به نام خدا
همه دست به دست هم داده اند !!
کلاً اصلاً برخی زاده شده اند که از آب گل آلود ماهی بگیرند به عبارت رساتر، فرزند از آب گل آلود ماهی گرفتنند !! ... حالا در مورد بالا بردن وضعیت اقتصادی و تولید و اشتغال و ... اگر کسی پیدا شود و پشتکار به خرج دهد و به نان و نوایی برسد فبها المراد ولی ...
یکی از سفرهای زیبا و جذاب در عین حال سخت، سفر زیارت پیاده اربعین است . کسانی که یکبار طعم شیرینی این سفر را چیده باشند نزدیکیهای اربعین، در پوست نمی گنجند و با هر دردسری است خودشان را به این همایش عظیم معنوی سیاسی میرسانند . آنور مرز عراقیها با داشته و نداشته شان به استقبال می آیند و حتّی شده پای زائران ابا عبد الله را می شویند و اگر تو اتاق داشته باشند اتاق خوبش را در اختیار زائران می گذارند و خودشان در اتاق دیگر می خوابند ! ...
در طول سفر، مخصوصاً بین نجف و کربلا، کمتر کسی است که طعم منّت کشی میزبانان را نچشیده باشد ! : « یا زوّار ! ... منزل ! ... طعام، حمامات، استراحة ... » نمیدانم چرا در این سو اینگونه نیست ! ... دیروز قیمت بلیط مهران را پرسیدم، بین 100 تا 110 هزار تومان دور می زد !! ( در حالی که بلیط مشهد 45 هزار تومان است !! ) حالا این قیمت موقع برگشتن چقدر تفاوت کند، والله اعلم ! ...
از سوی دیگر با براوردی که کرده ام با تعطیلی پنجشنبه و جمعه و روز اربعین فقط نیاز به دو روز مرخصی از مدرسه دارم ولی وقتی برای گرفتن مرخصی بروی اداره ( آموزش و پرورش ) جمعه و تعطیلی را هم حساب می کند و بابت هر روز 60 تا 70 هزار تومان از حقوقت کسر می شود !!
از شهر خودم تا مهران، مهمان نوازانِ مهمانان اربعین حتّی ( ببخشید ! ) تا قران آخر پول دستشویی را هم می گیرند!
نمی دانم اصلاً کسی در مورد کار فرهنگی و سیاسی اربعین نقشهی راهی ترسیم کرده !؟ ... گویا در این، مسیر هر کی به تور ما میخورد جزء همان کسانی است که از آب گل آلود ماهی می گیرد و به زخم زندگیشان می زند !!
حالا ما یک آب باریکه ای داریم و ممر ما یک طورهایی می گذرد اون عاشقانی که از نظر اقتصادی ضعیف هستند چه بکنند !؟ ... با پول پاسپورت و ویزا و کرایه راه و ... نزدیک به یک میلیون تومان دستشان را می گیرد ، نگویید « خوب نرود » !! ... کار سیاسی و فرهنگی و امنیتس برای نظام است ! ... باید تشویق کنیم که بروند !!
به امید از خواب بیدار شدن مسئولین و آن عده ای که در هر حالی منتظرند که از آب گل آلود ماهی بگیرند !!
به نام خدا
گرمشان است
هنوز نمی دانند چه بلایی دارند سر بچه هایشان می آورند
بلوغ زودرس، استرس، ترس و اضطراب، سردرگمی، بی توجهی به درس، ضعف حافظه، عدم تمرکز، به هم ریحتن نظم خواب، بد غذایی، پیدا کردن عادات ناهنجار، خودارضایی،عدم اعتماد به نفس ... اینها فقط بخشی از زیانهای است که متوجه بچه هاست، بچه هایی که در خانههایی زندگی می کنند که برنامه های شبکه های ماهوارهای را تماشا می کنندو پدر و مادر در این خانوادهها بزرگترین مقصر هستند که برای لذت بردن واهی خود دارند آینده فرزندانشان را به آتش می کشند
کودکان در شرایطی زندگی می کنند که فیزیولوژی بدن و تواناییها روحیشان باید با هم و در عدالت کامل رشد کند؛ همانطوری که دندانهای کودکان با غذاهایی که برای آنان مفید است رشد می کنند ( نوزاد اول زندگی دندان ندارد چون هر غذایی جز شیر برایش زیان آور است و بعد که غذاهایی مانند پوره و ... را توانست هضم کند آهسته آهسته صاحب دندان می شود و ... ) درکی که روح یک کودک 8 ساله از دنیای اطرافش دارد خیلی محدود و غیر انتزاعی است؛ همین کودک را در نظر بگیرید که با صحنه هایی که هوز برایش قابل درک نیست رو برو شود، روحش برای هماهنگ کردن خود با آن صحنهها از عواملی مانند ترس و ... بهرهمند میشود که چون میزان ترسی که برای روح آن کودک هشت ساله قابل تحمل است، یشتر است ، اضطراب و پریشانی و برخی بیماریهای روحی و روانی را پشتش خواهد داشت که البته مراتب زیادی دارند و شاید در هر کودک به صورت یکسان بروز نکنند
در انتهای رشد، کودکی که تحت تهاجم برنامههای ماهواره قرار دارد ، انسانی لاقید، ترسو، بی انگیزه، بدون هدف، سرخورد، خشک و عصبانی و ... تحویل جامعه داده خواهد شد و اگر از چنین آدمی فرزندی به دنیا بیاید در همین رشد قهقرایی به سمت حیوانیت خواهد افتاد
پس : فاینَ تذهبون
باید قبل از اینکه افراد در جبر جامعه قرار بگیرند و این ویروس فراگیر شود و دین و دنیای ما را به نابودی بکشد فکری کرد !
و هیچ تلاشی مؤثر تر از این نیست که خود افراد با تفکّر و عقلانیت به این نتیجه برسند که دنیای ما بدون برنامههای ماهوارهای بسیار زیبا تر خواهد بود
بسم ربّ الحسین
تقدیم به عازمان سفر عشق ـ پیاده روی ـ
ما را از دعای خیر محروم ندارند :
باید بروم خاک تو را بو بکنم
در عشق، تمام خویش را رو بکنم
با هر مژه زیر پای زوار تو را
با نم نم اشک، آب و جارو بکنم
عکس : کربلا، اربعین 94
به نام خدا
احساس وظیفه کردم مطلب مهمی رو به استحضار دوستان مؤمن خودم برسانم :
اسلام برای پاکدامنی برنامه دارد
باید یک فرد مسلمان از تمام جوانب پاک باشد و پاک بماند تا در قیامت حرفی برای گفتن داشته باشد
روزنه های آلوده شدن نفس انسان در جسم او چشم و گوش و زبان و ... هستند
یکی از مهمترین موارد خبث و آلودگی، گناهان جنسی است ... خدا در تعریف مومنان حقیقی می فرماید : « ... و لایزنون ... » ( زنا نمی کنند ) می دانیم که آدمهای غیر مومن هم خیلی هایشان به این گناه عظیم تن نمی دهند ... شاید از این مورد بتوان نتیجه گرفت که « زنا » فقط به آخرین درجه گناه جنسی محدود نمی شود بلکه برای اعضاء و جوارحی که گفته شد هم در مراتب خود این گناه وجود خواهد داشت
نگاه کردن به نامحرم، شنیدن سخنان نامحرم ( از روی قصد و حتی ریبه ـ یعنی احتمال افتادن در گناه ـ ) استشمام کردن بوی نامحرم ، لمس او و ...
در اسلام ناب محمدی ( صلّی الله علیه و آله ) اینها هم ممنوع هستند ( اسلام آبکی ساخته و پرداخته ذهن خودمان کاری نداریم که هم فکر می کنیم باید نماز بخوانیم و سینه بزنیم و ... و هم آن کار دیگر را بکنیم؛ چون اولاً مقدمهای برای رسیدن و انگیزه پیدا کردن برای گناه جنسی « زنا » هستند ... ( چون انسان یکباره که به آخر راه نمی رسد بلکه کم کم و پله به پله مبتلا می شود ) ثانیاً در این مورد شواهدی از نقل و احادیث نیز برای ما رسیده
بنابراین انسان مومن باید هرگونه تماس با نامحرم ـ که شرع اجازه نداده ـ را کنترل و محافظت کند
البته ارتباط در حد ضروری و بدون هیچ گونه غرض، آنهم با حجاب کامل اسلامی و با رعایت ادب و سایر مسایل اخلاقی اشکالی ندارد.
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه ـ فرموده :
برای هر عضوی از آدمی سهمی از زنا است؛ زنای چشم، نگاه کردن، زنای زبان، سخن گفتن و زنای گوش ها، شنیدن حرام است. لِکُلِ عُضْوٍ مِنِ ابْنِ آدَمَ حَظّاً مِنَ الزِّنا فَالْعَینُ زِناهُ النَّظَرُ وَ السانُ زِناهُ الْکَلامُ وَالأذُنان زِناهُما السَّمْعُ.
همچنین درباره شوخی کردن با نامحرم فرمود: هر کسی با زن نامحرمی شوخی کند برای هر کلمه ای که با او در دنیا سخن گفته، هزار سال در جهنم زندانی می شود. مَنْ فاکَهَ بِامْرَأةٍ لا یَمْلِکُها حُبِسَ بِکُلِّ کَلِمَةٍ کَلَّمَها فِی الدُّنیا اَلْفَ عامٍ فِی النّار.ِ
بنابراین برای رسیدن به قله ایمان باید از این گناه کبیره که مراتب عدیده ای دارد دور باشیم ...
و جامعه امروز ما چه آسان کرده است تن دادن به این گناه را و چقدر آدم داریم که به اسم، مومنند ولی بهره حقیقی از ایمان نبرده اند
از همین الآن تصمیم خود را بگیریم و از جرگه مسلمانان به جرگه مومنان بپیوندیم ...
و امّا زائران اربعین کربلا !
شستشویی کن و آنگه به خرابات خرام
تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده
خیلی ساده انگاری است اگر فرض کنیم به مراسم پیاده روی اربعین رسیده ایم در حالی که قبل از سفر و در حین سفر برای مومن ماندن تصمیم جدی نگرفته ایم و سرمان را در برف غفلت کرده باشیم
همین الآن با خواندن این متن و این معیاری که داده شد خودت را محاسبه کن و ببین چقدر ایمان داری با این اندازه ایمان بروی و زیارت کنی امام العارفین حسین ابن علی ( علیهما السلام ) را شرمنده نمی شوی !؟
اکانت حقیر در تلگرام : @moghtaderan
بسم ربّ الحسین
گریه میکنم
محو نگار میشوم و گریه میکنم
دلتنگ یار میشوم و گریه میکنم
در بزم عاشقان تو وقتی که می روم
زار و نزار می شوم و گریه می کنم
نام تو را که می شنوم، نازنین من!
بی اختیار می شوم و گریه می کنم
دیوانه وار یا به سر و سینه می زنم
یا بی قرار می شوم و گریه می کنم
پوشانده آسمان نگاه مرا غمت
ابر بهار می شوم و گریه می کنم
آدرس تلگرامی شعرهای حقیر : @simorghha
بسم الله الرّحمن الرّحیم
آخرین غزل حقیر که البته ناقابل و الکن است تقدیم شده به محضر مولی الموحّدین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب ( علیه السلام )
کاش نواقص را بر ما ببخشند
جلوه گر شد برقی از چشم تو ماه آمد پدید
تاب دادی زلف را، مُشکِ سیاه آمد پدید
روزگار انداخت از روی تو یک دفعه نقاب
عشق و شور و اشتیاق و اشک و آه آمد پدید !
در پی دیدار رویت خون دلها خورده تا
پای رفتن یافت طفل عشق ، راه آمد پدید
کرد راه خانه ات را تا خرد یکبار گم
تیره شد عالم، غم از این اشتباه آمد پدید
عطر سبز چشمهایت قطره ای بر خاک ریخت
اینهمه گل باز شد ازآن ... گیاه آمد پدید
بر مقام شامخت ابلیس وقتی رشک برد
بر زمین افتاد سیبی و گناه آمد پدید
اولین و آخرینی یا امیرالمؤمنین
در ثنایت شاه مردان ! لفظ شاه آمد پدید
به نام خدا
در قرآن کریم غلام به معنای نوجوان و یا فرزند پسر است
در تفسیر نمونه ذیل آیه 101 سوره صافّات می خوانیم :
به هر کودکی قبل از رسیدن به سن جوانی غلام گفته می شود و بعضی آن را به کودکی که از ده سال گذشته و هنوز به سن بلوغ نرسیده اطلاق کرده اند
برخی از آیاتی که در آن کلمه غلام آمده :
1- قال ربّ انّی یکونُ لی غلامٌ و قَد بَلَغَنی الکبر ... ( آیه 40 آل عمران ) ... حضرت زکریا فرمود ( چگونه برای من پسری باشد در حالی که من پیر هستم )
2- قالوا لاتَوجَل انّا نبشّرکَ انّا نُبَشّرُک بغلامٍ علیم ... ( آیه 53 سوره حجر ) ... ( فرشتگان به حضرت ابراهیم ) گفتند نترس قطعاً ما به تو به پسری دانا بشارت می دهیم
3- قالت اَنّی یمونُ لی غلامٌ و لم یمسسنی بشر ... ( آیه 20 سوره مریم ) ... حضرت مریم ) گفت چگونه پسری داشته باشم در حالی که بشری مرا لمس نکرده است
4- فَبَشّرناه بغلامِ حلیم ... ( آیه 101 صافّات ) ... ( به ابراهیم ) پس بشارت دادیم به پسری صبور و با حلم
برخی از هر فرصتی برای ضربه زدن به عرب و بالتّبع اسلام بهره می برند با صغری و کبری قرار دادن هر کلام شاذی نتیجه مورد نظر خود را می گیرند مثلاً در مورد « غلام » می گویند که در عرب به پسرانی که از آنان تمتّع جنسی ( نعوذ بالله ) برده می شود غلام گفته شده ! ... نامیدن پسران در ایران با اسامی غلامرضا و غلامحسین و ... را جائز نمی دانند !!
در این مورد باید گفت : اگرچه شاید برخی سوء استفاده هایی هم از طرف برخی آلوده ها شده باشد ولی این نشان دهنده این نیست که استعمال غلام در آن مورد خاص بوده
حافظ در بیتی زیبا می گوید :
غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است
حتماً حضرت حافظ را به برخی چیزها متّهم نمی کنیم !!
به اینگونه افراد مغرض باید گفت : در استعمال های متواتر و در زبان ساری و جاری روزمره « غلام » یعنی خدمتکار
و السلام علی مَن اتّبع الهدی
به نام خداوند علی اعلی
با سلام بر شیعیان آن حضرت
تقدیم به مولی الموحدین ، امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام )
ای برکشیده از عدالت بر ستم شمشیر
ای کاش من هم در رکابت می زدم شمشیر
تو پهلوان پهلوانانی ، ابوالعشقی
حتّی در آب و آتشت آورده کم ، شمشیر
عشق تو را در دل چو دارم کی اثر دارد
در باورم یک لحظه طعنه ، برتنم شمشیر
تو مهربان بابایِ مظلومِ یتیمانی
ای ذوالفقارت خنده رو و پشت خم شمشیر
تو آمدی و عشق را با خویش آوردی
پیش از تو در باغ سخن میزد قدم شمشیر
تا نام سبزت در حریم آسمان پیچید
در دستهای نازنینت شد قلم شمشیر
بستی کمر را زیر لب با خویشتن گفتی :
آمادة آمادة آماده ام ، شمشیر !
فزتُ و ربّ الکعبهات حاکی از آن دارد.
کز چهرة مانند ماهت برده غم ، شمشیر
شق القمر کردی ، ز خون چهره ات پیداست
شد قاتلت مولای من هم زهر ، هم شمشیر
به نام خدا
خویش را پیش تو رسوا بکنم یا نکنم !؟
پیش تو معرکه بر پا بکنم یا نکنم !؟
آنچنان محو تو هستم که گمانم تو منی
خویش را در تو تماشا بکنم یا نکنم !؟
هرچه کردم غم این راه به آخر نرسید
شک به پاهای خود آیا بکنم یا نکنم !؟
موج گفتند به من گرچه، ولی شک دارم
پشت یک لحظه به دریا بکنم یا نکنم !
شمع من ! شب پرهای مثل منت نیست ... بگو
که ز لبخند تو پروا بکنم یا نکنم !؟
مانده ام با همهی بی خودیم اینکه تو را
جان من ! از تو تمنّا بکنم یا نکنم !؟
ایستاده است غمت خیره به من مینگرد
درِ این سینه بر او وا بکنم یا نکنم !؟
عکس زیبای تو را تار چرا میبینم
آه بر آینه ها « ها » بکنم یا نکنم !؟
عقل منعم کند از عشق تو، ای دوست ... به او
اعتنا ، خویش بفرما بکنم یا نکنم !؟
به نام خدا
آخرین سروده حقیر تا امروز که تقدیم می شود به آن غائب از نظر
عشقت بسوی ما نگاهی تا می اندازد
در سینه ما موجی از غوغا می اندازد
ساحل نشینان غمت بر خویش می لرزند
چینی که بر پیشانیش دریا میاندازد
« یا منتقم ! » اسم قشنگ و با مسمّایت
ما را به یاد حضرت زهرا می اندازد
پروانه، پای عشق وقتی در میان باشد
خود را میان شعله بی پروا می اندازد
بر عرش ریسه می زند ... جبریل هم انگار
دارد کمی گلخنده ات را جا می اندازد !
خورشید مست چشمهایت می شود وقتی
نور جمالت سایه بر دنیا می اندازد
می بینی و چیزی نمی گویی ... فدای تو !
ما را همین شرمندگی از پا می اندازد
ما دست بر سر « السلام ای عشق » می گوییم
ما را به یادت این سلام آقا میاندازد !؟
این بیتها ما را به تو نزدیک خواهد کرد
از چشمهای نازنینت یا می اندازد
امشب شب روضه اگرچه نیست ، تنهائیت
ما را به یاد حیدر تنها می اندازد
این خار، بی خود میشود از خود نظر وقتی
بر دستهایت ای گل زیبا می اندازد
اللهمّ عجّل لولیک الفرج
از نظرات ارزشمندتان بهره مندم بفرمایید خوشحال خواهم شد
.: Weblog Themes By Pichak :.