بسم الله الرّحمن الرّحیم
با سلام
شاید گاهی دیدن « مطلبی » به برخی بر بخورد !
امّا اگر « حق » باشد ... عیب ندارد بگذار بر بخورد ! ... ( بر نمیخورد داداش ! حرفت را بزن ! )
اگرچه عزیزان وبلاگ نویس پارسی بلاگ ما از ظرفیت بزرگی برخوردارند که بهشان بر نمیخورد ... یعنی میخورد ؟!
این مقدمه نچندان طولانی را برای این نوشتم که با « ترس و لرز ! » به موضوع این پست برسم
« فرهنگ نظرسنجی ! »
مدتی است وقتی در پیامرسان می رویم به فید نظرخواستن برخی از دوستان از دوستان دیگر ( در مورد خودشان ) مواجه میشویم
با تمام احترامی که به همهی عزیزان قائلم این کار به نظر من جالب نیست ( البته اگر نظر خواستن در باره شخصیت خودمان باشد )
مثلاً عزیزی را در نظر بگیرید که درباره خودش اینگونه نظر خواسته باشد :
عزیزان نظرتان درباره شخصیت من چگونه است و کدام گزینه را انتخاب میکنید :
الف : بچه پررویی است !
ب : خیلی پر روست !
ج : کم رو و خجالتی و محجوب و کلاً عالی است !
د : از بچه های پر و پا قرص اینجاست !
ه : از بچه های پر و پا نازک اینجاست !
و : همهی گزینهها غلط است !
ز : همهی گزینه ها درست است
ح : گزینه الف و ب و ج درست است !
ط : گزینه های الف و ب و ج غلط است !
و .... ( تا اینجا را به صورت شوخی بخوانید ) امّآ بعد ...
چرا من این کار را نمی پسندم :
1- برای خوانندگان حقیقتاً مشخص نمیشود « نظر سنجی » مورد نظر جدّی است یا شوخی ( به خاطر برخی گزینهها )
2- برخی آن را شوخی میگیرند در حالی که کسی که نظر سنجی را گذاشته آن را بصورت جدّی گذاشته ( و بر عکس )
3- در صورت جدّی بودن نظر سنجی ، خود نظر خواهنده اگر نظرها حقیقی باشد خوشش نخواهد آمد و از کسی که نظری که او مد نظرش نیست را داده ، بدش خواهد آمد و ( خوی همه ما آدمیم ! ) در ارتباطهای بعدی این نظر را دخالت خواهد داد ( مثلاً یکی او را بی انصاف و بد اخلاق و ... دانسته باشد )
4- آبروی اشخاص در نظر گرفته نمیشود و جنگ و دعوای لفظی پیش میآید .
5- نیازی به اینگونه نظرسنجیها نیست . عزیزانی که خواهان نظر حقیقی دیگران در باره خودشان هستند ( اگر ظرفیت و تحملش را دارند ) در خواست کنند که دوستان نظرات و انتقادات و پیشنهادات خودشان را به صورت خصوصی برایشان بفرستند و اگر واقعاً « نظر خواهنده » دنبال اصلاح خود است همین کفایت میکند .
بله ! از نیازهای همه انسانها « ارتباط » با دیگران است . نگارندهی این سطور هم تافتهی جدا بافته نیست ، از نظرات سازنده خوشش میآید ، از اینکه بفهمد یکی حرفهایش را خوانده و متوجه شده ( آنوقت مخالفت کرده باشد هم ) خوشحال میشود .
امّا ...
کاری که بر آن فایدهای مترتب باشد خوب است .
باز از همه عزیزانی که مورد خطاب این حقیر بودند با شرمندگی عذر می خواهم . ما آینه همدیگر هستیم و باید دست همدیگر را به سوی « اصلاح » بگیریم . یا حق
اللهمّ صلّ علی محمدٍ و آلِ محمدٍ و عجّل فرجهم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با سلام به همه
جایی سرودهام :
اینجا به گل نگاه هوسناک می کنند
آلودهاند و پاکی را پاک می کنند
بی نهایت مثبت ..... صفر ...... بینهایت منفی
چه فاصلهی عدیدهای است !
و همهی ما در سیر هستیم
« حیا » میزان و ترازوی سنجش افراد در این صف است .
نفر اول خلقت ، خاتم الانبیاء محمد مصطفی ( صلّی الله علیه و آله ) است . او که در سیر الی الله ( بی نهایت مثبت ) به مقام « قاب قوسین او ادنی » رسید . همینطور معصومین ( علیهم صلوات الله اجمعین ) و ...
از آنطرف هم ابلیس و ....
تو خود حدیث مفصل بخوان که وقت کم است !!
من فکر می کنم مراتب انسانیت انسان به مرتبه « حیای » او بستگی دارد .
حیوان را خبر از عالم انسانی نیست
باز من فکر می کنم « حیا » باعث شود انسان نتواند تحمل کند که کسی به او نگاه حرام کند .
من افراد را میشمارم شما بگویید درجه « حیا » در کدامیک از آنان بیشتر است :
1- زنی با آنکه چادر می گذارد ، نگران است مبادا در مسیر یا در مغازه با مردی برخورد کند که مجبور باشد چند کلمه با او گفتگو کند ( خجالت می کشد )
2- زنی ، چادر می گذارد امّا طور خاصّی مغنهاش را در معرض دید دیگران قرار می دهد و در بازار با فروشندگان چانه میزند و از اینکه ( مثلاً » مانتویش دیده شود زیاد نگران نیست
3- زنی چادری ، مقداری از موهایش را بیرون از چادر قرار میدهد ، لبه های چادرش را جمع نمی کند ، لباس رنگیی که رویش چادر کشیده را در معرض نگاه دیگران قرار میدهد !
4- زنی ماتوی گشاد میپوشد ، مقنعه بلندی می گذارد طوری که فقط مقدار مجاز صورتش در معرض دید است
5- زنی مانتویی ( با رنگ ساده ) که لباسش نه تنگ و نه گشاد است ، مقنعه می گذارد ولی مقداری از موهایش معلوم است .
6- زنی مانتویی با مانتوی تنگ ، مقنعه کوتاه ، شلوار لی ! ...
7- زنی مانتویی با مانتوی تنگ و رنگی ، آرایش غلیظ ، با شال ( موهای جلو و عقب در معرض دید ! ) ، شلوار لی ، بدون جوراب ، !
8- در خبرها خوانده بودم که برخی زنان در خیابانهای منتهی به کاخ سفید با طرزی وحشتناک ( که قابل گفتن نیست ) برای مقاصدی شوم ( شرمنده ! ) جلوی ماشینها سبز میشوند
من برخی مراتب را گفتم . بقیه مراتب بین این مرتبه ها قرار دارند . حالا شما قضاوت کنید اینها از « حیایی » یکسان برخوردارند .
از مادر سادات زهرای مرضیه ( سلام الله علیها ) نقل است که فرمود : برای زن بهتر از همه این است که نامحرمی او را نبیند و او نیز نامحرمی را نبیند ! ( خودش هم وقتی کوری وارد منزلش شد به اطاقی دیگر رفت )
توضیح آخر : همین مراتب را برای آقایان میتوان نوشت ( شاید وقتی دیگر از قلم ناچیز بنده آن را خواندید )
یا حق
اللهمّ صلّ علی محمدٍ و آلِ محمدٍ وعجّل فرجهم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با سلام به همه
مبحث « نظر دادن » و « پیام فرستادن » مبحث مهم ، قابل توجه و ظریفی است .
به وبلاگی میرویم ، متنی را میخواندیم و نظری مینویسیم . یا برای فیدی در پیامرسان لایک میزنیم و ...
احساس همگرایی با نویسنده ( و دیدن نقطهای مشترک ) باعث تأیید متن میشود .
گاهی هم ( بر عکس ) نقدش میکنیم . ( با نپسندیدن متن یا عکس و ... )
« فرهنگ نظر دادن » و « نظر دیدن ! » چیزی است که باید در آن دقیق شد وگرنه « رابطه » رابطهای ناسالم خواهد بود
به نظر من « نظری » که برای یک نویسنده مینویسیم مانند یک نامه است ، (1) نیازی نیست دیگران آن را بخوانند (2)
امّا ... جوانان وبلاگ نویس عزیز !
برای نظر دادن و یا پیام فرستادن خوب است به موارد زیر توجه کنید :
1- با بسم الله شروع به نوشتن کنیم و خدا را در همه حال ناظر اعمالمان بدانیم
2- سلام را در هیچ جا فراموش نکنیم .
3- نظرمان کوتاه و گویا و بدون کش دادن الکی باشد .
4- اصل مطلب را بگوییم و از حواشی بگذریم .
5- لحن مان مؤدبانه باشد ( مخصوصاً اگر مخاطب جنس مخالف است )
6- زبان نوشتار مانند زبان گفتار است ، یعنی هرکس هرگونه که میگوید مینویسد ؛ متوجه باشیم چه می نویسیم !
7- گاهی برخی حرفهای زده شده را نمیتوان پس گرفت و یا توجیه کرد ، بنابراین اول فکر بعداً نوشتن !
8- « لایک زدن » ! خوب است امّا مبادا با نأیید در جزای قیامتی مطلبی که خدا نمیپسندد شریک شویم . گفتن سخنانی که قوه شهوانی را در جنس مخالف برمیانگیزاند ... ( بگذریم ! ) خدا در قرآن به پیامبر ( صلّی الله علیه و آله ) میفرماید به همسرانت بگو که هنگام سخن گفتن با نامحرم صدایشان را نازک نکنند : « لاتخضعنَ بِالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض » آدم مریض القلب طمع میکند !
9- برخی گفته ها و نوشتههای خود را به عنوان « عمل » برای خود نمیدانند در حالیکه مایلفظُ مِن قولٍ الّا لدیه رقیبٌ عتید ( دو مراقب بسیار سخت گیر در حال نوشتن ـ ثبت و ضبط ـ اعمال ما هستند
10- آخرتمان را به دنیای دیگران نفروشیم ؛ گاهی برای راضی کردن یک فرد ، ممکن است سخنی بگوییم که موجبات نارضایتی خدا را فراهم کند . شما هر هنری به خرج دهیم « همه » راضی نخواهند شد پس برای خدا بنویسیم که قلبها دست خداست .
پ . ن :
1- در آن قدیم ندیمها که نامه نگاری رسم بود ، گاهی تا چند هفته منتظر نامهای از یک دوست مینشستم و وقتی نامه میرسید تپش قلبم چنان زیاد میشد که نگو و نپرس ؛ گاهی تا چند بار یک نامه را میخواندم و الآن هم بعد از گذشت تقریباً 23 سال بعضی از نامه های دوستانم را دارم .
حالا یک سئوال : چه کسی دوست دارد نامه ای که به دستش رسیده را فرد دیگری بخواند ؟ ( هرچند در آن مطالب خاصی نیانده باشد ) من خودم بسیاری از نظراتی که دوستان برای نوشتههایم میگذارند را عمومی نمیکنم ( کلاً فرقی با تفاوت ندارد ! ) اگر زیر نظر هم جوابی بنویسی فرد مقابل تو آن را در وبلاگ خودش میخواند . اگثراً هم نظراتم را با « تیک ! » خصوصی میفرستم . مثلاً اگر بیتی را نقد کنم و یا در باره عکسی که در وبلاگ مورد نظرم هست چیزی بنویسم و ...
2- اشتباه نشود من مخالف عمومی کردن برخی نظرات نیستم . من می گویم مطالبی که اگر عمومی شود دیگران از آن بهره مند میشوند را عمومی کنیم . برخی ( البته تعداد شان کم است ) مطالب دور از شأنی را برای هم می نویسند و هنگام نظر دادن ، دیگران هم آن مطالب را میخوانند . اگر مثلاً خانمی به دوسش خیلی خودمانی صحبت کند ( که حق اوست ) این خودمانی صحبت کردن را فقط خودشان دو نفر ببینند کافی است . چه دردی از دیگران دوا میکند یکی برای دیگری ( باز مثلاً ) بنویسد « گلم ! آپ کردم ! مرسی قربون شما ! و ... » تازه این کلمات خوبش بود !
و آخِرُ دَعَوانا انِ الحمدُ لِلّه ربّ العالمین و صلّ الله علی محمدٍ و آله الطاهرین
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با سلام به همه
مبحث « نظر دادن » و « پیام فرستادن » مبحث مهم ، قابل توجه و ظریفی است .
به وبلاگی میرویم ، متنی را میخواندیم و نظری مینویسیم . یا برای فیدی در پیامرسان لایک میزنیم و ...
احساس همگرایی با نویسنده ( و دیدن نقطهای مشترک ) باعث تأیید متن میشود .
گاهی هم ( بر عکس ) نقدش میکنیم . ( با نپسندیدن متن یا عکس و ... )
« فرهنگ نظر دادن » و « نظر دیدن ! » چیزی است که باید در آن دقیق شد وگرنه « رابطه » رابطهای ناسالم خواهد بود
به نظر من « نظری » که برای یک نویسنده مینویسیم مانند یک نامه است ، (1) نیازی نیست دیگران آن را بخوانند (2)
امّا ... جوانان وبلاگ نویس عزیز !
برای نظر دادن و یا پیام فرستادن خوب است به موارد زیر توجه کنید :
1- با بسم الله شروع به نوشتن کنیم و خدا را در همه حال ناظر اعمالمان بدانیم
2- سلام را در هیچ جا فراموش نکنیم .
3- نظرمان کوتاه و گویا و بدون کش دادن الکی باشد .
4- اصل مطلب را بگوییم و از حواشی بگذریم .
5- لحن مان مؤدبانه باشد ( مخصوصاً اگر مخاطب جنس مخالف است )
6- زبان نوشتار مانند زبان گفتار است ، یعنی هرکس هرگونه که میگوید مینویسد ؛ متوجه باشیم چه می نویسیم !
7- گاهی برخی حرفهای زده شده را نمیتوان پس گرفت و یا توجیه کرد ، بنابراین اول فکر بعداً نوشتن !
8- « لایک زدن » ! خوب است امّا مبادا با نأیید در جزای قیامتی مطلبی که خدا نمیپسندد شریک شویم . گفتن سخنانی که قوه شهوانی را در جنس مخالف برمیانگیزاند ... ( بگذریم ! ) خدا در قرآن به پیامبر ( صلّی الله علیه و آله ) میفرماید به همسرانت بگو که هنگام سخن گفتن با نامحرم صدایشان را نازک نکنند : « لاتخضعنَ بِالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض » آدم مریض القلب طمع میکند !
9- برخی گفته ها و نوشتههای خود را به عنوان « عمل » برای خود نمیدانند در حالیکه مایلفظُ مِن قولٍ الّا لدیه رقیبٌ عتید ( دو مراقب بسیار سخت گیر در حال نوشتن ـ ثبت و ضبط ـ اعمال ما هستند
10- آخرتمان را به دنیای دیگران نفروشیم ؛ گاهی برای راضی کردن یک فرد ، ممکن است سخنی بگوییم که موجبات نارضایتی خدا را فراهم کند . شما هر هنری به خرج دهیم « همه » راضی نخواهند شد پس برای خدا بنویسیم که قلبها دست خداست .
پ . ن :
1- در آن قدیم ندیمها که نامه نگاری رسم بود ، گاهی تا چند هفته منتظر نامهای از یک دوست مینشستم و وقتی نامه میرسید تپش قلبم چنان زیاد میشد که نگو و نپرس ؛ گاهی تا چند بار یک نامه را میخواندم و الآن هم بعد از گذشت تقریباً 23 سال بعضی از نامه های دوستانم را دارم .
حالا یک سئوال : چه کسی دوست دارد نامه ای که به دستش رسیده را فرد دیگری بخواند ؟ ( هرچند در آن مطالب خاصی نیانده باشد ) من خودم بسیاری از نظراتی که دوستان برای نوشتههایم میگذارند را عمومی نمیکنم ( کلاً فرقی با تفاوت ندارد ! ) اگر زیر نظر هم جوابی بنویسی فرد مقابل تو آن را در وبلاگ خودش میخواند . اگثراً هم نظراتم را با « تیک ! » خصوصی میفرستم . مثلاً اگر بیتی را نقد کنم و یا در باره عکسی که در وبلاگ مورد نظرم هست چیزی بنویسم و ...
2- اشتباه نشود من مخالف عمومی کردن برخی نظرات نیستم . من می گویم مطالبی که اگر عمومی شود دیگران از آن بهره مند میشوند را عمومی کنیم . برخی ( البته تعداد شان کم است ) مطالب دور از شأنی را برای هم می نویسند و هنگام نظر دادن ، دیگران هم آن مطالب را میخوانند . اگر مثلاً خانمی به دوسش خیلی خودمانی صحبت کند ( که حق اوست ) این خودمانی صحبت کردن را فقط خودشان دو نفر ببینند کافی است . چه دردی از دیگران دوا میکند یکی برای دیگری ( باز مثلاً ) بنویسد « گلم ! آپ کردم ! مرسی قربون شما ! و ... » تازه این کلمات خوبش بود !
و آخِرُ دَعَوانا انِ الحمدُ لِلّه ربّ العالمین و صلّ الله علی محمدٍ و آله الطاهرین
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با سلام
سعی کن اگر شمع نیستی که بسوزی ، شمعی بسازی تا راه را برای دیگران روشن کنی !
این حقیر در چند پست اخیر ، بنا به احساس نیازی که در مخاطبانم دیدم ، آنچه در چنته داشتم را بیرون ریختم تا مقداری « رگ خواب » برخی را به دست آورم و « تفکّر شان » را قلقلکی بدهم !
یکی از مواردی که کمی تا قسمتی مرا نگران می کند ، بی تفاوتی ، کم تفاوتی ( و شاید مخالفت ) برخی با مطرح کردن اینگونه مسائل است .
راستی ( دبیران محترم از من نشنیده بگیرند ! ) دلنوشته خوب است ، عالی است ! قدرت قلمی ما هم ( به فضل خدا ) پُر کَمَک ! نیست ، امّا چه دردی از من و تو دوا می کند !؟ ( بهتر است ادامه ندهم ! ... وگرنه به برخی چیزها متّهم میشوم که ... آقا شوخی کردیم ! ... از دستمان در رفت ! ... ما به حسب وظیفه می نویسیم ! )
انگار با زبان بی زبانی دارند میگویند جیز است ! ( دست نزنی یک بار ! )
متأسفانه گذاشتن عکسهایی که از نظر شرعی نگاه کردن به انان جایز نیست یک طورهایی برای بسیاری از صاحبان وبلاگ عادی عادی شده بگونهای که اصلاً به مخیلهشان خطور نمی کند که : « این هم گناه است » و باعث « چشم چرانی » و یا فراهم کردن مقدمات آن میشوند
راستی چیزی که می دانیم اینهمه « مبتلا به » دارد و با توجه به « فذکّر ان نَفَعتِ الذّکری » باید به آن نگاه شود ( تذکر بده که تذکر نفع دارد ) چرا اینهمه سهل گرفته میشود و کسی کاری نمیکند ( و یا اگر کاری میکند از حمایت همفکرانش حتّی برخوردار نیست ( یا درست تر بگیم کمتر برخوردار است )
گاهی وقت که میکنم در برخی وبلاگها سرک میکشم و در حوزه علایقم که شعر است و سیاست و فرهنگ و اعتقاد ( و امثال آنها ) نگاهی به نوشته ها و عکسها می کنم و بعد با خودم فکر میکنم برای این وبلاگ نویس چه نظری بدهم که متوجه اشتباهش شود و یا در پست آینده چه بنویسم که : کسی » نفعی ببرد . ( با ترک همین گناه که نه تنها آن را گناه نمیداند بلکه برایش باعث تعجب است که کسی پیدا شده و آن را گناه میداند !! )
رنجی که من می کشم از این است که برخی خودشان را به دلشان سپردهاند و از « عقلشان » کمتر کمک می گیرند و آنچه دلشان حکم میکند را عقلانی و عُقلایی میدانند ؛ و از چیزهای دیگر اینقدر رنج نمیکشم .
به قول خودم :
باور نمیکنی که من اینجا چه می کشم
پرسیدهای ز من که من آیا چه می کشم ؟!
آنقدر تشنهام که چو ماهی درون تنگ
طرحی برای خویش ز دریاچه میکشم
گر از نشیب زخمی این جاد بگذری
انصاف می دهی که از این پا چه می کشم ...
چیزی که با کمی تفکر و تجربه به آن رسیده ام این است که ( با تمام احترامی که به خانمهای وبلاگ نویس می گذارم البته ! ) خانمها بیشتر از این عکسها در وبلاگشان میگذارند شاید چون در ناخودآگاه خود فکر میکنند فقط خانمها به وبلاگشان میآیند !
البته بسیاری از آنان واقعاً دارند زحمت می کشند و درد دین دارند ، امّا خیلیها هم با آنکه این حرفها را تصدیق می کنند امّا همان راه را ادامه می دهند !
من برای خیلیها نظر ( به صورت خصوصی ، طوری که آبروها حفظ شود ) دادهام و از آنان خواستهام بیایند و مطالب را بخوانند و نظر بدهند امّا گویا جرأت نقد کم است !
چون اولین کسانی که زیر سئوال میروند خودشانند !
بگذریم !
اگر کسی جوابی دارد به این سئوالات بدهد خوب است : ( فکر کنید مصاحبه است ! )
آقا ، خانم ! ... جوابتان به سئوالات زیر چیست ؟
1- چشم چرانی خوب است یا بد ؟
2- نظر خدا در باره چشم چرانی مثبت است یا منفی !؟
3- کسی که دیگران را به چشم چرانی دعوت می کند چگونه آدمی است ؟
4- اصلاً چگونه دیگران را به این گناه بزرگ دعوت می کنند ؟!
5- آیا مانتو ( برای خانمها ) و شلوار لی ( برای آقایان ) باعث چشم چرانی دیگران نمیشود ؟!
6- اصلاً باید فرهنگ سازی شود و جلوی اینگونه مسائل گرفته شود یا نه ؟! ( به قول یکی : نخود نخود هرکه رود خانه خود ! ... جیز است ! ... ول کن آقا حال داری ! ... اینهمه مشکلات ، بیکارها ! ... )
راستی ! شما هم دوتا سئوال مطرح کنید !
آخرین کلام این پست : کسانی که چشمهایشان را میپایند که گناه نکنند می دانند چه لذت در زندگی میبرند ! ...
خدایا ! توفیق
اللهمّ صلّ علی محمدٍ و آلِ محمدٍ وعجّل فرجهم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با سلام به همه (و تسلیت مجدد شهادت مادرمان فاطمهی مظلومه سلام الله علیها )
تا حالا شده به یک بیمار دیابتی قند تعارف کنید !؟
یک بار نکنیدها ! ... طرف میمیرد !
قند در جایش خیلی خوب است و چه بسا ضروری امّا نه اینجا ! و نه برای کسی که دیابت دارد !
خدا هر چیزی که در این مخلوق کریمش ( انسان ) گذاشته از روی حکمت است و ضروری .
همین غریضه جنسی ؛ اگر نبود در رابطه مرد و همسرش ( و برعکس ) ـ فکر نمی کنم ـ سنگی روی سنگی بند میآمد !!
خدا خودش فرموده : و مِن آیاته أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً ( سوره روم آیه 21 )
اصلاً غریزه جنسی از نشانه های رحمت خداست .
باعث آرامش زوجین میشود و همچنین باعث مودت و مهربانی و رحمت .
امّا همین غریزه جنسی در غیر جای خودش بسیار کشنده و خطرناک است .چون قوی هم هست باید بسیار از آن ترسید و به آن لگام زد و کنترلش کرد .
خداوند ازدواج را برای همین قرار داده است و پیامبر اکرم ( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) بیهوده نبوده که فرموده : « النّکاحٌ سنّتی و منَ رغب عن سنّتی فلیسَ منّی »
همچنین فرموده : « الْمُتَزَوِّجُ النَّائِمُ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الصَّائِمِ الْقَائِمِ الْعَزَب » ( خواب کسی که ازدواج کرده از عزَبی که روزه دار و نماز شب خوان است برتر است )
بله ! برای ازدواج موانعی وجود دارد که غیر قابل انکار است ( من خود انتقاد دارم ، از صدا و سیما ؛ از خانوادههایی که سخت می گیرند ؛ از کسانی که مسئول شفاف سازی در مسائل شرعی هستند و ... ) امّا این نباید باعث بیعفتی و بیحیایی دختران و پسران ( مخصوصاً مسلمان ) شود . و نباید خلط مبحث شود .
و « چشم چرانی » آب در آسیاب شیطان ریختن است . نفت بر روی آتش غریزه جنسی ریختن است ، پا بر روی دم اژدهای نفس گذاشتن است .
کسی که جواب بی قید و شرط به غریضه جنسیش بدهد اولین بدبختی سر خودش میآید . خدا « درک لذت » را از وجودش میبرد . سرخورده و ناامید میشود . عقلش از کار می افتد . محبتی برایش در دلها نمیماند و ...
خدا در قرآن وعده داده ( و چه کسی از خدا در وعده هایش راستگوتر ! ) که هر کسی که دسترسی به ازدواج ندارد اگر پاکدامنی بورزد بزودی خدا او را با فضلش ، بی نیاز می کند .
عزیزان !
نگهداری چشم از نگاه حرام دو سر بُرد است ! و « چشم چرانی » هزار سر باخت !
آدم عاقل که « برد » را با « باختی » چنین مفتضحانه عوض نمیکند ، می کند ؟!
...
و آخر دَعَوانا ان الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی سیدنا محمد و آله الطّاهرین
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با سلام به همه
(و تسلیت مجدد شهادت مادرمان فاطمهی مظلومه سلام الله علیها )
تا حالا شده به یک بیمار دیابتی قند تعارف کنید !؟
یک بار نکنیدها ! ... طرف میمیرد !
قند در جایش خیلی خوب است و چه بسا ضروری امّا نه اینجا ! و نه برای کسی که دیابت دارد !
خدا هر چیزی که در این مخلوق کریمش ( انسان ) گذاشته از روی حکمت است و ضروری .
همین غریضه جنسی ؛ اگر نبود در رابطه مرد و همسرش ( و برعکس ) ـ فکر نمی کنم ـ سنگی روی سنگی بند میآمد !!
خدا خودش فرموده : و مِن آیاته أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً ( سوره روم آیه 21 )
اصلاً غریزه جنسی از نشانه های رحمت خداست .
باعث آرامش زوجین میشود و همچنین باعث مودت و مهربانی و رحمت .
امّا همین غریزه جنسی در غیر جای خودش بسیار کشنده و خطرناک است .چون قوی هم هست باید بسیار از آن ترسید و به آن لگام زد و کنترلش کرد .
خداوند ازدواج را برای همین قرار داده است و پیامبر اکرم ( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) بیهوده نبوده که فرموده : « النّکاحٌ سنّتی و منَ رغب عن سنّتی فلیسَ منّی »
همچنین فرموده : « الْمُتَزَوِّجُ النَّائِمُ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الصَّائِمِ الْقَائِمِ الْعَزَب » ( خواب کسی که ازدواج کرده از عزَبی که روزه دار و نماز شب خوان است برتر است )
بله ! برای ازدواج موانعی وجود دارد که غیر قابل انکار است ( من خود انتقاد دارم ، از صدا و سیما ؛ از خانوادههایی که سخت می گیرند ؛ از کسانی که مسئول شفاف سازی در مسائل شرعی هستند و ... ) امّا این نباید باعث بیعفتی و بیحیایی دختران و پسران ( مخصوصاً مسلمان ) شود . و نباید خلط مبحث شود .
و « چشم چرانی » آب در آسیاب شیطان ریختن است . نفت بر روی آتش غریزه جنسی ریختن است ، پا بر روی دم اژدهای نفس گذاشتن است .
کسی که جواب بی قید و شرط به غریضه جنسیش بدهد اولین بدبختی سر خودش میآید . خدا « درک لذت » را از وجودش میبرد . سرخورده و ناامید میشود . عقلش از کار می افتد . محبتی برایش در دلها نمیماند و ...
خدا در قرآن وعده داده ( و چه کسی از خدا در وعده هایش راستگوتر ! ) که هر کسی که دسترسی به ازدواج ندارد اگر پاکدامنی بورزد بزودی خدا او را با فضلش ، بی نیاز می کند .
عزیزان !
نگهداری چشم از نگاه حرام دو سر بُرد است ! و « چشم چرانی » هزار سر باخت !
آدم عاقل که « برد » را با « باختی » چنین مفتضحانه عوض نمیکند ، می کند ؟!
...
و آخر دَعَوانا ان الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی سیدنا محمد و آله الطّاهرین
بسم الله الرّحمن الرّحیم
( سلام )
مادر هنوز پهلویتان درد می کند ؟!
... دیشب نماز خود را زینب نشسته خواند ...
بسم الله الرّحمن الرّحیم
السّلام علی الصّدّیقة الشّهیدة فاطمة الزّهراء
غزلی را شروع کرده ام که اگر خدا خواست چند بیت به آن خواهم افزود
دوستان شاعر اگر توانستند بیتی به آن بیفزایند تا در ثوابش شریک باشیم .
...
فاطمه ! فاطمه ! ای یار وفادار علی
آی ! حسرت زدهی نرگس بیمار علی !
آتش عشق من از بال و پرت میریزد
آی پروانهی بین در و دیوار علی !!
دشمن پست سوی خانه هجوم آورده است
گرچه زخمی ... شدهای حیدر کرّار علی !
یا علی گفتی و بر خاستی از روی زمین
تا نگاهت نشود باعث آزار علی
از خدا مرگ خودت را ز چه رو خواستهای
تو که بودی ... هستی تشنهی دیدار علی ...
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با سلام به همه
در خصوص جشنواره شعر چند قدم تا بهار :
ضمن تشکر از همه عزیزانی که در ارسال شعر و شرکت در نظر دادن دست این حقیر را گرفتند . و عذر خواهی که نتایج ، قدری دیر اعلان شد . منتظر نظر دادن برخی از دوستان بودیم .
قبل از اینکه نتایج را ببینید این چند نکته را مورد توجه قرار دهید :
1- بقول حافظ : « دارم از زلف سیاهت گله چندان که مپرس ! » ... از عزیزان غیر شاعر انتظاری نبود امّا عزیزان شاعر می توانستند در این جشنواره پررنگتر از این حضور داشته باشند و مخصوصاً در نظر دادن برای داوری ؛ برای برخی از این عزیزان دو تا سه بار پیام فرستاده شد و از آنان درخواست شد بیایند و نظرشان را درباره داوری اشعار ارسال کنند که ... نیامدند
2- ان شاء الله انتخابها درست بوده و امتیازها صحیح داده شده من فقط جمع بندی کردم . اگر فکر کردید که در تایپ و یا شمارش امتیازها اشتباهی شده قابل برگشت و اصلاح است . البته ما قرار نیست به کسی کاپ جام جهانی بدهیم ! اصلاً وسع ما نمی رسد . قرار بود محکی زده شوند شاعران پارسی بلاگ ؛ حالا چه امتحانی پس دادند قضاوتش با خود دوستان !
3- در داوری شعر ملاک نباید خوش آمد و یا نیامد باشد ؛ فرم مخصوصی برای داوری می دهند که من در یک پست موارد آن را ذکر کرده ام جهت یادآوری عرض می کنم که در داوری شعر باید این موارد مد نظر باشد : در شعر کلاسیک باید شعر حتماً وزن و قافیه داشته باشد ( شعر نو هم اگر نیمایی باشد باید وزن داشته باشد و بحرش هم مشخص باشد ) در محور افقی ( در یک بیت ) و در محور عمودی ( ربط بیتها با هم و ادامه دادن یک معنی در بیت های بعد از هر بیت ) باید ربط ها دنبال شوند . از صنایع ادبی به درستی استفاده کرده باشد . از همه مهمتر زبان و نوآوری است . حرفی که یک شاعر می زند باید مضمونی جدید را بیان کند وگرنه در گذشته خیلی حرفها زده شده و اگر بخواهیم همان حرفها را بزنیم که قبلاً زده اند ! حداقل باید شکل گفتار تغییر کند و نگاه ما به اشیاء مال خودمان باشد و از جایی وام نگرفته باشیم .
4- یکی از فایده های این جشنواره محک زدن جرأت خودمان در ارائه شعر و نظر دادن بود . حداقل برای دوستان آمادگی لازم برای همکاری در مواردی از این دست در آینده ایجاد شده است . ( ان شاء الله )
5- کسانی که در رتبه های پائینتر قرار گرفتند نگران نباشند حداقل 5 نفر نظرشان را نداده اند ( یکی دو نفر از نظر دهندگان نیز از شاعران شرکت کننده نبودند ) چه بسا که اگر آنان نظر می دادند نتایج با این که الآن نوشته شده فرق می کرد . و این چیزی از ارزش شعرها کم نمی کند ( مخصوصاً در داوری شاید برخی اشتباه کرده باشند که دور از ذهن نیست )
6-دوستان توجه داشته باشند که در جدول اول امتیازی که عزیزان به ترتیب اولویت به شعرها دادند آمده مثلاً جناب آقای آساک اولویت اول را شعر شماره 14 و اولویت دوم را شعر شماره 4 و ... انتخاب کرده بودند و سایر دوستان هم به همین ترتیب . نظری که دوستان به صورت خصوصی برای این حقیر فرستادند و جواب آن را دریافت کردند پیش خودشان هست . به آرشیو نظراتشان مراجعه کنند .
7- هذا بضائتُنا ! ... دوستان کم و زیاد را میبخشند . اگر برای برگزاری جشنوارهای دیگر ( مثلاً شعر انتظار ) راه حلی دارند و یا حاضر به پیشقدم شدن هستند بفرمایند تا حرکتی بهتر صورت گیرد .
نتایج و انتخابها : ( نام شاعر و انتخابهایی که کرده )
و آخرُ دَعَوانا ان الحمد لله ربّ العالمین
اللّهمّ صلّ علی محمدٍ و آل محمد و عجّل فرجهم
.: Weblog Themes By Pichak :.