِن اولیائک » عشق می ورزم
حالا این منم !
در آستانه یک دیدار
و لاجعله الله آخر العهد مِنّی لزیارتکم ...
من یک پروانه ام
یک پروانه فولادی
و اینجا تنها یک شمع به رویم لبخند می زند
واین بیت را سرود و آمدم :
آقا اجازه هست بگویم : « طبیب من !
گاهی دلم برای شما درد می کند !!! ... »
( نائب الزّیاره بودیم در کنار همه کسانی که التماس دعا گفته ب ودند از طرف همه دوستان پارسی بلاگ )
به نام خدا
فوتبال در کنار جذّابیتهایی که دارد واقعیتهای بزرگ و بعضاً تلخ و شیرینی را هم یدک می کشد
آدم برود مثلاً یک کیلو بادمجان ( حالا بگو بم ! ) را یک میلیون تومان بخرد برده یا باخته !؟ حالا مثلاً دو هزارتومنی را سه هزار تومن بخرد باز آخرش 1000 تومان ضرر است ولی ...
ما برای چیزی که تهش چیزی نیست اینقدر خرج می کنیم ...
یکی از واقعیتها فوتبال استفاده کردن از محبوبیت بازیکنان برای رسیدن به اغراض سیاسی و بعضاً مستکبرانه است
و چقدر فرق است بین کسی که حق را می شناسد و زیر پرچم آن می رود و کسی که برعکس ...
به عکسهای زیر نگاه کنید :
به نام خدا
با سلام
این شعر را جدی نگیرید !
همینطوری تفننی نوشتم !
شاید علت نوشتن این شعر ، دیدن حرکات برخی است که بیش از آنچه باید خود را قبول دارند ( بیشتر هم خانمهای محیطهای مجازی هستند ) بلا نسبت فرزانگانشان !
خلاصه به عنوان نوشتهای طنز بخوانید و لاچیز دیگر !! :
بوی پائیز می دهد دستت گرچه طرح بهار داری تو
شک ندارم گلی ولی چه گلی ؟! ... به زبان زخم خار داری تو
آه باشد ! ... قبول ! ... زیبایی ! ... فخر هرچه فروختی کافیست !
یک مغازه ؟ نه ! ... بلکه یک بازار ... افتخار ... اعتبار داری تو!
میشود حدس زد دلت تنگ است ، چیست تقصیر ما نمی دانم !
بگو از جان ما چه می خواهی ؟! ... با دل ما چه کار داری تو ؟!!
بنشینی اگر سر جایت چیزی از آبروت کم نشود
با تمام سپید بختی خود گله از روزگار داری تو !
رحم کن ای غزال خوش خط و خال به پلنگی چو من که رام تو نیست
خون گرفته تمام چشمت را ؛ باز عزم شکار داری تو
راضیت میکند شبی تا صبح بنشینیم بزیر پنجرهات ؟!
خودمانیم ! آشنا ! ... از ما ؛ چه قَدَر انتظار داری تو ؟!
چه خیالی ... چه فکر مسخره ای ؟! ... پیش خود فرض کرده ای شاید
یک هزار و دویست ... نه سیصد ؛ عاشق و خواستگار داری تو
شمع من باز آفرین بر تو ، رد پایت هنوز هم خیس است ...
شده ای باز جامع اضداد ... بی مزاری ، مزار داری تو !
گفته بودی بمان که می آیم ... کاشتی سبزه زیر پایم ... حیف
اعتقادی بگو که اصلاً هیچ به قرار و مدار داری تو !؟
بقیه اش طلبتان !
به نام خدا
با به نتیجه رسیدن اولیه توافق هسته ای ایران و شش1 + 5 چند مورد به ذهن این حقیر رسید که گمان می کنم خواندن آن خالی از لطف نباشد
1- مقام معظم رهبری و برخی از مراجع تقلید از زحمات تیم مذاکره کنند تقدیر کردند که این قابل توجه و مهر تأییدی است بر ارزش زحمات کشیده شده ( ما هم از این فرزندان انقلاب متشکریم )
2- هنوز تا به سرانجام رسیدن « برجام » راه طولانیی در پیش است و با شناختی که از برخی از این کشورها از جمله آمریکا داریم « بد بینی » وجود داشته و احتملاً باید منتظر پس لرزههایی بر پیکر این توافق باشیم ! ... طبق گفته حکیمانه « آزموده را آزمودن خطاست » 36 سال آمریکا را آزمودیم و دیدیم آنچه دیدیم ! ... پس آنچنان ابراز خوشحالی کردن ( و چشن و پایکوبی کردن ) و از خود بی خود شدن در شأن ملت بزرگ ایران نیست . همانکه مقام معظم رهبری در پاسخ به نامه رئیس جمهور محترم فرمودند « ملت متانت خود را حفظ کند ... »
3- نباید موضوع توافق هسته ای بزرگتر از آنچیزی که هست مطرح شود . با وجود به سرانجام رسیدن اولیه موضوع توافق ( اگر واقعاً توافق به سرانجام برسد ) مشکلات تمام نمی شود . همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند مشکل اصلی را باید در داخل جستجو کرد ( نه فقط در تحریمها ) . اقتصاد مقاومتی راه حل اصلی برون رفت از مشکلات است نه دل خوش کردن به رفع تحریمها ( البته شک نیست که رفع تحریمها تأثیرات مثبتی خواهد داشت )
4- علت خوشحالی مردم عادی از توافق صورت گرفته شده این است که فکر میکنند قیمتها پائین خواهند آمد و ارزانی همه چیز را درمینوردد ! ... در حالیکه اقتصاد دانان بزرگی هستند که اعلان خطر کرده اند ... زیاد شدن نقدینگی در دست مردم خود باعث تورم خواهد بود ... مبادا واردات سیر صعودی پیدا کند که این خود دلیل بزرگی برای فشار بر اقتصاد داخلی میباشد . همانگونه که سخنگوی دولت گفت منابع بلوکه شده ما در صورت حصول ، باید در تولید سرمایه گذاری شود نه اینکه به صورت پول نقد به دست مردم برسد
5- دولتمردان در متانتی که مقام معظم رهبری به آن اشاره کردند سزاوارتر از مردم هستند . فقط لبخند زدن خوب نیست . آمریکا و کشورهای اروپایی باید بدانند که ما به تواناییهای خودمان اعتماد داریم و فقط چشممان را به نرمش آنان در مقابل خودمان ندوختهایم ؛ ما هم ابزاری داریم که در صورت کارشکنی آنان می توانیم از آن بهرهمند شویم ؛ نباید امر طوری به آنان مشابه شود که فکر کنند الآن که ما به آنان نیاز داریم به هر سازی که زدند باید برقصیم
6- طبق فرموده مقام معظم رهبری چه توافق بشود و چه توافق نشود رژیم صهیونیستی روز بروز ناامنتر خواهد شد ... همین کلام نورانی دلیلی است برای اینکه بدانیم دشمنی آمریکا با ما تمام نشده و تمام نخواهد شد . اوباما در اولین نطق پس از توافق باز به ایران چنگ و دندان نشان داد و اهانت کرد ... از چنین کسانی توقع صلح و دوستی داشتن نشانه اشتباه فاحش در « برداشت » است ( رژیم صهیونیستی کودک کش خط قرمز آنهاست ! )
7- ما منتظر مینشینیم ببینیم آخر این توافق به کجا میرسد ولی خط قرمز ما همانگونه هستند که بودند . هنوز هم گزاره برگ مورد توافق تحلیل نشده . الآن نظر مقام معظم رهبری در مورد کلیت این گزاره برگ کارگشا خواهد بود . منتظر می مانیم ببینیم رهنمودهای اینده آقا در این زمینه چیست ( در تفاهمی که در لوزان صورت گرفته بود ایشان فرموده بودند که هیچ نظری نه در موافقت و نه در مخالفت ندارند )
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خوشنود باشی و ما رستگار
به نام خدا
با به نتیجه رسیدن اولیه توافق هسته ای ایران و شش کشور چند مورد به ذهن این حقیر رسید که گمان می کنم خواندن آن خالی از لطف نباشد
1- مقام معظم رهبری و برخی از مراجع اقلید از زحمات تیم مذاکره کنند تقدیر کردند که این قابل توجه و مهر تأییدی است بر ارزش زحمات کشیده شده
2- هنوز تا به سرانجام رسیدن « برجام » راه طولانیی در پیش است و با شناختی که از برخی از این کشورها از جمله آمریکا داریم « بد بینی » وجود داشته و احتملاً باید منتظر پس لرزههایی بر پیکر این توافق باشیم ! ... طبق گفته حکیمانه « آزموده را آزمودن خطاست » 36 سال آمریکا را آزمودیم و دیدیم آنچه دیدیم ! ... پس آنچنان ابراز خوشحالی کردن و از خود بی خود شدن در شأن ملت بزرگ ایران نیست . همانکه مقام معظم رهبری در پاسخ به نامه رئیس جمهور محترم فرمودند « ملت متانت خود را حفظ کند ... »
3- نباید موضوع توافق هسته ای بزرگتر از انچیزی که هست مطرح شود . با وجود به سرانجام رسیدن موضوع توافق ( اگر واقعاً توافق به سرانجام برسد ) مشکلات تمام نمی شود . همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند مشکل اصلی را در باید داخل جستجو کرد . اقنصاد مقاومتی راه حل اصلی برون رفت از مشکلات است نه دل خوش کردن به رفع تحریمها ( البته شک نیست که رفع تحریمها تأثیرات مثبتی خواهد داشت )
4- علی خوشحالی مردم عادی از توافق صورت گرفته شده این است که فکر میکنند قیمتها پائین خواهند آمد و ارزانی همه چیز را درمینوردد ! ... در حالیکه اقتصاد دانان بزرگی هستند که اعلان خطر کرده اند ... زیاد شدن نقدینگی در دست مردم خود باعث تورم خواهد بود ... مبادا واردات سیر صعودی پیدا کند که این خود دلیل بزرگی برای فشار بر اقتصاد داخلی میباشد . همانگونه که سخنگوی دولت گفت منابع بلوکه شده ما در صورت حصول ، باید در تولید سرمایه گزاری شود نه اینکه به صورت پول نقد به دست مردم برسد
5- دولتمردان در متانتی که مقام معظم رهبری به ان اشاره کردند سزاوارتر از مردم هستند . فقط لبخند زدن خوب نیست . کشورهای اروپایی باید بدانند که ما به تواناییهای خودمان اعتماد داریم و فقط چشممان را به نرمش آنان در مقابل خودمان ندوختهایم ؛ ما هم ابزاری داریم که در صورت کارشکنی انان می توانیم از ان بهرهمند شویم ؛ نباید امر طوری به آنان مشابه شود که ففکر کننید الآن که ما به آنان نیاز داریم به هر سازی که زدند باید برقصیم
6- طبق فرموده مقام معظم رهبری چه توافق بشود و چه توافق نشود رژیم صهیونیستی روز بروز ناامنتر خواهد شد ... همین کلام نورانی دلیلی است برای اینکه بدانیم دشمنی آمریکا با ما تمام نشده و تمام نخواهد شد . اوباما در اولین نطق پس از توافق باز به ایران چنگ و دندان نشان داد و اهانت کرد ... از چنین کسانی توقع صلیح و دوستی داشتم نشانه اشتباه فاحش در برداشت است
7- ما مینشینیم و منتظر مییمانیم ببینیم آخر این توافق به کجا میرسد ولی خط قرمز ما همانگونه هستند که بودند . هنوز هم گزاره برگ مورد توافق تحلیل نشده . الآن نظر مقام معظم رهبری در مورد کلیت این گزاره برگ کارگشا خواهد بود . منتظر می مانیم ببینیم رهنمودهای اینده آقا در این زمینه چیست ( در تفاهمی که در لوزان صورت گرفته بود ایشان فرموده بودند که هیچ نظری نه در موافقت و نه در مخالفت ندارند )
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خوشنود باشی و ما رستگار
به نام خدا
در سالگرد شهادت مظلومانه آیت الله شهید بهشتی و 72 تن از یاران باوفای انقلاب شعر : « آه باید شهید میشد او » تقدیم میشود
و افتخار می کنم که دکتر سیف ا... عبدالکریمی نماینده شهر لنگرود هم در بین به خون خفتگان شهید هفتم تیر بود
شعر : « آه باید شهید میشد او »
ابرهای سیاه میگریند
باز باران و باز هم باران ...
آه داغ بهار سنگین است
سوگ یاران و باز هم باران
با بهشتی که بود یک ملّت
ملّتی طعم داغ را حس کرد
باغبان جامه عزا پوشید
وسعت مرگ باغ را حس کرد
آه اگر او اراده میفرمود
تا خودِ سرنوشت میآمد
او که از لابهلای هر سخنش
بوی سبز بهشت میآید
مثل کوهی سترگ و افتاده
درّهها زیر پای او بودند
او خودِ آسمان خودِ باران ...
ابرها مبتلای او بودند
پیش او هر که ظلم را میخواست
گردبادی به خود فریفته بود
دیگران گرچه تشنه قدرت
او به خدمت ، به عشق شیفته بود
سیّد لالههای عبّاسی
محو خود کرد یاس و شب بو را
مثل سیمرغ با خودش تا قاف
برد هفتاد و دو پرستو را
مرگ را زیر پای خود له کرد
جام تن را به یک خروش شکست
آنچنان مست از شهادت شد
که دل پیر می فروش شکست
کوه بود و لطیف بود ؛ مگر
سختی و لطف میشود با هم ؟!
آری آری ! چه حال خوبی داشت
عشق را داشت سادگی را هم
شمع پروانههای بی پروا
که شب از باورش هراسان بود
گرچه پرپیچ و خم نشان میداد
فتح لبخند او چه آسان بود
پا به پای سپیده در پاکی
مست « هل مِن مزید » میشد او
حقّ او... حقّ او شهادت بود
آه باید شهید میشد او
.: Weblog Themes By Pichak :.