به نام خدا
با سلام به همه
کجا هستند اعزاء بازیگر و مطرب و ... الخ که با شیعیان نیجریه همدردی کنند !
هنوز شمع آنقدرها گران نشده ها !
مخصوصاً با تمام شدم قضیه PMD گمانم ارزان هم شده باشد
داداشها آبجیها !
اینها درست است سیاه پوستند ولی خونشان مثل کشته شده های انفجار فرانسه قرمز استها ! ... باور کنین !!
اینها نه تنها مسلمان بلکه شیعه هم بودند که با خونخواری نظامیان نیجریه در خاک و خون غلتیدند
از دست ما شاید ظاهراً چیزی برنیاید ولی دعا که دیگر می توانیم بکنیم !
البته شرکت در راهپیمایی محکوم کردن استکبار و استبداد
این رباعی تقدیم به همه مبارزان راه حق و حقیقت از جمله شیخ نمر و شیخ زکزاکی :
شرمنده شد آسمان از این خاکی ها ...
از « شیخ نِمِر » ... ز « شیخ زکزاکی » ها !
کوه از میزان صبرشان حیران است
اقیانوسند ... مملو از پاکی ها ...
اللهمّ عجّل لولیک الفرج
به نام خدا
با سلام به همه
حرفهای آقای هاشمی رفسنجانی را در یکی دوتا روزنامه و سایت دیدم و برای برخی جمله های ایشان کلّی حالم گرفته شد ؛ خیلی خودم را خوردم طوری که دیگر داشتم تمام می شدم !
برخی افاضات آقای هاشمی :
« گروهی برای بررسی انتخاب رهبری در صورت پیشامد حادثه تعیین شده است حالا هر وقتی که بنا شد رهبری عوض شود یا نباشد و کس دیگری بیاید، دوباره باید کار عمدهای انجام دهند. البته دارند آماده میشوند و مطالعه میکنند و گروهی را گذاشتند که دارند افراد را بررسی میکنند تا آنهایی را که صلاحیت دارند که اگر بعداً حوادثی پیش آمد، بتوانند برای رأیگیری مطرح کنند. کار خبرگان عمدتاً همین است. »
...
روی برخی جمله ها خیلی توقف کردم : « ... حالا هر وقتی که بنا شد رهبری عوض شود یا نباشد و کس دیگری بیاید ... » این یعنی چی !!!!!؟
گروهی تعیین شده است !!
بنا باشد !؟
عوض شود !؟
کس دیگری بیاید !!؟
چرا باید این حرفها آن هم از زبان شخصی مانند هاشمی رفسنجانی زده شود !؟ ... آنهم در این زمان که ولی فقیه مقتدر و خوش فکر و سیاست دان و با صلابتی داریم !!؟ ...
آقای هاشمی چی فکر کرده !!؟
چند سئوال :
ایشان رئیس تشخیص مصلحت نظام است یا مسئول تعیین رهبر !؟ ( رئیس خبرگان که نیست ! )
پیشنهاد گروه مزبور را خودشان داده اند و ساخته اند یا کسان دیگری هم در جریان هستند !؟
اکر هم در مجلس خبرگان چنین گروهی تشکیل شده چرا کسی خبر ندارد !؟ ...( یکی از دوستان می گفت این موضوع از سال 85 مطرح بوده و خود آقا هم در جریان است !! ... البته از دیگران مخفی نگه داشته شده ! ... مگر در مملکت ما « ضابطه » حاکم نیست !؟ ...)
در خصوص اصل انتخاب خبرگان که بحثی نیست و کلاَ خنده دار است اگر مجلس خبرگانی فرض کنیم و برایش اینهمه صرف هزینه کنیم ( انتخابات و ... ) وظایفش را ندانیم / امّا چرا این حرفها باید در این مقطع زمانی حساس و از دهان شخص آقای هاشمی زده شود
در این مقطع حساسی که باید همه پشت سر ولی فقیه زمان بایستیم و باعث تحکّم جایگاه ایشان شویم !
مگر شائبه ای وجود دارد که رهبر تواناییش را در خصوص اداره کشور از دست داده و یا نزدیک است از دست بدهد !؟
یا مثلاً از وظایفی که قانون اساسی برایش در نظر گرفته عدول کرده و یا منحرف شده !؟
گفتن مسائلی که از بدیهیات است آنهم با آن لحن جز ایجاد خلجان در برخی اذهان و یا فراهم کردن موقعیت برای کف و سوت زدن برخی از مخالفات مقام عظمای ولایت ( چون راه برای برداشتهای مورد نظرشان باز شده ! ) چه فایده و پیامد خجسته دیگری دارد !!؟
آیا غیر از این است که فکر کنیم حرفی را که هیچ کس ( اگر چه بدیهی است ! ) جرأت یادآوریش را ندارد چون سریعاً متهم به ضدّیت با نظام می شود را ایندفعه ( مثل خیلی از دفعات گذشته ) از زبان شخصی که مورد سئوال واقع نمی شود زده اند ! ( یک عده در پشت صحنه ! )
گویا ایشان خودشان را وارث انقلاب، بزرگتر همه و متولی رتق و فتق آینده نظام می دانند
ایکاش یکی به امثال ایشان برساند که اگر سر جایتان بنشینید و کمی سکوت کنید و اینهمه هزینه برای نظام نسازید و دعواهای حزبی و گروهی و جناحی و الخ را دامن نزنید از کسی چیزی کم نمی شود ( کمی هم به خاطر برخی فرزندانتان ... بگذریم ! ... خلاصه اینهمه سر بلند کردن هم ندارد !! )
یاد حرفهای آیت الله مصباح می افتم و صبر حضرت آقای مظلوممان را می ستایم
تحمل ایشان تحمل یکی از دو شریک است که بیش از بیست سال دارد شریک خائنی که خیانتش بر ایش آشکار است را تحمل می کند و برویش هم نمی آورد !
خداوند به روح ملکوتی آیت الله مهدوی کنی هم علو درجات عنایت بفرماید که رفت و این روزها را ندید !
به نام خدا
سلامٌ علیکم
من گله دارم ! ... من از خیلی ها گله دارم ! ... از پزشک ، از پرستار از نخ بخیه که گران است ... از اینکه چرا خانواده ای در ایران اسلامی هست که دفترچه بیمه ندارد ! ... از مخترع فتوشاپ! ... از ... از ... و از اینکه چرا حقیقت و واقعیت آنگونه که هست منتشر نمی شود
از اینکه برخی مثل آب خوردن با آبروی دیگران بازی می کنند، برای مقاصدی قابل تأمل عکس جعلی می سازند و کلاغی را رنگ می کنند و به جای طاووس می فروشند و فریاد « آی بگیرید ! » سر می دهند !
بله ! ... حرفم امروز درباره خبر باز کردن بخیه زیر چانه یک کودک ایرانی است !
چند سئوال :
آیا بیمارستان عمومی بوده و یا خصوصی !؟
آیا دکتر و پرستاری که این روزها در رسانه های مختلف از آنان به عنوان یک جلّاد بی عاطفه یاد می شود تابع قانون آن بیمارستان بوده اند و یا خودسرانه این عمل را انجام داده اند ( باز کردن یک بخیه ! ) یعنی سود شخصی می برده اند !!؟
آیا حالا اگر عملی غیر انسانی صورت گرفته باید آنان را کشت و کلاً از دایره انسانیت بیرون رفته اند و هیچ عواطفی ندارند !!؟
یک داستان خیالی : روزی مادری دست کودکش را گرفت و به بیمارستانی برد و با پرداخت حق ویزیت ( آزاد ) در نوبت نشست و بعد از اینکه نوبتش شد رفت و زخم زیر چانه فرزندش را که چند میلی متر بود به دکتر عمومی نشان داد؛ طبق اظهار دکتر عمومی در خواست کرد زیر چانه کودکش را خم مورد نظر بهتر بود بخیه شود ( مثلاً یک یا دو بخیه ! ) مادر به اورژانس مراجعه کرد و قبل از پرسیدن مبلغ درمان ( با نرخ آزاد ) پرستار و دکتر اورژانس شروع کردند به انجام وظیفه . وسط های کارشان مادر سئوال کرد که مبلغ این عمل چقدر است و وقتی از میزان آن مطلع شد شروع کرد به داد و بیداد که « چه خبر است !؟ ... مگر کوه کنده اید و ... » پزشک اورژانس با آرامی به مادر گفت که کلاً ما در خصوص هزینه ها نقشی نداریم ربطی هم به ما ندارد ... مادر که ار کوره در رفته بود با عصبانیت ادامه داد « زخم به این کوچکی خوئش خوب می شود ... شما زحمت بکشید و بخیه را در بیاورید ... من نخواستم ! ... » هر قدر پزشک و پرستار اصرار کردند که خوب نیست و ... مادر قبول نکرد و آنان را محبور کرد بخیه را بکشند و بعد هم در حالی که غرولند می کرد بیمارسان را ترک کرد ... بعد از ده روز که از ماجرا گذشت ناگهان خبری در رسانه ها پیچید و عکسهایی دست به دست گشت ....
ادامه سئوال : آیا آبروی یک پزشک ایرانی در حالی که خیلی ها از اصل ماجرا خبر ندارند اینقدر بی ارزش است که به همین راحتی ریخته شود !؟ ... مسئولین محترم هم که برای واکردن گره و بی تقصیر نشان دادن خودشان توپ را کاملاً در زمین پزشک و پرستار شوت می کنند و ... ( شد آنچه شد ! )
لطفاً در داستان خیالی بالا پیدا کنید پرتقال فرئش را !!!!
توصیه :
پزشکان محترم لطفاً پس از این گوشی دستتان باشد ـ دندتان نرم چرا رفتید و پزشک شدید ! ـ هر کسی آمد و ادعا کرد که پول ندارد از جیب مبارک هزینه ها را می پردازید و برای خودتان شر نمی تراشید !!
پرستاران معزز هم ـ به ما چه شب تا صبح بیدار هستند و با هزار جور بیمار سرو کله می زنند ! ـ در همدستی با پزشکی که مجبور به همکاری با او هستید حواستان باشد که دست چکتان به همراهتان باشد تا از نان خوردن نیفتید و پاسگاه و دادگاه را تجربه نکنید
و سئوال آخر : حالا با این کارهایی که صورت گرفته زخم زیر چانه آن کودک التیام یافت !؟ ... بچه های آن پزشک و پرستار چه !؟ ... زخمی بر دلشان نشکفته !!؟
و من بزرگترین گله را از کسانی دارم که دهن بین هستند و به صرف نوشته شدن یک پیام در فضای مجازی چنان اطمینان می کنند که ناگهان می بینی هزاران پیامِ یک کلاغ چهل کلاغی ! تمام باغ ذهن مردم را فرا گرفته و آسمان اندیشه شان سیاه شده
من هنوز گله هایم تمام نشده ولی حوصله ای دیگر نیست !
یک دعا : ای کاش در مراحل مختلف زندگی، به قرآن پناه می بردیم و به آن عمل می کردیم ؛ آنجا که می فرماید : « لاتقفُ مالیسُ لک به علمٌ ان السّمعَ و البصرَ و الفواد کلّ اولئک کان عنه مسئولاً »
و یا آنجا که می فرماید :
« یا ایّها الذینَ آمنوا ان جاءکم فاسقٌ بنبأ فتبیّنوا ... »
عکس واقعی آن پسر بچه را که دیدید
این هم دو عکس جعلی :
و سازندگان و منتشر کنندگان این عکس بگویند چه جوابی در پیشگاه خدا خواهند داد
راستی حالا با برخورد رسانه ای و قضایی و قضاوت سازی ، آبروی این خانواده مثلاً نیازمند حفظ شد !؟
بسم الله الرّحمن الرّحیم
جناب رئیس جمهور !
سلامٌ علیکم
ما هم فضای امن می خواهیم نه امنیتی !
یکی از حقوق مسلمی که آحاد مردم در هر جامعه و اجتماعی دارند امنیت است . رسول گرامی اسلام ( صلّی الله علیه و آله ) در بیانی نورانی فرمودهاند : « نعمتانِ مجهولتانِ ، الصّحّة و الامان » دو نعمت ناشناخته هستند : سلامتی و امنیت . ولی شاید یکی از جنبه های ناشناخته بودن نعمت امنیت ، تعریف متفاوت افراد از آن است . مثلاً یک نفر فضای امنیتی ( یعنی تلاش عدهای برای امن کردن یک اجتماع ) را ضد امنیت بداند و فکر کند اگر مثلاً افرادی بخواهند هرچه از دهنشان بیرون می آید را نثار انقلاب کنند و با هر ظاهر نخراشیدهای بیرون بیایند مصداق امنیت است !
و افرادی دیگر ، نظری مقابل آن داشته باشند و فکر کنند کلاً چراغ قرمز نشان دادن در هر سطحی به فرهنگ منحط غرب باعث ناامنی میشود
اگر از یک نوجوان سیزده ساله هم بخواهی چند مصداق برای امنیت نام ببرد یقیناً می گوید « خانهمان را دزد نزند ، کسی به ما اهانت نکند ، ارامش داشته باشیم و از چیزی نترسیم ، کسی در خیابان با ما درگیر نشود و یا تعرضی به ناموسمان نکند و ... »
حالا از جناب ریاست محترم قوه مجریه سئوالی داریم : نظرشان در باره امنیتی بودن فضای دانشگاه که در گذشته هم به این « امنیتی بودن » اشارههایی داشته اند و آن را نقد فرموده اند چیست ؟ به صورت شفاف بفرمایند که از کدام قوا نمی توان سئوال کرد ( مگر ما سه قوه بیشتر داریم !؟ که فرمودهاند « نقد برخی از قوا و برخی نهادها کمی سخت است اما فعلاً از رئیسجمهور و دولت شروع کنید» اینجا وقتی دو قوه دیگر باقی مانده یعنی مقنّنه و قضائیه ؛ وقتی می گویند « برخی » نه « باقی » پس میشود یک قوه ! ... حالا کدام بک از دو قوه !!!؟ ) البته ایشان در ادامه سخنرانیشان در دانشگاه شریف اشاراتی فرمودند به اینکه « کسانی باید به مجلس بروند که منافع ملی را به منافع شخصی نفروشند » ( احسنت ، ما هم همین را می خواهیم ) و شاید الآن کسانی هستند که دارند منافع ملی را به مناف شخصی می فروشند ؟ ... و کلاً منظور ایشان از آن برخی قوا « مجلس » باشد ! ... خدا می داند !
بگذریم !
برگردیم به بحث خودمان :
جناب رئیس جمهور !
من فضای امن ـ به زعم خود ـ را برایتان ترسیم می کنم : من چنین فضای را امن می دانم : فضایی که منِ مسلمان بتوانم به راحتی چشمم را باز نگه دارم و به خیابان بروم ( نه اینکه از بیم دیدن قیافه اجق وجق فلان خانم و یا آقا مجبور باشم مسیرم را صد بار عوض کنم و یا چشمم را اینو و آنور بگرداتم و ... در دانشگاه هم ایضاً ! ) فضای امنیتی مد نظر من این است که به همین راحتی به اعتقاداتم که مذهب رسمی مملکتم را دارم اهانت نشود و در فلان روزنامه و ایضاً دانشگاه دم به ساعت به عقیده و مرام و امامم اهانت صورت نگیرد
فلان شهردار و بخش دار و راننده تاکسی و ایضاً دانشجو به بهانه آزادی و تساهل و تسامح محیطی را فراهم نکند که دشمنان برای برگشتن به کشورم دندان تیز کنند و امیدوار شوند و صدای سردمداران آمریکایی را از دهن فلان استاد دانشگاه نشنوم ...
امنیت برای من یعنی اینکه ارزشهایی که به خاطر آن خون هزاران نفر ریخته شده کمرنگ نشوند و مورد استهزاء قرار نگیرند ...
با شکستن حصر فتنه گران و آنهایی که انقلاب ما را تا مرز از هم پاشی بردند چه امنیتی حاصل میشود که سخنانی که از دهان شما در میآید طرفداران چنین طرز فکری را خوشحال می کند !!؟
رشوه و ربا و گران فروشی و کم فروشی و فروش راحت و علنی مواد مخدر و عرق خواری علنی و بدون ترس در مراسمات و ... از جامعه رخت بربندد ... شما و دوستانتان برای ایجاد چنین فضایی چه کرده اید لطفاً توضیح دهید ( گفته بودید از شما شروع کنیم . این هم سئوال من بود ) باقی بقایتان !
بسم ربّ الحسین
اربعین راز پیروزی کلام بر مشت آهنین است .
تاریخ خیلی خودش را نگه داشت تا بغض خونینش نترکد ولی نتوانست . خون بناحق ریختهای که از همان لحظه ریختن میجوشید و تا ابد خواهد جوشید نهال عشقی را آبیاری کرد که باعث میشود روزهای منتهی به اربعین ، عاشقان سر از پا نشناسند
یکی زمزمه میکند که : کربلا منتظر ماست بیا تا برویم ... یکی میسراید : کربلایی نشدم خجلت از این غم دارم ... یکی مینالد که : تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده ...
و در امتداد این سفر روحانی، زخمها در باطن قدمها سر از پا نمی شناسند که لب باز کنند و دم حسین حسین بگیرند و در تأسی از زینب کبری اشک خون بریزند
در بزرگترین گردهمایی تاریخ 20 میلیون زائر عاشق به نمایندگی از آنهایی که میخواستند ولی نتوانستند « هیهات منّا الذّله » سر میدهند و برای گرفتن انتقام خون خدا با مولایشان تجدید عهد میکنند. با تمام خطرها و خستگی ها دل از خانه و کاشانه میبرند و می روند تا چشم دل باز کنند و دریابند که چگونه می توان فقط زیبایی دید ! ... راستی میزبانان عراقی هنگام مهمان نوازی از کدام شرم ، سرها را پائین میاندازند و خجالت زده می گویند « تفضّل ! » ... از شرم کاری که پدرانشان با جگر گوشه زهرا کردند و یا از خجلت کاری که خود با جگر گوشگان خمینی ( ره ) کردند !؟
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با سلام به همه
له له زدن برخی برای رئیس شدن و کسب مقام، از یک طرف، آدم را حسابی به فکر فرو میبرد و از طرف دیگر حال آدم را بالْکل به هم می زند !
یک سئوال واقعاً اساسی :
در جامعه اسلامی ( و یا جامعهای که دایر مدار آن عقل و شرع است ) مدیریت نوعی « بار بردن » است یا « لقمه برداشتن » !؟
نگاه آنانی که برای ریاست و مدیریت له له می زنند بیشتر به خاطر چیست و کدام طریق را پیش می گیرند ؟ شایسته سالاری یا خیانت !؟ ( شک نیست که کسی که شایسته کقام و مکانی نباشد و بزور او را در آنجا بچپانند بدون خیانت امکان پذیر نیست ـ فتبصّر ـ )
در این قحط النّات الصّادقه یعنی واقعاً هنوز کسانی وجود دارند که برای به دوش کشیدن بار زمین مانده کسی، التماس کند !!؟
و امّا سخنم با چه کسانی است :
کاندیداهای محترم !! ( و البته طرفداران سینه چاک آنها ! )
اگر برای لقمه برداشتن میآیید که خسر الدّنیا و الآخره هستید ( و بیچارههایی که دارند برای دنیای دیگری آخرت خود را فدا می کنند در حالی که مشخص هم نیست به دنیایشان هم برسند ! )
اگر میآیید که « بار مشکلات » مردم را به دوش بگیرید، خوش آمدید و دستتان و پشتتان درد نکند ولی یادتان باشد که در این معرکه هرکس تواناتر ارجح تر ! یعنی بروید و صغری کبری کنید و ببیند که آیا شما از بقیه برای خدمت به خلق الله تواناترید و اگر نیستید به خاطر رضای خدا الکی در خرج نیفتید و زحمت خلق الله ندارید ! ( یاد بیت مشهور لسان الغیب که فرمودند : ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست ... )
سئوال مهم دیگر :
برای رسیدن به پست خدمتگزاری به خلق الله، دوز و کلک و غشّ و دغل و رأی خری و مرغ و پلو و الخ هم نیاز هست !!؟ ( به این طائفه از همین جا سلام عرض میکنم ! عیلیکم منّی السلام ! ـ یعنی خدا حافظ ! ـ ) شرافت انسان نباید اجازه دهد که او پیش دیگران ذلیل گردد آنهم به خاطر یک لقمه نانی که معلوم نیست « رفیق » بعد از رفتن به مجلس پایمان بیندازد یا نیندازد !!
نشانه صدق نیت این است : فرد کاندیدا ، در صورت عدم موفقیت در رأی آوردن باید خوشحال هم باشد که : خدا را شکر دیگری بود و از من خواسته نشد !! و تکلیفم ادا گردید !
اللهمّ اجعل عواقب امورنا خیراً
به نام خدا
با سلام به همه
این هم نوعی کمپین !
حتماً کلمه « کمپین » را شنیده اید . کمپین نخریدن ماشین صفر ! ... کمپین حمایت از آب ، کمپین ... . در این مجال اندک، با ریشه لغوی و ... کمپین کار نداریم ؛ گاهی تشکیل « کمپین » نشانهی عقلانیت بوده و همچنین « عقلانیت » را تسرّی می دهد / یکی از کمپین هایی که در آستانه انتخابات مجلس ضروری به نظر میرسد و رشد فرهنگی و فکری و اجتماعی مردم را نشان میدهد « کمپین رأی من فروشی نیست » است !
اگرچه خرید و فروش رأی به نوعی اهانت به « مردم و حقوق آنها » محسوب میشود ولی برخی در روز انتخابات بدون هیچگونه شرم و حیایی به آن اقدام می کنند . نه تنها مردم عادی ( که برای رأی دادن می روند ) که متولیان امر انتخابات ـ مخصوصاً ـ با این پدیده شوم آشنایی دارند امّا گاهی قانون چنان سفت و سخت است که برخورد بازدارنده ای با این پدیده شوم نمیشود . حتماً شما هم از نزدیک تخلّف بعضاَ آشکار « خرید و فروش رأی » را لمس کردهاید جالب اینکه این مورد در برخی از ساعات روز و در بعضی شُعب اخذ رأی بیشتر دیده میشود.
چند درخواست :
1- کاندیدای محترم ! ... میدانیم شما با نیت جلب رضای الهی و با هدف « خدمت به مردم» ، برای رسیدن به پست نمایندگی تلاش میکنید و خودتان هم تمایلی به رفتن به مجلس با خرید رأی ندارید ( و پولش را ایضاً ! ) ولی لطف بفرمایید به برخی طرفدارانتان ( که یقیناً آنها هم دغدغه خدمت به مردم را دارند ) یک طوری بقبولانید که خرید و فروش رأی، اهانت به شعور مردم است و « نمایندگی مردم » امانتی است که شما دوست ندارید با حرام شرعی و زیر پا گذاشتن قانون به آن برسید ! ( با تشکر پیشاپیش ! )
2- مسئولین محترم ! ( در هر رده و جایگاه ) لطف بفرمایید و در انتخابات پیش رو با تمام قوا و بدون عیچگونه اغماضی جلوی این معضل بزرگ را بگیرید
3- مردم شریف! ... اگرچه خوانند گان این نوشته از این اشتباه فاحش بدورند و به مخیّلهشان هم نمیگنجد ولی نهی از منکر واجبی عمومی است . لطفاً همه با هم سعی کنیم که انتخاباتی سالم داشته باشیم بنابراین به کمپین « رأی من فروشی نیست » بپیوندید !
امروز و فردا ( تا انتخابات ! ) منتظر یاری سبزتان هستیم ! ( البته سبز علوی ! )
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بیان رئیس جمهور در بازدید از نمایشگاه مطبوعات خیلی ساده و شفاف بود : « ... امام مسلمین هم باید نقد شود ... » . ایشان « نقد » را چیز خوبی دانستند و هیچ کس را از تیغ تیز نقد مبرّی نشناختند؛ از دولت و قوه قضائیه و مجلس گرفته تا امام مسلمین !
برای اینکه خود ایشان نقد و نقادی را خوب می دانند من هم نقدی بر کلام خود ایشان می آورم . اول کلام ایشان را با هم بخوانیم : « همه ما باید نقادی کنیم، نقد به نفع ماست؛ دولت باید نقد شود، قوه قضائیه باید نقد شود، مجلس باید نقد شود؛ اسلام که بالاتر میگوید « النصیحهلائمه المسلمین »؛ امام مسلمین هم باید نقد شود، منتها نقد و انتقاد، نه اتهام، تخریب، تهمت و دروغ. انتقاد کنیم از روی دلسوزی و بگوییم این کار خوب بود و اینجا اشکال داشت و اگر اینطور میشد بهتر بود. بیاموزانیم و بیاموزیم خودمان کاری کنیم که آینده بهتری در انتظارمان باشد »
در ظاهر، کلام زیباییی گفته شده و درخواست پرمغزی صورت گرفته : نقد کردن منصفانه و کار پسندیدهای که قابل تحسین است اینکه : در آوردن مراجعی که بایذد نقد شوند اول از « دولت » نام برده به قول معروف یک سوزن به خود یک جوالدوز به دیگران ! ...
امّا چند سئوال
1-آیا جناب آقای روحانی در برخی سخنرانیها، مطالب را فی البداهه میگویند و یا قبل از اینکه برای سخنرانی بروند مطلبی را آماده میکنند و همان مطالب آماده شده را می گویند ؟
مثلاً در همین نمایشگاه ـ که گویا وقت نشد به همه غرفه ها سر بزنند ! ـ و در همین سخنرانی کوتاه ، از قبل مطالب را آماده کرده بودند و یا فی المجلس از ایشان خواسته شد چند کلمه ای صحبت کنند و ایشان هم قبول کردند ؟ ( علت ایجاد این سئوال، لحن خشن و عصبانیی است که در باطن کلامشام موج می زند ؛ حداقل برداشت بنده اینگونه است ! )
2- آیا منظور ایشان از « ائمة مسلمین » و « امام » همان معنای عام آن یعنی « رهبر » بوده و یا به ائمه شیعه و امامان معصوم ( علیهم السلام ) هم چشم داشته اند !؟ باید کلام را طوری منعقد کنند که در آن شبهه ای نباشد و برداشتهای متفاوتی از آن صورت نگیرد ( این حق مخاطب است ! )
ذهنیتی که با شنیدن این فراز از سخنان رئیس جمهور محترم برای برخی ( حالا نمیگویم عوام ! ) پیش می آید این است که : « خوب ! ... جناب رئیس جمهور یک روحانی و درس خوانده حوزه علمیه است و حتماً با مبانی نظری اسلام در خصوص نقد و جایگاه آن در اسلام و دامنه و دایره آن مطلع است و حتماً یک چیزی میداند که گفته ... ! » امّا برای مثل منی با این بضاعت اندک ( در حد صفر ! ) هم علامتهای سئوالی ایجاد شد که در این نوشته میخواهم پیرامون آن نکاتی را ذکر کنم :
1- تعریف نقد : در فرهنگ دهخدا « نقد » مورد نظر ما اینگونه معنی شده : « ... جدا کردن سره از ناسره . ردی و جید درهم و دینار را تمیز دادن و از هم جدا کردن . || خوب و بد کلامی را آشکار ساختن » . طبق این تعریف، ناقد باید خوب و بد کلام را تشخیص دهد ( و گوشزد ) کند
سئوال : ناقد باید از نظر علمی در حد کسی که از او نقد می کند باشد ( و یا در حدود او ؟ ) یا نه، و هر کسی از راه رسید می تواند بیاید و کلام کسی را نقد کند !؟
یادم میاید آدم کم سوادی از من پرسید اکرم که اسم دختر است چرا به پیامبر ما میگویند رسول اکرم ! ... دیدم طرف از ابتدایی ترین قواعد عربی اطلاع ندارد دارد نقد میکند !! ( پس ان شاء الله از انچه آمد می توان نتیجه گرفت که ناقد باید از مقدماتی در نقد بهره ای داشته باشد ! ـ با سواد باشد ! ـ )
2- اگر منظورشان از « ائمه » ، « رهبران » است، ( رهبران امروزه جهان اسلام ) خوب در ادامه در یک جمله معترضه می گفتند « رهبران مسلمین » دیگر چرا از لفظ امام استفاده کردند !؟ ... اگر مقصودشان رهبر معظم خودمان بود ، اولاً این مطلب را خود ایشان در دفعات و با زبانهای مختلف فرموده و در اصل نقد که با دلسوزی همراه است نه تهمت و ... تردیدی نیست ( چرا که حضرت آقا هم از روی تعارف و همینطوری از دیگران نخواستهاند از ایشان سئوال کنند ! ) اگر منظورشان از « ائمه مسلمین » ائمه معصومین شیعه ( علیهم السلام ) باشد؛ به زعم من اشتباه می کنند، مگر اینکه از دید یک غیر شیعی به مسئله نگاه کرده باشند ( که این هم بعید است چرا که ملبس به لباس علمای شیعه هستند ) . ما معتقدیم که امام معصوم اشتباه نمی کند و اگر در مورد خاصی در قول و فعل امام، عقل ما به چرایی آن نرسید، خوب عقل ما نرسیده و « ولایت » اقتضا می کند که تعبّداً آن را بپذیریم مگر اینکه در عصمت امام شک کنیم ! ( حالا مثلاً عقل ما نرسید چرا باید امام حسین علیه السلام خانواده اش را با خئدش همراه کند ! )
در یکی از جنگها، غنایم بسیاری به دست مسلمین افتاد، هنگام تقسیم غنایم توسّط رسول خدا ( صلی الله علیه وآله ) مردی از روی اعتراض به پیامبر( صلی الله علیه وآله ) گفت :ندیدم که در تقسیم غنایم، رعایت عدالت کنی ! پیامبر ( صلی الله علیه وآله ) خشمگین شد و به او فرمود: وَیْلَکَ! اِذا لَمْ یَکُنِ الْعَدْل عِنْدِی فَعِنْدَ مَنْ یَکُونُ » ( وای بر تو! وقتی که عدالت نزد من نباشد، پس نزد چه کسی خواهدبود؟ ) ( زندگانی دوازده امام؛ ترجمه « المستجاد من کتاب الأرشاد علامه حلی» )
در ضمن در عصر غیبت در تبعیت از « ولایت فقیه » هم باید خودمان را بقبولانیم که فرمانبردار باشیم اگرچه در امکان اشتباه در غیر معصوم وجود دارد ( البته نمیخواهم وارد بحث در این زمینه شوم )
بحث آخر به عنوان یک نقد : جناب آقای رئیس جمهور که خدا را شکر روحیه انتقاد پذیری در شما زیاد است ( دلیل من هم همین فرمایش شماست ) سئوال : چرا خودتان با صعه صدر بشتری با منتقدینتان برخورد نمی کنید . کلماتی مانند تازه به دوران رسیده، تخریبگر، دروغپراکن، ترسو و بزدل، بی سواد، عصر حجری ، بی شناسنامه، هوچی باز و ... در شأن یک ریئس جمهور هست !؟
خودتان در همین فرمایشتان فرمودید « ... منتها نقد و انتقاد، نه اتهام، تخریب، تهمت و دروغ » و وقتی رئیس قوه قضائیه به عنوان یک مجتهد سخنانتان را در باره دستگیری های اخیر اشتباه می داند آنوقت خود شما همین اموری را که دیگران را از آن نهی می کنید مرتکب نشده اید !؟
خدا توفیق حرف خوب و عمل به دانستهها را به ما عنایت بفرماید
دوستدار نظام جمهوری اسلامی ایران : زین العابدین آذر ارجمند
به نام خدا
در خصوص آنچه در برنامه « فیتیله » اتّفاق افتاد، چون خودم این برنامه را دیدم، چند نکته به ذهنم می رسد که تقدیم میکنم:
این روزها فضای مجازی و برخی فضاهای حقیقی ( شهرهای آذری زبان ) به خاطر یک برنامه که البته قدمتی 24 ساله دارد آشفته شده امّا :
1- اگرچه شاید در برنامه مزبود اشتباهاتی صورت گرفته ( که آنهم برای شیرین کردن برنامه و رساندن پیام آن ـ یعنی خوب بودن مسواک زدن توسط بچه ها ـ بوده ) ولی به زعم من این برنامه ، تمسخر یک زبان و بالاتر از آن عمدی بودن این « تمسخر » ( اگر تازه آن را تمسخر بدانیم ! ) نبوده . به گونه ای که قشون کشی خیابانی را در پی داشته باشد !
2- قبلاً هم در همین برنامه در خصوص برخی باورهای دینی ما قصورهایی صورت گرفته و با آنکه تذکرات زیادی به سازندگان آن داده شده بوده ولی شاهد تکرار آن بودیم؛ مثلاً پوشیدن لباس زنانه توسط مردها که در فقه ما حرام است ولی کسی دست به شورش و تجمع نزد !!
3- به فرض « تمسخر » بودن این برنامه ، باید دقت داشت که این، یک برنامه تلویزیونی است که توسط یک گروه کوچک برنامه ساز تولید شده و ربطی به نظام و دولت ندارد . اگر واقعاً عمدی در کار بوده باید ( که البته نبوده ) باید عوامل این برنامه توبیخ شوند نه کارگزاران نظام !
چگونه در نظامی که رهبرش آذری زبان است به آذری زبانها اهانت شود آنوقت دشمنان ما مردم را به تجمع و گرفتن حق خود فرابخوانند !؟ ( دشمنان ما دلشان برای هم قومیهای رهبرمان سوخته !!؟ )
4- از سیاستهای منفور دول استعمارگر اختلاف افکنی بین ملیتها مختلف مانند کُرد و ترک و بلوچ و گیل و مازنی و ... است . اینهمه لطیفه ای که خودمان برای خودمان میسازیم و در فضاهای مختلف نشر می دهیم را از یاد برده ایم !!؟ ( که از نقشههای زیرکانه دشمنان ما بوده ) در حالی که از آموزه های قرآن کریم است که « لایسخر قومٌ مِن قومٍ ... » ( هیچ قومی حق ندارد قوم دیگر را مسخره کند ! ) پس باید فررهنگ احترام به اقوام مختلف را نشر دهیم و خودمان به عنوان یک فرد مسلمان نهی از منکر را فراموش نکنیم
5- سئوال مهم این است : با وجود عذر خواهی رسمی بلندترین مقام صدا و سیما و سایر عوامل ( انتشار فیلم توسط عمو فیتیله ای ها در فضای مجازی و اعلان عمدی نبودن این کار و قصد تمسخر نداشتن و ... ) هدف برخی از تجمع اعتراض آمیز و درگیری و ... چیست ؟ .... اینها واقعاً به یک برنامه ایراد دارند !!؟ ... نمیشد این اعتراض با شیوهای معقولانهتر انجام میشد ؟
پر واضح است که دستهایی در کار است که می خواهند از هر فرصتی برای ضربه زدن به نظام و ملت ما استفاده کنند و تأسف بارتر اینکه چرا برخی نادانسته در زمین دشمن بازی می کنند !؟ ... آنهم در آستانه انتخاباتی مهم !
5- همینکه می بینیم کسانی که دستشان تا مرفق به خون همین مردم ( و آذری زبانها ) رنگین است ( منافقان ) بیانیه می دهند و درخواست تجمع و ... می کنند به اصل موضوع باید پی برد . یقیناً تمام مردم با هر زبان و ملیتی از پخش چنین برنامه هایی ناراضی هستند و فرقی هم ندارد به کدام گروه از ملت منسجم ایران اهانت شود بنابراین باید دقت کرد که گول اشک تمساح دشمنان را نخوریم و وحدت مان را حفظ کنیم که همه در یک کشور و با یک دین و آئین زندگی میکنیم
6- ما ملت قدر شناسی هستیم . نباید با یک اشتباه کارنامه 24 ساله یک برنامه را که با خندههایمان خندیده و در غهما شریکمان بوده است را فراموش کنیم . مخصوصاً که برخی از سازندگان همین برنامه آذری زبان هستند .
ان شاء الله با دقتی که در آینده صورت خواهد گرفت از تکرار چنین مواردی که هزینه های سنگینی برای ملت و نظام ما دارد جلوگیری شود .
والسلام ( زین العابدین آذر ارجمند لنگرودی )
به نام خدا
با سلام
تاریخ سرودن این شعر 75/12/5 ( حدود 19 سال پیش ! ) است
تقدیم به حضرت عبّاس علیه السلام
حدیث نفس
ای مشت ... ای کام تشنه کافیست عذر و بهانه
یک پیچ مانده است تنها تا فتح این رودخانه
گیرم که گیراست این آب ... پس کوه صبر شما کو !؟
این باد بر پیکر من ... باید شود تازیانه !!
ای آب با آبرویم بازی مکن دست بردار
من حال شوخی ندارم این خط و این هم نشانه !
آتشفشانی چو من را حاجت به خود و زره نیست
بگذار تا سینه ام را هر کس بگیرد نشانه
هر چند آئینه وقتی عریان شود تیرها هم
بیچاره ها می کنند از شرم و خجالت کمانه !
انگار با عشق باید این دستها را هَرَس کرد
از خاک خونین این کتف بالی زند تا جوانه
من چشم بندی نکردم امّا مگر می تواند
در آب آسمان هم تیری کند آشیانه !؟
بزم سماعی چنین را دیگر کجا میتوان یافت
باید برقصم تمام این دشت را این میانه !
.: Weblog Themes By Pichak :.