زین العابدین آذر ارجمند - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دارد دیر می شود !

به نام خدا

او توبه کرد !

:

« نوح پیامبر نبود !

ابرها را آبستن کرد و سیلی مصنوعی راه انداخت !

ابراهیم در آتش نسوز افتاد ... فرمولش را همه شیمیدانها می دانند !!

همه اش تردستی بود !

عیسی مرده ای را زنده نکرد ... گاوبندی کرد با عده ای که پشت دست آمدند و پولشان را گرفتند

موسی روبوت داشت ! ... مار مکانیکی !

از همین‌هایی که در ژاپن می سازند !

و ...

کلاً در جغرافیای انسانی جایی به نام غار حرا وجود ندارد !!

کو !؟ ... نشانم دهید !

اینها همه داستان است !

افسانه است !! ... »
...

و من مورچه ای برداشتم و به دستش دادم

و او توبه کرد !

حالا سحرها نگران است مبادا زود اذان بگویند !

مبادا او سیر نشده سفره را جمع کنند

انسان تا خراب نشده طعم خدا می دهد

امّا ...

شیطان کافی است کمی نمکش را زیاد بریزد !

آنوقت تو فکر می کنی این تو هستی که اندیشیده ای و استدلال کرده ای در حالی که تو نیستی دیگری است !!

توبه باید کرد

دارد دیر می شود

من بروم جانازم را بردارم ...





تاریخ : دوشنبه 94/8/18 | 9:35 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

دست ذلت نمی دهیم !

به نام خدا

دلیل باید منطقی باشد ! ... سئوال جالبی است اینکه بپرسیم « امام با کسی ملاقات داشتند ایا با او دست نمی دادند؟ » ... مثلاً امام سجاد علیه السلام هم که با یزید ملاقات داشتند ( و یا مثلاً با ابن زیاد ) با آنها دست دادند !! ... مگر می شود امام معصوم با کسی  ملاقات کند و با او دست ندهد !؟ ( آخر این دلیل شد !!؟ ) ... حالا من با اصل دست دادن در ملاقات شخصی  کار ندارم ( بنا بر فرض محتمل که امام حسین علیه السلام با کسی دست داده باشد یا نه دست ذلت و خواهش نبوده ! ... تازه انها ادعای مسلمانی داشتند ) فعلاً بحث روی این است که « دست دادن  با جنایتکارانی که هنوز هم از گذشته شان پشیمان نیستند و گزینه هایشان را به رخ می کشند »  یعنی ذلّت ... در ضمن دست دادن دو همتا در یک ملاقات رسمی به معنی قبول داشتن همدیگر نیست . آنجا می دانند که این دست دادن عرفِ اینگونه ملاقاتهاست .اوباما در جلسه ای رسمی با ظریف ننشست بلکه در راهرو یهویی او را دید !! تبسم

سئوال : آیا آمریکا برای توافق آمده بود ؟ ... اگر برای توافق آمده و نظام ما را قبول دارد چرا دیگر اینهمه شاخ و شانه می کشد ... شما به کسی که آمده با شما در موردی که با هم اختلاف دارید مذاکره کند و در عین حال دارد شما را تهدید و به شما اهانت می کند، بها می دهید !؟

آمریکا هنوز دم از گزینه روی میز می زند ... مگر واقعاً ما به دنبال بمب اتم هستیم ؟ ... اگر هم باشیم ( که نیستیم ! ) آیا بمب اتم بد است !؟ ... اگر بد است چرا خودشان دارند ... چرا رژیم صهیونیستی دارد و هیچ پروتکلی را امضا نمی کند و کسی به او چیزی نمی گوید !؟ ...

حرف امثال من این است که آمریکا کلاً برای دوستی نیامده که با او دست دوستی بدهیم ! ...

در خصوص مردم ! ... مردمی که بالای شهر تهران هستند آیا از نظر اقتصادی خیلی در مشکلات هستند که با توافق هسته ای ( با این فکر که خدا را شکر وضع اقتصاد بهبود خواهد یافت ! ) بریزند بیرون و رقص و پایکوبی کنند ؟ ... کدام مردم آمدند و شادی کردند ؟ ... قشر مستضعف و ارزشی ؟ ... کسانی که آمدند و با انواع و اقسام آرایشها زدند و رقصیدند برایشان مهم نبود ( شاید ) که ما عزیز باشیم و یا ذلیل ، در آینده مان در خصوص زیربناهای انرژی و دارو و هزاران مورد دیگر از خودمان داشته باشیم و یا گدایی دیگران را بکنیم .... کلاً انهایی که آنها را اورده بودند به دنبال اهداف خودشان بودند . خیلی از انها توافق را مساوی با نوعی آزادی بی بند و باری می دانند ...

حالا توافق هم کرده اقتصاد ما تکانی خورد ؟ ... خود بزرگان دولت می گویند که همه مشکلات با توافق حل نمی شود ( همانهایی که اولش حل همه مشکلات و حتی آب خوردن مان را در توافق می دانستند ! ) .

رهبر معظم چند سال است دارد گلویش پاره می شود که « بجای دعواهای جناحی و یا امید به دشمن داشتن بروید و زیربنای اقتصادتان را بسازید و اقتصادتان را مقاوم کنید » کسی گوشش بدهکار هست !؟ ...

راستی اگر قرار باشد دم به ساعت برای هر چیزی رفراندوم بگذاریم پس قانون چه می شود !؟ ... اکثر مردم عقلشان به شکمشان بسته است و سره را از ناسره تشخیص نمی دهند ؛ نمی شود که تا عده ای ریختند در خیابان و چیزی را طلب کردند که رفراندوم برگزار کرد ! ... سنگ روی سنگ بند نمی آید ! ... فردا عده ای دیگر می ریزند و چیز دیگری را مطالبه می کنند و پس فردا هم ... . در خصوص دست دادن ظریف من معتقدم یک جریان پشت آن وجود دارد که له له می زند برای رابطه با آمریکا . و تمام آمال و آرزوهایش را در این رابطه می داند در حالی که آزموده را آزمودن خطاست ! ... بله نباید در گذشته توقف کنیم ولی در همین « حال » هم در حال دشمنی هستند ... تحریم پشت تحریم . آدم زورش می آید ! . بگذریم . بحث در این زمینه در حالی که طرف مقابل نیامده که منطقی بحث کند بلکه خواسته خودش را می خواهد به کرسی بنشاند بی فایده است .


این چند خط آخر را می نویسم تا بندگان خدا بدانند که :

والله ما هم پیشرفت کشورمان را می خواهیم البته نه در سایه ذلّت و نوکری بیگانه

ما می خواهیم هدفی که برای آن انقلاب کردیم یعنی بر پایی ارزشهای متعالی اسلام در جامعه گسترش پیدا کند و در کنارش اقتصاد هم داشته باشیم
ما پوستین را ول کرده ایم پوستین ما را ول نمی کند

اگر این تحریمهای شالمانه نبود و این دشمنی‌های مختلف الآن ما  به قله های تعالی رسیده بودیم

و البته در مقالب موانعی که برای ما چیده اند از اصول خود دست بر نمی داریم

و السلام




تاریخ : دوشنبه 94/8/18 | 6:49 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

شعر مروارید جگر

بسم الله الرّحمن الرّحیم

آخرین غزل حقیر که در شب شام غریبان شهدای کربلا نوشته شد :

فرشچیان

 

 

ز قتلگاه مگو اینکه سر در آوردند 

که ماه را از بطن سحر در آوردند 

زدند تیر به حلق پسر چنان و ... چنین 

دمار از دل زار پدر در آوردند 

سپس بزیر کشیدند لفظ قرآن را 

ز استخوانش زیر و زبر در آوردند 

چه سخت از صدف سینه اش به نعل اسب 

به تاخت، مروارید جگر در آوردند 

کنار علقمه افتاده است دستی خیس

: «نخورده آب » ! ... پَر از این خبر در آوردند !

نشست تیر به چشمان خسته عباس

ز عمق آبی دریا گهر در آوردند

عمود آهن بر فرق ماه وقتی خورد

میان ابرو، شقّ القمردر آوردند

برای کشتن شیری ز نسل ابراهیم

میان معرکه بتها، تبر در آوردند !!؟

از آنچه بر سر عبّاس و دیگران آمد

ز بغض، بر سر او بیشتر در آوردند

تنور غارت شد داغ و این حرامی‌ها

بجای نان از این دشت زر در آوردند

رباب حیران آنجا پی چه می گردد !؟

ز خاک، اصغر او را مگر در آوردند !؟

برای آنکه بسوزند چند پروانه

ز خیمه‌ها کوهی از شرر در آوردند

برادرش چون البرز بر زمین افتاد

ز چشم خواهر، از خون، خزر در آوردند

بغیر خواهر او در هوای پیراهن

چقدر گرگ ز گودال سر در آوردند !

نه یک نفر، که برای بریدن یک سر

هزارتا خنجر از کمر در آوردند

گمان نمی کنم ... از شمر بر نمی‌آید

سر از تنش هان ! ... چندین نفر در آوردند !
فرشته ها هم مدهوش اشک خود گشتند

ز داغ او مقداری چو سر در آوردند

کبوترند ؟ ... نه اینها تمام سیمرغند

که در هوای سرِ نیزه پر در آوردند ...




تاریخ : یکشنبه 94/8/3 | 11:57 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

day of ashura 2015

بسم ربّ الحسین

آه این مرد آسمانی تا
از روی اسب بر زمین افتاد ...

 

 

باقی ماجرا را می دانید ...

 

او با دادن همه هستیش اسلام را زنده نگه داشت

همین الآن هم سیاه عزایش را می پوشیم

بی انصافی نیست ما زیر پرچم شیطان سینه بزنیم و آنچه حسین نمی پسندد روشنی چشم ما باشد

چگونه !؟

یک مرور ساده بر حالات درونی و بیرونی همه چیز را برایمان روشن می کند !

کجای زندگی ما هست که رد پایی از شیطان نیست ؟

افکار مان

اخلاقمان

کردارمان ...

عاشورا باید توبه کرد

و امروز عاشوراست

انّی سلمٌ لمن سالمکم و حربّ لمن حاربکم ...

و این شیطان بود که با حسین در جنگ بود ... ویقیناً پیروزی با حسین است





تاریخ : شنبه 94/8/2 | 7:15 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

حسین جان ! ببخش

بسم ربّ الحسین

http://media.wisgoon.com/media/pin/images/o/2015/10/16/8/1444969866785990.jpg

این پدر فلسطینی

اکنون

شاید اندکی بفهمد که « حسین »  یعنی چه !

من و تو شعرش را می خوانیم و سینه اش را می زنیم

رنج !

این است که ببینی دختر سه ساله ات پر کشیده
صبر از هر کسی برنمی آید

معصومیت نگاه های خسته اش

آدم را می کشد

 

حسین جان!

ببخش اگر تو را آنگونه که باید درک نکردیم

و اشکهایمان بیدارمان نکرد !

 




تاریخ : جمعه 94/7/24 | 8:22 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

و ذوالجناح سرش پائین بود ...

بسم ربّ الحسین

http://media.wisgoon.com/media/pin/images/o/2015/10/8/0/1444252825251036.jpg

آب ، رباب ، ارباب ...

و آفتاب ... !

ردیف هم ایستاده اند این قافیه ها با دلی دردمند

در غزلِ سوزانِ داغِ تو

تا نظاره کنند که مظلومترین سردار

چگونه بر روی تقدیر لبخند می زند

بغض خونینت را نتوانستی فرو ببری

و خدا شاهد است که حسین صبر می کند !

در کش و قوص آسمان و زمین

جاذبه نتوانست همه تو را به زمین برگرداند

آسمان هم سهمی از خون تو داشت

تو بهانه بودی

همه مادر ها می دانند : بچه شش ماهه که آب نمی خورد !

شیر می خورد ... شیر !

ولی وقتی برادرها تشنه باشند

خواهر ها و پدر و البته مادر !

چگونه او شیر بخورد !؟

تشنگی بهانه بود

علی اصغر آخرین سند حسین بود که قبل از پرکشیدن رو کرد

حالا می فهمم چرا همه چیز در کربلا زیبا بود

وقتی چشمت باز باشد و ببینی جز زیبایی نخواهی دید

و ذوالجناه

سرش پائین بود

نخواست اشکش دیده شود

مبادا حسین احساس تنهایی کند پس از اصغرش
عکس و تصویر ?.....وای علی اصغر(ع).....? باسر انگشت دوتا دست بیا حلقه بساز.... تازه این میشود اندازه ی ...




تاریخ : سه شنبه 94/7/21 | 6:30 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

excuse me

به نام خدا

سلامٌ علیکم

برخی در مورد دست دادن آقای ظریف حرفهایی می زنند که ... بگذریم ای کاش برخی کنار کپی و بازنشر، چیزی هم  از خودشان داشتند بگویند


اینان چون از منابع دینی و قرآن و احادیث ما اطلاع کاملی ندارند؛ تا چیزی می شنوند و خوششان می‌آید چون ظاهراً زیبا است سریع آن را کپی می کنند و ... بدشان هم نمی آید دیگران فکر کنند اصل مطلب را خودشان نوشته اند !

امّا در خصوص دست دادن برادر ظریف با اوباما :

ما هم آداب معاشرت را می دانیم و می دانیم چقدر اسلام در مورد برخورد خوب و مؤدبانه حتّی با قاتل خود ( قضیه ابن ملجم ! ) چه می گوید مثلاً می دانیم که در قرآن آمده « ولیعفوا و لیصفحوا الاتحبّون ان یغفر الله لکم ... » ( یعنی : باید ببخشند و باید گذشت کنند مگر دوست ندارید خدا شما را بیامرزد ... ) ولی این آیه و امثال آن در باره روابط بین مسلمانان و حقوق شخصی مابین آنهاست ؛ در مورد شکر آبهایی است که بین دو نفر مسلمان پیش می‌آید نه در مورد کفار و منافقین

باید آیات قرآن را با هم نگاه کرد وگرنه خوارج هم از آیات قرآن برای کارشان دلیل می‌آوردند ( می گفتند : لا حکم الّا لله )

وقتی خدا، رسول گرامیش را از ایستادن بر روی قبر منافقان نهی می کند ... وقتی تهدیدش می کند که اگر ذره‌ای به کفار اقبال کند رگ گردنش را می‌برد و او یاوری نخواهد داشت ... آنوقت به دست دادن با کفّار آنهم امثال کسانی که تا مرفق دستشان به خون عزیزان ما آغشته است و توبه هم نمی‌کنند و اگر دستشان برسد حاضرند پیچ و مهره اقتصاد ما را یکی یکی باز کنند توصیه می کند !؟

قرآن در کنار آیاتی که به دوستی و وحدت بین مومنان سفارش می‌کند ، تأکید دارد که در مقابل دشمنان شدید باشیم  ... مثلاً در مورد برخی صفات مومنان می فرماید : اشدّاء علی الکفار رحماءُ بینهم ( با کفّار شدیدند و بین خودشان و با خودشان مهربانند )

اگر همه جا دست دادن خوب بود پس چرا امیرالمؤمنین سه جنگی که کردند با مسلمانان بود نه کفّار !؟

در مورد جنگ نهروان و خوارج که همه قاری قرآن بودند بعد از کشتنشان فرمودند : « این من بودم که چشم فتنه را در آوردم و کس دیگری این توانایی را نداشت !! ... »

ما در مورد عراق گذشت کردیم ( با آنکه با ما هشت سال جنگیدند ... چون مسلمان بودند و به اشتباهشان پی بردند و یک طورهایی عذرخواهی هم نمودند ) امّا در باره آمریکایی که الآن هم که با و بر سر میز مذاکره نشسته ‌ایم باز ما را تهدید می کند و از گزینه های رو و زیر میز می گوید باید دست داد !؟ ...

در طی این 37 سال فتنه ای در کشور ما اتفاق نیفتاد مگر اینکه آمریکا در آن نقش داشت . دست دادن یعنی اینکه من تو را دوست دارم آیا انها که با ما دست می دهند ما را دوست دارند !؟ اگر دارند پس چرا اینهمه دشمنی می کنند حتّی در زمانی که ظاهراً با آنان داریم صحبت می کنیم !؟

من اگر جای ظریف بودم چطور وقتی یک زن دیپلمات می خواهد با یک مرد دیپلمات مسلمان دست بدهد با عذر خواهی دستمان را عقب می کشیم همانطور دستم را عقب می‌کشیدم و البته لبخندی هم می زدم ... یک لبخند معنا دار ! و با وقار تمام می گفتم : « excuse me » ... من اجازه چنین کاری را ندارم ! (Ican notallow this )

 




تاریخ : شنبه 94/7/11 | 10:56 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

ابوالعشق

به نام خدا

تقدیم به مولی الموحدین

ای برکشیده از عدالت بر ستم شمشیر

ای کاش من هم در رکابت می زدم شمشیر

تو پهلوان پهلوانانی ، ابوالعشقی

حتّی در آب و آتشتت آورده کم ، شمشیر

عشق تو را در دل چو دارم کی اثر دارد

در باورم یک لحظه طعنه ، برتنم شمشیر

تو مهربان بابایِ مظلومِ یتیمانی

ای ذوالفقارت خنده رو و پشت خم شمشیر

تو آمدی و عشق را با خویش آوردی

پیش از تو در باغ سخن می‌زد قدم شمشیر

تا نام سبزت در حریم آسمان پیچید

در دستهای نازنینت شد قلم شمشیر

بستی کمر را زیر لب با خویشتن گفتی :

آمادة آمادة آماده ام ، شمشیر !

فزتُ و ربّ الکعبه‌ات حاکی از آن دارد.

کز چهرة مانند ماهت برده غم ، شمشیر

شق القمر کردی ، ز خون چهره ات پیداست

شد قاتلت مولای من هم زهر ، هم شمشیر




تاریخ : دوشنبه 94/7/6 | 2:12 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

پارسی وانه !!

به نام خدا

با سلام خدمت همه کاربران پارسی بلاگ

http://s3.picofile.com/file/8213405850/%D8%AE%D9%86%D8%AF%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87.jpg

من به عنوان یکی از کاربران که بیش از 8 سال همراه پارسی بلاگ هستم با مقایسه اینجا با سایتهای اجتماعی دیگر به این نتیجه رسیده ام که اینجا از نظر پاکی و سلامت یک سر و گردن از محیطهای دیگر بالاتر است . پس از یک مدت فعالیت در این فضا احساس می‌کنی با اهالی اینجا هم خانواده هستی و گاهی از نبود یک کاربر احساس دلتنگی می‌کنی ( حتّی آنهایی که از نظر فکری و ... با تو هم عقیده نیستند و یا با آنها اصطحکاکهایی داشته ای ! )

در کنار ویژگیهایی که باید فضاهایی اینچنینی داشته باشند ( از جمله دادن پیام و خبر و ایجاد ارتباط و نقد و نظر و ... )  رقابتی بودن پارسی بلاگ ، آن را ویژه کرده است . اینکه گاهی مطلب و یا پیامی از شما برگزیده می‌شود ( و حتّی می بینی که سایتهای دیگر می‌آیند و آن مطلب را برای سایت خود برگزیده می کنند ) از شیرینی‌های حضور در این محیط است . و صد البته در رقابت « انتظار » بالا می رود ( که طبیعی است ) انتظار دیده شدن پیام ، انتظار « عدالت » ...  انتظار قضاوتی بدور از نگاه های صرفاً شخصی و ... .

قوانین هم که وحی مُنزَل نیستند ! ... برخی از قوانین با روح عدالت سازگاری ندارند که اگر به این ناسازگاری رسیدیم راه برای تغییر آن قانون بسته نیست . حداقل می توان پیشنهاداتی داد که در صورت صلاحدید، بررسی و پذیرفته شوند  

البته زحمات بی دریغ دبیران بزرگوار قابل تقدیر است و تا آنجا که من سراغ دارم همه متعهد و مقیّد و مسئولیت پذیر هستند ولی آنچه قابل مشاهده است ( با دیدن اتاق پیشنهادات ) توقع خاص ( زیاد ) کاربران است . عده‌ای هم هستند که بنا بر محفوظ به حیا بودن و یا ... پیام خودشان را که قابل برگزیده شدن می دانند را آنجا مطرح نمی کنند .

من پیشنهاد می‌کنم :

1- اگر مطلب و یا پیامی از تعداد خاصی بیشتر لایک خورد حتماً برگزیده شود ( حالا تعداد لایکها چند تا باشد نظر همه کاربران شرط باشد ) . چرا ؟ ... چون مگر ما مطالب را برگزیده نمی کنیم که مخاطبان بیشتری آن را ببینند و بخوانند ؟ ... خوب خود مخاطبان ( بسیاری ) آن را دیده و برای خودشان قابل استفاده معرفی کرده اند ! پس حتماً شایسته برگزیدن بوده !!

2- قانونی داریم که از هر کاربر در هر روز فقط یک پیام برگزیده شود ( که البته قانون خوبی است و باز البته گاهی اجرا نمی شود و دیده شده که چند تا پیام هم در یک روز از یک کاربر برگزیده شده ! ) امّا من پیشنهاد می کنم که از هر کاربر در هر « تاریخ » یک پیام برگزیده شود . توضیح : فرض کنید یک کاربر هر روز یک پیام قابل قبول می نویسد . یک روز پیام او دیده نمی شود آنوقت فردا او دو پیام قابل برگزیده شدن دارد در حالی که فردا ظرفیت اتخاب شدن برای او یک است !! ... دو کاربر که هر دوی آنها در یک هفته هفت پیام قابل برگزیده شدن نوشته اند یکیش هر هفتا از پیامهایش برگزیده می شود و یکی کمتر ! و این عدالت نیست . پس اگر دبیران محترم به تاریخ ارسال پیام نگاه کنند و ببینند که پیامی را ندیده اند و تاریخ ان قبلی است در یک روز می توانند آن پیام را هم برگزینند ! ( با امسال و پارسالش هم نگاه نکنند ! )

3- مانند خندوانه که رقابت استاند آپ کمدی برگزار می‌کند بین کاربران هم این مسابقه برگزار شود ( من اسمش را می‌گذارم پاریسی وانه ! ) و به نفر اول جوایزی اهداء گردد . توضیح : علاقمندان به شرکت در این مسابقه ثبت نام کنند . ( در مهلت خاص ) دبیران ( مسئولان برگزاری ) قرعه کشی کنند و آنها را دو به دو با هم رقیب قرار دهند . هر روز رقابت بین دو نفر باشد و کاربران به پیامهای آنها امتیاز دهند . مثلاً اگر امروز بین « الف » و « ب » رقابت است آنها به عنوان فید مسابقه، پیامی می‌نویسند ( با موضوع دلخواه ) و بقیه بعد از دیدن پیام آن دو ( در زمانی معین ) به آنها امتیاز می دهند ( مثلاً پیام یک نفر را لایک می کنند ) و اینگونه یک نفر از بین آن دو نفر انتخاب می‌شود و همینطور بین « ج » « د » ... درست مثل مسابقه خندوانه . اینطوری جنب و جوش در این فضا بیشتر می‌شود و کمی فعالیت در اینجا گرمتر خواهد شد .

نظرات دیگری هم دارم که فعلاً به همین اکتفا می کنم ( البته برادر عزیز جناب راوندی هم تلاشهایی کردند که نظرات کاربران را جمع کنند که تلاششان قابل تقدیر است )

نظرات عزیزان مخصوصاً دبیران محترم در زمینه آنچه نوشتم راه گشا خواهد بود . والسلام

 




تاریخ : سه شنبه 94/6/31 | 12:23 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

چرا حج !

بسم الله الرّحمن الرّحیم

مطلبی در باره تحریم حج خواندم که نویسنده آن مطلب دلایلی ذکر کرده بود و توقع داشت حج واجب هم با توجه به شرارتهای رژیم آل سعود تعطیل شود . من دلایلی خودم را در خصوص نقد این نظر می‌آورم

 

http://s6.picofile.com/file/8212821934/%D8%AD%D8%AC_%D8%A8%DB%8C%D8%AA%DA%A9_%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%85.JPG

به دلایل زیر با تحریم و تعطیل حج واجب موافق نیستم

1- حج از فروع دین اسلام است و از واجبات مهم آن محسوب می‌شود . در روایات مختلف متهاون در مورد حج به عقوبت سختی در قیامت بیم داده شده ( کسی که مستطیع باشد و حج نرود ) که در همین فضای مجازی هم با یک جستجوی ساده می توان به ان دست یافت بنابراین صحبت در مورد تعطیل آن باید توسط کارشناسان حقیقی دین یعنی مراجع عظام صورت گیرد و به دلخواه من و شما ( با دلایلی که برای تعطیلی حج می‌آوریم و یقیناً مراجع عظام هم از آن خبر دارند ) نیست ! مثلاً دیدیم که با اتفاقی که در خصوص دو نوجوان ایرانی در مکه افتاد سریعاً موضع گیری کردند و از حج مستحب ( که توأم با مورد اهانت قرار گرفتن باشد ) جلوگیری نمودند

2- نباید به حج صرفاً به عنوان یک ممر درآمد آل سعود ( جنبه اقتصادی حج ) و صرف درآمد ملّی در آن ، نگاه کرد . حج یک کنگره جهانی و یکی از برنامه های دقیق اسلام برای پیروزی بر سایر ادیان ( ساختگی و یا تحریف شده و یا منحرف ) است . اگر حج آنگونه که باید، انجام بگیرد مسلمانان تمام جهان در فرصتی که خواهند یافت با هم دیدار و گفتگو می کنند و اینگونه است که انقلاب اسلامی جهانی خواهد شد . بصیرت یعنی درک صحیح موقعیت و استفاده از فرصت و رسیدن به هدف و چه فرصتی برای ایران مغتنم تر از حج واجب !

3- برائت از مشرکان یکی از ارکان حج است . اهمیت برائت از مشرکان در این دوره و زمان و این عصر که از گردنه‌هایی سخت در حال عبور هستیم غیر قابل انکار است . تعطیلی حج و انجام نگرفتن این مراسم آن هم در قلب حکومت آل سعود که دستش با مشرکان در یک کاسه است و حتّی در روزهای انجام مناسک حج به دیدار سرکرده مشرکان می‌رود به نوعی از دست دادن سنگر و عقب نشینی از مواضع خواهد بود .

4- اگرچه در آمد رژیم سفّاک سعودی از مناسک حج قابل توجه است ولی یادمان باشد که درآمد اصلی آن از فروش نفت و حمایت اربابان مشرکش می‌باشد . فکر نکنیم که با تعطیلی حج ( مثلاً حجاج ایرانی ) چه فشار مضاعفی بر این رژیم خواهد آمد . استکبار جهانی و صهیونیسم بین المللی نخواهند گذاشت دست این رژیم که نقشه‌های انها را در منطقه اجرا می کند خالی بماند بنابراین تعطیلی حج واجب عقب افتادن از کاری فرهنگی و سیاسی است که باید پی در پی و همه ساله انجام شود ( کار فرهنگی زمان بر است ! ) یقیناً یک ی از دلایل گسترش انقلاب اسلامی در جهان مناسک حج است

5- مولی الموحدین و امیرالمومنین علی ( علیه السلام ) در بستر شهادت در خصوص خالی نشدن اطراف خانه خدا سفارش فرموده اند ( در بستر شهادت ! ) همان کسی که سفارش به نماز و قرآن و یتیمان سفارش فرموده به حج هم سفارش فرموده و این نشان دهنده چند جانبه بودن حج است : « ... از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «کعبه» خانه پروردگارتان، مبادا حج تعطیل شود که اگر کعبه خالی بماند و حج متروک شود مهلت داده نخواهید شد و مغلوب دشمنان خواهید شد  »

یقیناً امام علی علیه السلام از اوضاء فقر و فاقه مسلمانان بی اطلاع نبوده ( و امامان دیگر از جمله امام حسن (علیه السلام  ) که بارها و بارها پیاده به حج مشرف شده اند ) برای حضور در مناسک حج بصره ای هم مرقوم نفرموده بنابر این باید این واجب الهی آنگونه که هدف شارع مقدس است انجام پذیرد و صد البته به مشکلات جامعه اسلامی که یک امّت بی نیست رسیدگی شود . درهر کشوری هم دولتهای ان کشورها به اوضاء فقر و ... رسیدگی کنند .   

و آخر دعوانا ان الحمد لله ربّ العالمین




تاریخ : شنبه 94/6/28 | 10:10 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی