به نام خدا
تقدیم به یک دوست :
سوی من گر دل بی رحم تو مایل بشود
سگ زنجیری غم از دل من ول بشود !!
سعی کردم به طواف تو ، زدی سنگ به من !
بکشم زار ، مگر حج تو کامل بشود !
عاشق دیدن جان کندن من هستی و باش
پُر نمانده است که مقصود تو حاصل بشود
خنده بر گریه من می کنی و باکت نیست
که ز خون جگرم خاک درت گل بشود !!
آه ابلیس چنان بید به خود می لرزد
که مبادا به دل سنگ تو نازل بشود !!
لب تو جام می و چشم تو کندوی عسل
زین همه ، قسمت من زهر هلاهل بشود ؟!
عن قریب است که با خوردن خون دل من
جان من ! روزة یک عمر تو باطل بشود !!
تیغ مژگان تو و سینة آزرده من ...
باعث حیرت ارباب مقاتل بشود !!
به من دل شده - با اینهمه - حق خواهد داد
هرکه یکبار به دیدار تو نائل بشود !!
باقی بقایت
تاریخ : یکشنبه 91/8/28 | 7:43 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.