بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام
دوستان عزیز !
( لطفاً فقط خواننده نباشید ؛ اگر با خواندن این مطلب چیزی به ذهنتان رسید دریغ نکنید ؛ لطفاً )
( کسانی که توی وبلاگشون بعضی عکسها و نوشته ها رو میذارن که « شرع » قبول نداره بلندتر بخوانند ! )
معیار گناه از نظر شما چیه ؟!
چند سئوال :
1- به نظر شما عکسی وجود داره که گذاشتن اون در مقابل دید سایرین « گناه » داشته باشه؟
2- از نظر شما اصلاً چیزی به نام « گناه » داریم ؟!
3- برخی فکر میکنند هرچی که اونا ازش خوششون میاد خوبه و امکان نداره « گناه » داشته باشه ؛ نظر شما چیه ؟!
4- کلاً معیار « گناه » چیه ؟
برادر و خواهر عزیز!
گذاشتن عکسی که باعث تهییج جوانان میشه ، نوع سخن گفتنی که فتنه به دنبال داره ، طور خاصی راه رفتن ، لباس پوشیدن و ... که عده زیادی ( حالا تو بگو دین دارها ! ) آن را گناه میدانند اگر از نظر تو گناه نداره پس ، از دزده ، ایراد نگیر چون اون هم دزدی رو گناه نمیدونه !!
از کم فروش !
از فحّاش !
از دروغ گو !
از ... از ... از ... نباید ایراد گرفت . اونها هم کارشان را توجیه می کنن ( مخصوصاً معتاده ! )
حالا دیدی ! اگه منطقی باشی کار تو هم گناهه !
معیار !
حالا رسیدیم به معیار « گناه »
هر چی که برای ما انسانها ضرر داره ( و تشخیصش هم با کسی است که ما رو ردست کرده ) گناه داره !
بعضی قتل رو گناه می دونن
جنایت و کلاه برداری و ... رو گناه می دونن امّا ترازوی گناه سنجیشون میزون نیست ، وزن گناه رو اونگونه که باید تشخیص نمی دن چون « بیحجابی » « چشم چرانی » و امثال آن را گناه نمی دانند !
چون خودشون بدشون نمیاد باید عالم و آدم هم بدشون نیاد !!
حالا توی وب اون چیزی که داره آروم آروم فراگیر میشه ( و چه بسا شده باشه ) گذاشتن عکسهایی است که از یه طرف برای پسزها و از طرف دیگر برای دخترها مفسده داره و همة ما هم اونا رو میبینیم و عده کمی به گذارندگان تذکر میدن !
آقا ! ... خانم !
باور کنین ! ... دست کم نگیرین ! ... اینم گناهه و توی نامة عملمون ثبت میشه !
باور نداری ؟
البته ذکر این نکته ضروریه که : بله ! میدانم ازدواج برای جوانان بسیار مشکل شده است و بعضی چیزها به آتش درون جوانان باد می زند امّا این دلیل نمی شود به گناه تن در دهند . هرچه دروغ باشد ، سفر قیامت که دروغ نیست . خدا در قرآن قول داده است کسانی که به ازدواج دسترسی ندارند اگر تقوا پیشه کنند و پاکدامن باشند خدا هم با فضلش آنان را غنی خواهد کرد .
اگر با مطالعه این نوشته سئوالی به ذهنتان می رسه بپرسید .
شاید توانستم راهنمایی کنم .
بسم ربّ الشّهداء والصّدّیقین
با سلام به شهداء
...
ـ حاج آقا یواش بچه بیدار نشه !
ـ بیدار بشه ! بهتر ! اونطوری سیرتر میبینمش !
بابایی ! مواظب مامانی باشیا ! باشه ؟!
: قربون چشای عسلیت برم
نذار یه عده غریبه روی خون بابات پا بذارن
درستو درس و درمون بخونا
ما که رفتیم ! ...
چگونه دل بکنم از تو نازنین پسرم !؟
علی اکبر من ! وعده گاه ما به بهشت !!
( اونایی که رفتن شلمچه : یاد آر ز شمع مرده یاد آر ! )
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام
سبزه ها که قد کشیده اند .
مثل اینکه رد پای سبز سروها
با صدای پای باد
سمت آشنای رویش نگاه های منتظر
می وزد ...
سهم ما که سخت بی قرار و خسته ایم
یک رباعی است :
ای قاصد صبح ! یار کی میآید ؟
مردیم در انتظار ، کی میآید ؟
نقل است که با بهار خواهد آمد
پس آخر این بهار کی میآید ؟!!
آمدن فروردین تهنیت باد و شکستن و ریخته شدن عطر گل محمدی تسلیت !
سم الله الرّحمن الرّحیم
پس از سلام
مسابقه چند گزینه ای :
این روزها و پس از سرد شدن تقریبی جریان رئیس جمهور و مرگ چاوز و حواشی آن باز میبینیم عدهای به ادامه شرح و تفصیل و تفسیر و تأویل این جریان میپردازند . ضمن تشکر از همه اعزاء این سئوال چند گزینهای را برایتان میگذارم خوشحال میشوم در پاسخ دادن دستمان را کوتاه و خرما بر نخیل ! ... چیز ! ... یعنی بگیرد :
سئوال : کسانی که در باره حرکت آخری رئیس جمهور مطلب و شعر و ... می نویسند .......
الف : برای رضای خدا ( لِله ) و برای اجر معنویش می نویسند .
ب : برای افشای چهره ای پلید که خودش را به عنوان رئیس جمهور این مملکت جا زده و هیچ کار مثبتی هم تا حالا نکرده و باید جهانیان با این جرثومه فساد آشنا بشوند می نویسند !
ج : اصلاً مهم هم نیست که این مرد ، مرد شماره 2 مملکتشونه و با بردن آبروی او آب در آسیاب شادکامیهای اونایی می ریزند که به عنوان « دشمن خونی » مملکتشون از مادر متولد شده اند !می ریزند .
د : رهبر خوشش میاد واسه همین می نویسند !
ه : اصلاً ، کلاً این دست حرکات به وحدت آنهم از نوع ملّیش کمک میکنه ! آنهم در آستانه انتخاباتِ ... چیز ! ... چندم بود ؟
و : اونا می نویسند امّا توی نامه عمل خودشون نوشته نمی شه !. « اصل » نوشتنه ! چی مینویسند و آیا درست هست و درست نیست و ... ( الخ ) با کرام الکاتبین است !!
ز : دلشون برای اسلام سوخته ( یکی مادر چاوز را بوسیده ! ... آی به داد اسلام برسید ! ... ( ما شنیده بودیم مادر چاوز دستهای رئیس جمهور را گرفته و به صورت خودش زده ... اِ ... دروغ در اومده ! ؟ ) ( آی بسوزه پدر اون کسی که فتوشاپ و پاورپونت و نمیدانم چیچی ! را اختراع کرد ... )( نگو مادر چاوز 20 سال از خود چاوز جوانتر بوده ! ما خبر نداشتیم ! این نالوطیها با لطایف الحیلی او را به عنوان بیست ، بیست و چند سال پیرتر درست کرده بودند و ما نفهمیدیم ...اَ که هی !! )
ح : چون خودشون اونجا بودن و از جیک و پیک این جریان کاملاً اطلاع دارند یک حس مسئولیتی آنان را فرا گرفته که از نان شب هم واجبتره ـ باید بنویسند ـ
ط : اتاق تمساح ها !
خود دوستان هم می توانند بقیه گزینهها را اضافه کنند
( این وسط میماند تقدیر و تشکر من از کسانی که با انصاف مینویسند )
باقی بقای دوستان
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با سلام به همهی عزیزان ، مخصوصاً آنانی که برای برپایی جشنواره ادبی « چند قدم تا بهار » همکاری فرمودند .
قبل از ورود به مرحله داوری آثار ، چند نکتهی ضروری قابل تذکر است :
1- پانزده اثر در این جشنواره شرکت داده خواهد شد
2- هم این عزیزان و هم عزیزان شاعر دیگر میتوانند به عنوان داور اظهار نظر کنند .
3- برای اینکه « حق » آنگونه که باید در نظر گرفته شود ، لطفاً هر عزیزی که می خواهد شعرهای برگزیده خود را اعلان کند اول همه شعرها را کپی نماید و سپس با دقّت بخواند و طبق معیارهای داوری اعلان نظر کند
4- اگر بنا بر این بگذاریم که هر شاعر امتیاز اول را به شعر خودش می دهد ! پس همه شاعران یک امتیاز دارند که با صرف نظر کردن از این یک امتیاز به صورت مساوی از همه امتیاز کم میشود بنابر این لطفاً اشعار انتخابیتان غیر از شعر خودتان باشد .
5- از مهمترین معیارهای انتخاب یک اثر « نو آوری » و زبان زنده آن است . استفاده از آرایه های ادبی ، وزن و قافیه درست و بجا ارتباط با مخاطب و ...
6- مهلت نظر دادن تا 48 ساعت بعد از اطلاع رسانی خواهد بود . هیچ کس حق ندارد فردی را به خاطر انتخابش مذمّت کند .
7- به هر شعر عددی داده شده ( از 1 تا 15 ) هر داور میتواند بنا بر اولویت شعرهای اول تا چهارم خود را اعلان نماید امتیاز برای شعرهای اولویت اول 4 ، اولویت دوم 3 ؛ اولویت سوم 2 و اولویت چهارم 1 است ( مثلاً اگر شعری سه بار از طرف سه نفر انتخاب شد یکبار در اولویت اول و دو بار در اولویت دوم ، امتیاز نهایی آن 10 خواهد بود و الی آخر ) اگر اولویتها با زیر هم قرار دادن شماره شعرها باشد و یا نوشتن ( مثلاً ) اولویت اول : ... کار برای جمع بندی آسانتر خواهد شد .
8- عزیزان داوری که برای جشنواره شعر نداده اند اگر اهل شعر و شاعری هستند و دارای وبلاگ می باشند ( با دادن اسم خود و نشانی وبلاگشان ) می توانند در داوری شرکت کنند ( که استقبال هم می کنیم )
لطفاً با ورود به قسمت « صفحه اصلی » ( بالا سمت راست ) وارد پستهای شعر شاعران را کپی نموده و پس از دقت اولویّت اول تا چهارم خود را اعلان نمایید ( در قسمت نظرات و به صورت خصوصی )
ان شاء الله این حرکت مقدمه خوبی برای حرکاتی از این دست باشد
باقی بقایتان
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ادامه شعرها :
9-
باران هزار واژه ی مهر
دل بسته به رعد یک سرانگشت
از برق نگات می گریزد
این شب، شب تلخ کینه در مشت
تو سرزده تر از آفتابی
بر بام جهان که می نشینی
پیدایی ی آیه های عشقی
از بس که زلال و راستینی
می آیدم از نهایت تو در دل
آن واژه که من نخواهمش گفت
................................................................................................................
10-
جنون جهان را گرفته است
دل زمین از زمان گرفته است
انسان خدای عصیان و شرگشته است
ز شیطان هم شیطان تر گشته است
چشم ها شرمنده از دیدن دجاله ها
چشمه ها خشکیده از غیبت در دانه ها
دل ها اسیر دست خیرگی
قلب هاغرق غرور وتیرگی
سنگ ها آب شد از خجلت کردار انسان
خاک می کند آرزو کاش سنگ می شد انسان
کجایی ای امیر عشق ومعنی وامید ؟
کجایی ای بر آسمان ایمان تو خورشید ؟
................................................................................................................
11-
عشق مخواه ، داغ مخواه ای دلِ بیدارِ من
سـاز مزن ، راز مـگـو یـار هوادار من
بیــش از این،خاطرخود،منگ و پریشان مکن
یــار مـشـو، یــار مـشـو ای تـنِ بیمار من
زین همه کین،زین همه کین باز مرنجان مرا
زین همه دل ؛ زین همه دل عشق مبین بارِ من
عشق نبود آنکه تورا خوار و پریشان کند
مهر نبود آنکه دلی بی تو شود نارِ من
نیش مخور ،زهر مخور از دل بیگانگان
راه مَــیــا ، راه مَــیـا تا پی اقرار من
سوز مبین ،داغ مبین تا نشوی ناتوان
تا که شوی در مرضم ،واعظِ عطّار من
................................................................................................................
12-
غزل ابر
ای ابر گمان دارم درمان دلم باشی
فریاد دو چشمان ویران دلم باشی
ای ابر گمان دارم هر لحظه در این فکری
هر وقت که می گریم باران دلم باشی
غرش نکن ای باران قلبم پر آهت شد
با آه دلت انگار طوفان دلم باشی
هر لحظه در این فکرم یک بار نبارد دل
یک بار تو با شادی مهمان دلم باشی
ای ابر به حالت من می سوزم و می سازم
ای ابر بیا یک دم ایمان دلم باشی
................................................................................................................
13-
هر روز هفته را به تـــو تـنذیـر می کنم آقـــا!
دل های خسته را به تـــو تحمیل می کنم آقـــا!
شب را به صبح و سپید را به تاریکی
در هجر تـــو تقسیم می کنم آقـــا!
با دانه های تربت کرب و بلای دل
هر صبح و شام به تـــو تسبیح می کنم آقـــا!
مولا ببخش، جسارت نمی کنم
گل های یاس را به تـــو تشبیه می کنم آقـــا!
در لحظه ای که وعده ی دیدار می دهی
من سال تازه ای تحویل می کنم آقـــا!
اصلا تمام لیلی و مجنون بهانه بود
من عـــشـــق را به تـــو تعریف می کنم آقـــا!
................................................................................................................
14-
تا کنون چنین نفس کشیده ام
ساده
سبز
پاک
مثل یک بنفشه روی خاک
فرصتی به من نگاه کن
تا زمان بودن است
تا طنین خنده پابه جاست
گرم و ساد ه باش
مثل من
مثل یک ترانه از تبار نور
مهربان شدن دلیل بودن است
منتشر کن این صدای دلنشین
را میان لحظه های در تب عبور
با تو ام قصیده ی سپید من
فهم قلب من ساده نیست؟
در جواب نامه های خیس من نوشته ای
«من به فکر تو نبوده ام»
پس چرا نگاه آبی ات مرا رها نمی کند
سالها بدون علتی درست
عاری از خیال رفتنت به دور
در میان قلب کاغذی خود سروده ام تورا
ای شعور خسته از غروب فهم
من رفیق نیمه ره نبوده ام.
................................................................................................................
15-
پـــــاک و زلالی همچون آب
شبیه رویای کودکان در خواب
کی می شود که بیایی آقای من!
دیدن روی تو، یک آرزوی ناب
بسم الله الرّحمن الرّحیم
شعر شاعران شرکت کننده در جشنواره شعر « چند قدم مانده تا بهار » لطفاً همهی پستها را ملاحظه کنید
1-
از فرات پر شرمندگی لب تا نیل
لعنت حضرت ارباب بر این اسرائیل
که نمودند پر از وحشت و ارعاب و خطر
مادر زرد فلسطین و دل خون پدر
که بدادند سر گل پسرانش را بر باد
و کشیدند سر دخترکانش فریاد
این همه لشکر کفتار و سگ و گرگ کلاغ
از چه رو هجمه نمودند به شادابی باغ؟
عوض جرم دروغ کوره های هولوکاست
خاک خوب و دل خون کودکانش را خواست
اف بر انسان مسلمان که ببیند این را
و نگیرد ازشان خاک پر از آیین را
................................................................................................................
2-
امشب دوباره قلبِ قلـــــم درد می کند
انگـــــار حرفهــــای دلــــم درد می کند
می خواستم که یک غزل از عشق بر کُنم
اما نشــد ببین غزلــ ــــ ـــم درد مـی کند
حال و هوای قلب من این روزها بد است
سر بر سرم گذاشت ، سرم درد می کند
تا آمدم که عقــــــده ی دل وا کنم نشد
دیدم کــــه آه چشــــم ترم درد می کند
دیگر هوای پر زدنم نیست ، آســــمان !
وقتی که سخت بال و پرم درد می کند
شعرم اگر وزین نشد و نیست باب میل
امشب دوباره قلبِ قلـــــم درد می کند
................................................................................................................
3-
باران شوق در طربستان چشم تو
اندیشه خیره در عجبستان چشم تو
باز از غزل بگو که همه شاعران شهر
زانو زدند در ادبستان چشم تو
صحن وسیع شهر دلش تنگ می شود
این روزها برای شبستان چشم تو
وقت حضور شعله به محراب می کشید
لحن حجازی عربستان چشم تو
فصل بهار ما به زمستان نمی رسید
با انعکاس گرم تبستان چشم تو
اما برای وصف تو دستش نمی رسد
شاگرد کوچکی ز دبستان چشم تو
................................................................................................................
4-
تقدیم به امام زمان ( عج (
دلم شور می زد مبادا نیایی!
مگر شب سحر می شود تا نیایی
مگر می شود من در آتش بسوزم
تو امّا برای تماشا نیایی ؟!
تو افتاده تر هستی از اینکه یک شب
به میقات این بی سر و پا نیایی
تو پروانه باشی و یکبار حتّی
به شاباش پیوند گلها نیایی ؟!!
بگو خواهی آمد که امکان ندارد
بگویی که می آیم امّا نیایی...
................................................................................................................
5-
از نـیمه شـب گـذشته و میلی به خـواب نیست
راهـــی بـــرای رد شـــدن از اضـــطــراب نیست
تـقسیم و کـسر و ضرب و تـوان حاصلی نداشت
گــویــی بــرای مــســئــلـه هایـم جـواب نیست
دســتــم دخــیــلِ پــنــجــره هـای قــنـوت مـانـد
شـایـد دعـای خـسـتـه دلان مـسـتـجـاب نیست
ایـن دورِ چـنـدم اسـت کـه تــسـبـیـح مـی زنـم؟
بی شک در ایـن تـسلسلِ مـطـلق ثـواب نیست
گــفــتـی مــیـان مــانــدن و رفـــتـــن مــخـیـرم
امـا بـدان کـه عـشـقِ تـو یـک انــتــخـاب نیست
امــشـب بــرای پـــر زدنــم آســـمـان کــم اسـت
پــرواز در حــصــارِ قـــفـس جــــز عــــذاب نیست
................................................................................................................
6-
چو پیچک گرد تنهایی چو پیچیدیم در خلوت
زمین بخت ما گل داد و روئیدیم در خلوت !
خوشا آن لحظه های پاک کز لبهای شیرینت
تومی خندیدی و ما بوسه می چیدیم در خلوت
نمی دانم چه سرّی داشت لبخندت که ما گویی
تو را بیدار هر شب خواب میدیدیم در خلو ت ...
................................................................................................................
7-
آرزوی دیدار
رخصت دیدار تو در هر نفســـــــم آرزوست
داد از این جور و جــفــا دادرسم آرزوست
در پی عشق و غم گل در قفس آمد هَزار
در پی عشق و غم تو در قفسم آرزوست
در طلب روی گـــل و غنچـــه خندان تــــــو
تیغ بود خار بود خـــار و خســــم آرزوست
گر بدرد تیـــــــر غمت پرده دلهــــای مـــــا
در طلبت اندکی تـیــــــررســـــم آرزوست
جام تویی باده تویی مطرب شیــــــدا منم
جز به گدایی در تو چـــه کســم آرزوست
................................................................................................................
8-
اسمت جوان و غصه هایت جاودانه ...
هم صحبت تو چارچوب ِ سرد خانه ...
گاهی سر دیوار ها برشانه ی تو
گاهی برایت میشود دیوار ، شانه
روحت کمی از قد و بالایت گذشته ...
مادر بزرگِ قصه های کودکانه ...
باید برای بچه ها گاهی بگویی
از زخم هایت داستانی عاشقانه ...
این قهرمان جنگجوی قصه ها تو
آن دیو ِ بی رحم ِ سیاه ِ بد ، زمانه
بسم الله الرّحمن الرّحیم
عزیزانی که برای اولین بار این اطلاعیه را می بینند . به پست قبلی مراجعه کنند تا از شرایط و چگونگی برگزاری این جشنواره مطلع شوند
عزیزان شاعر !
سلام
طرح جشنواره شعر وبلاگی « چند قدم تا بهار » دو روز دیگر تمدید شد .
بنا به تقاضای برخی ار دوستان که احساس می کردند انتخاب سه بیت برایشان سخت است تصمیم گرفته شد هر شاعر تا شش بیت از یکی از شعرهای خوبتان را برای شرکت در این جشنواره بفرستد .
دوستانی که این پیام را می بینند و قبلاً شعر فرستاده اند در قسمت نظرات ارسالی وبلاگشان نظرشان را حذف کرده و شش بیت ارسال کنند . کسانی هم که متوجه نشده باشند برایشان پیام خصوصی ارسال خواهد شد .
مهلت ارسال آثار تا ساعت 10 شب جمعه ( پنجشنبه شب ) است
بسم الله الرّحمن الرّحیم
عزیزان شاعر !
سلام
طرح جشنواره شعر وبلاگی « چند قدم تا بهار » طرح بدی نیست !
بنا به تقاضای برخی ار دوستان که احساس می کردند انتخاب سه بیت برایشان سخت است تصمیم گرفته شد هر شاعر تا شش بیت از یکی از شعرهای خوبتان را برای شرکت در این جشنواره بفرستد .
دوستانی که این پیام را می بینند و قبلاً شعر فرستاده اند در قسمت نظرات ارسالی وبلاگشان نظرشان را حذف کرده و شش بیت ارسال کنند . کسانی هم که متوجه نشده باشند برایشان پیام خصوصی ارسال خواهد شد .
مهلت تعیین شده نا ساعت 10 امشب است
متأسفانه ( حالا به هر علت ) تعداد محدودی از دوستان در این طرح شرکت کرده اند . تا ساعت 10 شب ببینیم چه می شود !
عزیزانی که برای اولین بار این اطلاعیه را می بینند . به پست قبلی مراجعه کنند تا از شرایط و چگونگی برگزاری این جشنواره مطلع شوند
بسم الله الرّحمن الرّحیم
جشنواره شعر چند قدم تا بهار
عزیزان شاعر !
سلام علیکم
حتماً تا الآن در جشنواره های مختلف شعر شرکت نموده اید
( با کسب نظری که از برخی بزرگواران صورت گرفت ) این حقیر میخواهم با
همکاری شما عزیزان به صورت آزمایشی « جشنواره شعر پارسی بلاگی »
برگزار کنم البته با این تفاوت که خود شما داور آن خواهید بود .و اگر جواب
داد ان شاء الله آن را ادامه خواهیم داد ( فعلاً در موضوع خاصی نیست )
به این شکل که :
مرحله اول :
هر عزیز شاعر حد اکثر سه بیت از یکی از کارهای خود ( ـ حالا از هر قسمت
آن شده ـ که احساس میکند زیباترین ابیاتش است ) به صورت پیام خصوصی
در محل نظرات این پست قرار می دهد .
پس از اتمام مهلت ؛ این حقیر همه شعرهای رسیده را با شماره و ذکر بدون اسم شاعر آن در وبلاگ قرار میدهم
مرحله دوم :
ظرف مدت مشخصی ( مثلاً 3 روز ) ( که البته با نظر خود دوستان ـ بعداً
مشخص خواهد شد ) خود شرکت کنندگان در این طرح ( و حتی سایرین ) شعرها
را خوانده و ( به عنوان داور ) نظر خودش را با ذکر شماره شعرها ، در
خصوص سه شعر برتر این طرح ( به نظر او ) ( به ترتیب اول تا سوم ) ( باز به
صورت پیام خصوصی ) در قسمت نظرات قرار میدهد
سپس این حقیر با جمع بندی انتخابهای خود عزیزان نتایج را عمومی می کنم ( و همچنین پیامهای هر دو مرحله را )
بدین ترتیب برعکس خیلی از جشنوارهها که شاعران شرکت کننده از داوریها
گله دارند ؛ در این طرح چون خود شرکت کنندگان به شعرها امتیاز دادهاند
ان شاء الله نتایج به واقعیت نزدیکتر خواهد بود .
اگر هم شد جایزه ای هم به سه نفر اول تعلق می گیرد ( خود شرکت کنندگان هم می توانند در اهدای جایزه همکاری کنند )
توجهات :
1- اشعار ( ابیات انتخابی شما از یک شعرتان ) می توانند در هر قالبی باشند
( حتی شعر نو ) ( با موضوع آزاد )
2- حد ممکن از اشعاری که جدید هستند و در قبلاً در وبلاگتان قرار داده اید
در این طرح شرکت کنید.
3- مهلت شرکت در این جشنواره 5 روز است ( تا ساعت 10 شب سه شنبه
91/12/22 ) در صورتی که تعداد شرکت کنندگان به 20 نفر برسد به مرحله
داوری خواهیم رسید
4- در مرحله داوری عزیزانی که می خواهند نظر بدهند باید با توجه
به معیارهای ارزیابی یک شعر ( محتوا ، قالب ، صحّت وزن و ردیف و
قافیه ارتباط در محورهای طولی و عرضی ، صنایع ادبی مانند استعاره ،
کنایه ، ایهام و ... و مخصوصاً نوآوری در مضمون ) نظر بدهند
5- غیر از شاعران شرکت کننده سایرین هم می توانند در داوری شرکت کنند
( به شرط اینکه اهل ادبیات باشند و با ذکر آدرس وبلاگشان )
6- برای هرچه برگزار شدن این طرح از نظرات و پیشنهادات خود این حقیر را
بهرهمند بفرمایید .
و آخرُ دَعوانا ان الحمدُ للّه ربّ العالمین
حقیر زین العابدین آذر ارجمند
.: Weblog Themes By Pichak :.