به نام خدا
« میترسم » آخرین شعری است که تا حالا سروده ام
نوعی شطح است !
داستان زندگی خودم نیست !!
شاید داستان زندگی شما باشد !!
من آخر عشقم که از دلدار می ترسم !
از اینکه پاپیچم شود، بسیار میترسم !!
با عشق اصلاً روبرو کردن نمیخواهد
وقتی که من خود میکنم اقرار « می ترسم » ... !
من در جهاد چشمهای غرق مژگانش
از ذوالفقار ابروان یار میترسم !
گفتند شاعرها شبیه شعر خود باشند ...
انکار دشوار است ... از این کار می ترسم
فرقی ندارد پیش من ضحّاک با موسی
اشکال کار اینجاست من از مار می ترسم !
پروانه ای محتاط هستم من ... ولی آتش
طوری نگاهم می کند ... انگار می ترسم !!
بلبل کجا پروا کند از رنگ و بوی گل
من سخت از زخم زبان خار می ترسم !
من میثم تمار دنیای مجازیم
از نخل دوری می کنم از دار می ترسم !!
در روز روشن از شما ... از سایه خود هم
می ترسم ... آری می کنم اقرار می ترسم !
« یوسف شدن » !؟ ... این کار از من بر نمی آید
از گرگها ... از چاه ... از بازار می ترسم
من مثل فرهادی که لبخندش پر از تلخیست
از قصه سیمرغ، از اُسکار میترسم !
تا مالیات حرفهایم را نپردازم
من با شجاعت میکنم اظهار می ترسم !
دارم اگر این شعر را آهسته می خوانم
از گوشهای موش ... از دیوار می ترسم !!
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلامٌ علیکم
اگر بی ادبی نباشد لطفاً این متن ادبی را با دقت بخوانید !
دل بارگاه لطف خداست
بر درب بارگاه محافظ می گذارند
محافظ باید عرضه داشته باشد جلوی چهار تا لات و لوت را بگیرد و نگذارد بیایند تو ! ... وگرنه چه محافظی چه کشکی !!؟ ... مخصوصاً اگر بزم وصال محبوب باشد و چتربازی ممنوع !!
میزان برای توزین « محافظ »، نماز است ... و برای دانستن مقدار عرضه و توانایی او برای جلوگیری از ورود اغیار
اگر انسان در نمازش دید خواطر راحتش نمی گذارند پس محافظ به درد نمی خورده
وقتی طرف محافظ بگذارد و ببیند باز خانه نفسش اینهمه شلوغ است ... طوری که صدای حضرت دوست را نمی شنود پس خدا به داد برسد برای خانه های بی در و پیکر !
گاهی !
امان از این « گاهی ! »
گاهی برای خانه نفس محافظ گمارده اند و چهار چشمی هوای این محافظ را دارند و آب و ئدانهاش رو براه است و باز ... موش موش است دیگر ! ... حالیش نمی شود که این خانه « محافظ » دارد ... از کوچکترین سوراخ غفلت خودش را می چپاند توو !!
گاهی همه چیز راست و ریست است ... درست لحظه آخر می بینی که گل به خودی زده ای و چهار هیچ از خودت شکست خورده ای !!
مربی خوب آن است که حرص و جوش بخورد ... و... نه ! ... من و تو گویی نمی خواهیم مربی خوبی بشویم !!
گاهی دشمن در لباس دوست می آید و بارگاه لطف الهی را نجس میکند
از پشت حجاب علم
از کنار پرده حلمِ موهوم !
از بغل دفتر و دستک و وعظ و خطابه و تنسیخ و تألیف و درس و مدرسه و ... الخ
آی آدمها !!
در سفر دنیا، مهمان هتل « دیدار حضرت دوست » هستیم، نه خدمتگزار مستراح مسافرخانه (1) خودبینی و دیگری بینی !!
به تور فهم لذت معاشقه آمده ایم نه به بیگاری هوسناک نفس
اینجا موزه آثار باستانی تکثّر و تکاثر است و جای دیگر است مقام « لهمُ ما تشتهیه الانفس و تلذّ الاعیُن و انّهم فیها خالدون »
بابا !
اول، نماز است
آخر، نماز است !!
نماز اصلاح شود همه چیزمان اصلاح می شود !!
پ . ن :
1- مستراح یعنی محل استراحت !!
آدرس کانال شعر حقیر :
@simorghha
به نام خدا
من متأسفم ! ... امروز صبحانه نان و تأسف خوردم ! ... هر کاری هم کردم با چایی خوش بینی، قورتش بدهم نشد که نشد !! ... رئیس جمهور یک مملکت ... رئیس جمهور حقوقدان یک مملکت اسلامی که مبنایی به نام قانون دارد اینگونه تفسیر و برداشتی دارد که : در داخل یک دین مثل اسلام، دو جناح را چنان مقابل هم قرار داده که مثلاً زرتشتی را مقابل اسلام ! ... ( یا مثلاً فلان اقلیّت را در مقابل اسلام ) ... رابطه مابین اسلام با فلان اقلیت مذهبی مانند رابطه اصلاح طلبان و اصولگرایان !
آقا آدم دردش را به که بگوید !
عجب کفی هم می زندند برگزار کنندگان انتخابات در سراسر کشور ! ... فرمانداران ... آنهم در روز وفات حضرت معصومه !! ... اینها همه مال یک جناح بودند !! ( همان جناحی که منظور رئیس جمهور بود همه اعضای آن رد صلاحیت شده اند !؟ ) اگه نبودند چطور اینطور کف می زدند ... اگر بودند ... یعنی خود رئیس جمهور فقط اعضای یک جناه را برای انجام انتخابات گمارده !! ( به صورت مستقیم و غی مستقیم !!! )
قبلش حضرت امام خامنه ای فرموده بودند : « بنده همیشه به دستاندرکاران انتخابات میگویم پایتان را جای قرص بگذارید و آن جای قرص قانون است. مُرّ قانون را رعایت کنید. به نهادهای قانونی اهانت نشود. یک نهاد قانونی را نباید مورد افترا یا اهانت قرار بدهیم. نه اینکه اشتباه نمیکند اما این دلیل نمیشود تضعیف کنیم. این باب اگر باز شود هرج و مرج خواهد شد »
حالا آقای رئیس جمهور با بیان این سخنان : « ما قانون اساسی را اینجور می خواهیم اجرا کنیم !؟ ... اسمش قانون ملت است نه خانه یک جناح ... هیچ مقامی بدون رأی مستقیم و یا غیر مستقیم مردم مششروع نخواهد بود همه رأی می خواهند ! ... خوب همه بیایند پای صندوق آرا ... چجور بیایند پای صندوق آرا ... قبلش ما باید امید ایجاد کنیم ، شور ایجاد کنیم ، رقابت ایجاد کنیم ... خوب یک جناح اگه نیست یک جناح اگر هست خوب انتخابات هفتم اسفند نمی خواهد ... همانها تشریف ببرند مجلس دیگر ... »
باب هرج و مرج را باز نکردند !؟
به رهبر معظم انقلاب وصد البته به نهاد قانونی شورای نگهبان اهانت نکردند !؟ ... این از مصادیق افتراء نیست !؟
قانون به ایشان اجازه تشویش اذهان عمومی را می دهد !؟
اینکه بگویند : « احراز واقعی ازآن ملت ایرانه !! ... » ... مگر ما چیز دیگری می گوییم ... یعنی دارند اعلان می کنند انتخابات شده فرمایشی !!؟
یعنی کلاَ در نظارت را تخته کنیم !!
الآن به غربت مقام معظم رهبری بیشتر می توان پی برد ... رئیس دولتش اینگونه بی ملاحظه ... رئیس تشخیص مصلحت نظامش آنطوری بی پروا ... فرماندارانش اینگونه فراجناحی ...
خدایا ما را در این فتنه اکبر مؤید به نصرت قرار بده
به نام خدا
با سلام
آقای هشمی رفسنجانی در بیانی نورانی در خصوص اهمیت کرسی آزاد اندیشی در دانشگاهها اینگونه فرمودند : « چند سال پیش یک حرف مهمی رهبری زدند ولی نه خود پیگیری کردند و نه آنها که خیلی ذوب در ولایت هستند. ایشان کرسیهای آزاداندیشی را مطرح کردند اما چقدر این کرسیها محل آزاداندیشی است. حرف رهبری به چند همایش ختم شد و کافی است اکنون در این کرسیهای آزاد اندیشی دانشمندی ابراز عقیده کند و شخصی حرف او را نپسندد برود در یک سایت بنویسد و آبرویش را ببرید اگر اینجور باشد هیچ وقت ترقی نمیکنیم ... »
حالا من چند موضوع برای کرسی آزاد اندیشی مطرح میکنم و از نامبرده تقاضا دارم که در این کرسی آزاد اندیشی شرکت کنند و ما را به فیض برسانند
1- تبیین « آقا زاده و آقازادگی و تأثیر آن بر اقتصاد کلان »
2- زن در آئینه سیاست خانوادگی ! و تأثیرات مثبت و منفی برخی مادران هنگام اعلان آرای افراد پیروز در انتخابات ! ( و قبل از اعلان آن البته ! )
3- فتنه و نقش ساکتین در به ثمر رسیدن بعضی اهداف فتنه گران و جایگاه سکوت در معادلات سیاسی و هزینه هایی که برای نظام دارد
4- بررسی نظرات مختلف فقهی در خصوص نماز جمعه و شرایط اقامه آن برای مأمومینی که با کفش و دستبند طلا و احیاناً بدون وضو نماز بخوانند و اگر در پیچ خیابانها کلاً قبله عوض شود
5- نظرات شفاف و بی پرده امام در باره خطر آمریکا و « رفتارشناسی در حوزه استکبار جهانی »
6- آزاد اندیشی در منظر آزاد اندیشی !! ... طریقه های آزاد کردن زندانیان از اوین ( مخصوصاً اگر از بستگان باشند ! ... دیگه مرخصی که میشه گرفت اگه نشه آزاد کرد ! )
7- روزنامه، کاغذ آن، روزنامه دیواری، روزنامه داری ! و ... آرمانهای یک روزنامه دار مخصوصاً از نوعی که آمریکا را خوشحال می کند
..
چند تا کرسی دیگر هم هست که ... فعلاً به همین مقدار بسنده میکنیم !
به نام خدا
ضمن تبریک قله ای که فتح شد چند نکته در باره فرجام برجام :
1- کی باید این این آمریکایی ها از لحن بی اذبانه خود دست بردارند الله اعلم !! ... آخر همه حرفهایشان حتّی آنجایی که سخن از تبریک و همکاری و ... است هم گریزی به تهدید و اسائه ادب و ... می زنند ( قُل موتوا بغیضکُم ) در همین اتّفاق میمونی هم که رخ داد جان کری می گوید : « ... عملکرد ایران در دو سال گذشته تضمین کننده عملکرد این کشور در آینده نیست و این موضوع به تنهایی تمام نگرانیهایی که جامعه جهانی به خاطر انتخابها و سیاستهای گذشته ایران در این ارتباط داشته را برطرف نمیکند. » ... به نظر شما، آمریکایی ها با چنین لحنی به دنبال همکاری با ما خواهند بود !
2- در بیانیه پایانی که توسط آقای ظریف قرائت شد، آمده « از آنجا که ایران به تعهدات خود عمل نموده است، امروز تحریم های مالی و اقتصادی ملی و چند جانبه مربوط به برنامه هسته ای ایران منطبق با برجام، برداشته شد ... » برخی از این قسمت « مربوط به ... » تعمداً و به سرعت می گذرند تا اینگونه القاء کنند که « تمام » تحریمها برداشته شده ... در حالی که ما از جنبه های دیگری هم تحریم شده ایم ( حقوق بشر و ... ) که آنها را به همین راحتی نمی توان برداشت
3- آحاد ملّت ایران از اینکه با رفع تحریمها از نظر اقتصادی رشد کن خوشحال خواهند شد به شرطی که برداشته شدن تحریمهای مربوط به برنامه هسته ای در این زمینه تأثیری داشته باشد . عموم مردم منتظر « ارزانی » هستند . باید نشست و دید که اولاً پس از انجام تمام تعهدات ما ، آنها چقدر در انجام تعهدات خود مصمّم هستند ( که دقت در لحن گفتگوها کمک خواهد کرد ! ) ثانیاً پایبندی آنها بر تعهداتشان زمینه چه اقتصادی را برای ما فراهم خواهد کرد ؛ اقتصاذی که جانب مصرف و واردات را خواهد گرفت و ما را سوی واردات رهنمون خواهد شد و یا اقتصادی که با درس گرفتن از گذشته پایه هایی مقاوم خواهد داشت ( و مقاومتی خوهاد بود )
4- باید به آقای ظریف دستمریزاد گفت مخصوصاً آنجا که از تمام تلاشگران عرصه انرزی هسته ای از سالیان گذشته خسته نباشید گفتند در حالی که برخی طرفدراران توافق هسته ای تمام این پرسه را مدیون همین تیم مذاکره کننده هستند
5- برخی از همین حرکت هم برای پیش بردن اهداف انتخاباتی بهره برداری می کنند که جای بسی تأمل دارد !
6- ای کاش یادمان نرود که کسانی که مقابل ما در پشت میز مذاکره نشستند هیچ اهمیّتی به راحتی زندگی ما نمی دهند و اگر نبود که خود این وسط سودی می برند و یا دفع ضرری برای آنان صورت می گیرد هیپگاه حاضر نبودند با ما مذاکره کنند . کسانی که اقرار دارند اگر دستشان می رسید تک تک پیچ مهرها های اقتصاد ما را باز می کردند پس الکی دلخوش بودن به عملکرد طرفهای مقابل اگرچه طاهراً دوستانه باشد به کنار انداختن حزم و احتیاط است ... والسلام
حقیر : زین العابدین آذر ارجمند لنگرودی
به نام خدا
با سلام
رهبر معظم انقلاب در دیدار ائمه جمعه کلّ کشور مطالب عالی و اثرگذاری فرمودند که مثل همیشه راهگشا بود و اگر آنهایی که این بیانات در اصل خطاب به آنها ایراد شده کمی از غفلتی که تعمداً خود را به آن زده اند بیرون بیاورند کمی راه رسیدن به اهداف انقلاب هموارتر خواهد شد
در نماز جمعه دو هفته پیش آیت الله جنّتی در خصوص برداشت برخی از بیان « حقّ النّاس بودن حق انتخاب شدن » توضیحاتی دادند که چون عده ای برداشت مورد نظر خودشان را داشتند و سوء استفاده هایی از کلام رهبر معظم انقلاب می کردند ( و می خواستند جایگاه شورای نگهبان را تضعیف کنند ) آیت الله خامنه ای برای بسته شدن راه آنان، توضیحات مبسوطی در باره حق النّاسی که مورد نظر شان بود دادند که توضیحات آیت الله جنّتی را تأیید نمودند
ایشان با تبیین ابعاد مختلف مفهوم پرمعنای «حق الناس» در عرصه انتخابات فرمودند : از جمله عرصه های رعایت حق مردم در انتخابات این است که اگر کسی صلاحیت داشت او را رد نکنیم و به او میدان بدهیم و برعکس اگر کسی چه در انتخابات خبرگان و چه مجلس شورای اسلامی، صلاحیت قانونی نداشت با اغماض و بی دقتی او را وارد عرصه نکنیم که بی توجهی به این دو نکته، ضد حق الناس است.
که این « بر عکس » را عده ای نمی گفتند !
حضرت آیت الله خامنه ای در زمینه خطر نفوذ هم به مسئوله ای اشاره فرمودند که کمتر کسی به آن توجه می کند اصولاً زیاد یادمان نیست که درست انجایی که فکر نمی کنیم محل توطعه و نقشه دشمن خواهد بود
مجلس خبرگان !
مجلس شورای اسلامی !
ایشان فرمودند :« ... آمریکایی ها برای تحقق این هدف به انتخابات چشم طمع دوخته اند اما ملت بزرگ و هوشیار ایران چه در انتخابات و چه در مسائل دیگر، مخالف خواستهای دشمنان عمل می کند و همچون گذشته به دهان آنها می کوبد»
و بسیار ساده اندیش است کسی که فکر کند رهبر معظم انقلاب این سخن را همینطوری فرموده و همینطور فکر کند اگر هم آمریکا چشم طمع به انتخابات دارد و به دنبال کسی هست که به امریکایی ها چراغ سبز نشان داده و یا می دهد در شهر ما نیست ! ( مثلاً توی روسیه اس !! )
منظور من این است که باید بیشتر و بیشتر چشممان را باز کنیم و وظیفه ما سنگین تر می شود و باید با دقّت بیشتری انتخاب کنیم
اسم و فامیل و اهل کدام شهر باشد و چند کیلو هست و چشم و ابروش چه شکلی باشد و مرغ و پلو و چلو ... الخ مبنای انتخاب نیست
باید روشنگری کنیم تا انتخابات سالمتر از همیشه برگزار بشود
به نام خدا
آدرس کانال « بیت های سرگردان » در تلگرام ( سروده های حقیر در طی تقریباً 27 سال کار ادبیاتی ) :
https://telegram.me/simorghha
خوشحال خواهم شد اگر بعد از عضویت در این کانال، نقطه نظراتتان را برایم ارسال فرمایید
به نام خدایی که خائنین و مفسدین را دوست ندارد
اگر بگویند فلان جا دارند برای یک بیچاره خانه می سازند آیا کسی هست برود و به صورت رایگان کمک کند ، چند نفر اظهار تمایل می کنند !؟
اگر برای یکی خانه می سازند و حقوق متعارف می دهند چند نفر می روند ؟
و اگر بگویند برای یکی خانه می سازند و ده برابر حقوق متعارف پول می دهند چه !؟
اگر بخواهید برای کمک بروید کدام یک از این سه نوع کمک برایتان ارجع است !؟
سئوال : اگر نمایندگی مجلس و شورای شهر مجانی بود چند نفر اعلان کاندیداتوری می کردند !؟
من نمی گویم کاندیداهای فعلی با چه قصدی آمده اند ولی واقعاً برایم جای سئوال است . اگر حقوق یک نماینده با یک کارمند برابر بود اگر شما بودید برای نماینده شدن می رفتید !؟
راستی مگر چقدر حقوق می دهند که یک نفر حداقل یک میلیارد خرج می کند و می رود که نماینده بشود !؟
آنوقت از کجا می آورد یک میلیارد را !؟ ( اگر بیشتر نباشد ! ) حساب کنید اگریک رأی را 50000 تومان بخرد، صد تا رأی می شود 5 میلیون تومان !!
هزارتا رأی ... دو هزار ... وای خیلی می شود !!
من می دانم، شما هم می دانید که رأی خریدن دیگر یک طورهایی عادی شده و به صورت آشکار هم انجام می شود !! ( یعنی نمی شود !؟ )
من می گویم : خائن است کسی که رأی می خرد
خائن است کسی که می داند کاندیدایی با رأی خریدن دارد برای نماینده شدن تلاش می کند و باز به او رأی می دهد !
و قرآن می فرماید : إِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ الْخَائِنِینَ
حالا یک سئوال ریاضی !
کاندیدایی برای هر رأی فقط 50000 تومان پرداخت ! ... به فرض اینکه اجاره مغازه / چایی / شیرینی / پلو مرغ / بنر / تراکت / دست مزد اعوان و انصار و اذناب و ... / کرایه ماشین / دستی ! / هدیه ! / کمک به فلان پایگاه و فلان مسجد و فلان هیئت و ... سایر خرج ها را دوستان و هوادارانش متقبل شده باشند و او فقط 4000 رأی بخرد در کل برای نمایندگی چقدر خرج کرده است !؟
سئوال بعدی :
اگر نماینده ای 5 میلیون در ماه حقوق بگیرد و 4 سال نماینده باشد ( 48 ماه ) کل حقوقی که از نمایندگی می گیرد چقدر است !
یک جمع و تفریق ساده بکنیم می بینیم که نمی صرفد !
پس نتیجه می گیریم که بسیاری از عزیزان صرفاً جهت رضای خدا می آیند و برای نماینده شدن رأی می خرند !
از همینجا به این عده سلام عرض می کنم !
سلام ایثارگرِ مهربان ِدر پی رضایتِ خدا و خلق !!
به نام خدا
شعر طنزگونه زیر از زبان اعزاء فتنه گر سروده شده !
کمبودها را بر ما ببخشایند ان شاء الله !
نپرسید چرا !
عهد نابسته شکستیم ! ... نپرسید چرا !!
سخت بیگانه پرستیم ... نپرسید چرا !!
دوست از ما نبریده است هنوز امّا ما
عهد با دشمن بستیم ... نپرسید چرا !!
پی خشنودی شیطان بزرگیم و ز خلق
رشتهی مهر گسستیم ... نپرسید چرا !!
آبرو بردن و طعنه زدن و بد گفتن ...
ما همینیم که هستیم ! ... نپرسید چرا !!
ما که هستیم !؟ ... همه مخلص اصلاحاتیم
قیچی و شانه به دستیم ... نپرسید چرا !!
نوح با کشتی عشق آمد و ما کنعان ها
غرق در سیل نشستیم ... نپرسید چرا !!
خون اگر می چکد از هر مژهی ما چه عجب
قدح فتنه به دستیم، نپرسید چرا !!
مدتی هست خیانت شده ارزان اینجا ...!
پس اگر لولی و مستیم نپرسید چرا !!
به نام خدا
من یک تند رو هستم !
این را عده ای که برای « مینی ژوب » له له می زنند به من میگویند ! ... : تو یک لاقبا از کجا میدانی که در انتخابات 88 تقلب نشده ... تو اصلاً آدم این حرفها نیستی ! ... ریشت زیادی کرده باید اصلاحش کنیم ! ... تو اصلاً میفهمی « یادگار » یعنی چه !!؟ ... تو اصلاً تا حالا یک دوربین دیجیتال را از نزدیک دیدهای که بگم بگم راه انداختهای ! ... عکس چی !؟ فلان کسک با بهمان کسک رفته بودند ساندویچ بخورند و آنوقت یکباره و ناخودآگاه و همینطور یهویی ، یک عده که اتّفاقاًً آنها هم همینطوری رفته بودند جمعه بازار خرید ، شاخ به شاخ شدند و یک برخوردکی کردند و یک از خدا بیخبر هم عکسی انداخته ... فتنه !؟ ... عکسی موجود است !!؟ ... عکسِ چی !؟ ... کشکِ چی !!؟ ...
برو بابا خدا پدرتو بیامرزه !! ... همه اعترافات عطریانـ ... چیز ! ... قرار شده بود اسم اشخاص حقیقی و حقوقی و الخ را نیاوریم ـ همینجا از همه عذر خواهی میکنیم ! ـ زورکی بوده ... عوامل فتنه کیلویی چند !! ...
من تا از دهنم در رفت و گفتم بازرگان جزء سران لیبرالها و نهضت آزادی هاست که مورد غضب امام بودهاند ... شنیدم که به هم می گفتند چوب می خواهد چوب ! ... : آخه توی زپرتی که دماغت را نمیتوانی بالا بکشی چه می دانی که آزادی چیه و نهضت یعنی چه !؟ ... همین رئیس جمهور خودمان که حقوق هم خوانده در مراسم روز دانشجو، توی دانشگاه شریف به بازرگان درود فرستاده و نامبرده رو تا حد شهدای راه اعتلای دانشگاه بالا برده آنوقت تو !؟ ... شیطونه می گه ... !!
( سخن رئیس جمهور در دانشگاه شریف : سلام به همه شهیدانی که دانشگاه را متحول کردند طالقانیها، بهشتی ها، مطهریها، مفتحها، بازرگانها ، دکتر شریعتی ها ... )
من تند رو هستم ... سیب زمینی برشته رو خیلی دوست دارم ! ... کلاً ما خانوادتاً تندرو هستیم ! ... و البته بی کلاس! ... فقط یه بار از دهنم در رفت و آدرس محل دفن سیب زمینی ها را پرسیدم ! ...و اینکه چند تن بوده و مظنّهی سیب زمینی الآن توی بازار شب یلدایی چنده !؟ شنیدم : ای یه لا قبایِ گدا گشنهیِ بیسوادِ بی شناسنامهیِ ... ای چاقو بخوره تو اون شیکم !! ...
خلاصه من تندرو هستم !
اختلاط رو با اخلاط ( سینه ) اشتباهی می گیرم ! ... دو کلمه درخصوص پاپ و متال و ... نمی دانم ! ... اصلاً من ایشم ! ... اُمّلم ( به قول اون همکار عزیز که اوندفعه توی زنگ تفریح داشت توضیح می داد یه سری مبل قیمت زده سی و شش میلیون تومن ! و من با خودم فکر میکردم سی و شش میلیون تومان چند تا صفر داره !! و این بود که چایی رو خورده نخورده زدم بیرون تا بیش از این مایه آبروریزی خودم نشم !! )
آمریکا به این مظلومی ( آخیش ! ... آدم دلش کباب میشه !! ) ... آنوقت من می گویم مرگ بر استکبار جهانی ! ... آندفعه یکی از من پرسید اصلاً تو میدانی استکبار را با چه قافی مینویسند !؟ ... گفتم قرمه سبزی ! ... آنوقت شما بگویید ! : من سرم بوی قرمه سبزی نمیدهد !!؟
از همه بدتر من معتقدم سوریه و عراق و لبنان خط مقدم ما با داعش است ! ... واقعاً که آدم به تندرویی من نوبر است ! ... به من می گفت : چه جوانهای پاکی که داریم همینطور الکی الکی مثل غنچه، پرپرشون میکنیم ... واسه کی!؟ ... شیعه هم نیستن حتّی ...
من تندرو هستم ... دارد خودم هم باورم میشود ... آندفعه را بگو ! ... وقتی خبر رسید که برای دیدار رهبر عزیزتر از جانم دعوت شده ام، تند و سریع ، مثل قرقی رفتم ... تا چشمم به جمالش افتاد ، گریهام گرفت ... کلاً تندروی نازک نارنجی مثل من ندیده اید ... کلاس خصوصی می ذارم برا بچه های مردم، مفت و مجانی ... کجا ؟ توی مسجد ! ... آندفعه آمده بودند برق خانه را قطع کنند ... خدا رحم کرد ! ... جواب صاحب خانه را چی میبایست می دادم ... خلاصه با صد جور التماس مهلت گرفتم و ... خلاصه یارانه ها به دادم رسید !
شما بگویید کسی که فرق آقا زاده را با زاده نمیفهمد ... تند رو نیست !؟ البته دلایل تند رو بودنم خیلی زیاد است یک شب یلدا می خواهد و یک هندوانه بزرگ به این هوا با هم بنشینیم و بخوریم و من از تندرو بودن و مضرّات آن برایتان بگویم ...
ولی ...
فعلاً !
.: Weblog Themes By Pichak :.