بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام
وتخونوا اماناتکم و انتکم نعلمون ( سوره انفال ـ قسمتی از آیه 27 )
و در امانتهایتان خیانت نکنید در حالی که میدانید ( که خیانت نباید کرد )
همه از « خیانت » متنفرند
اگر هم خیانت کنند یواشکی و با خجالت خیانت می کنند ! و اگر متّهم به « خیانت » شوند با هزار و یک دلیل میخواهند اثبات کنند خیانت نکرده اند .
اگرچه « خیانت » معنای وسیعی دارد که مهمترین معنای آن « خیانت در امانت » است ؛ ولی شاید بیشتر به « پشت کردن » به رابطه با کسی که به نوعی به رابطه داشتن با او « متعهد » هستیم ، « خیانت » اطلاق میشود .
یقیناً کسانی که ( حقیقتاً نه از روی ظاهر ) متدیّن هستند ( و متشرّع ) از « خیانت » دورترند( هرقدر دین دارتر از خیانت دورتر )
خدا در قرآن میفرماید : « یعلم خائنةَ الاَعیُنِِ و ما تخفِی الصّدور » ( یعنی خدا چشمهای خیانتکار را می شناسد و آنچه در سینه ها مخفی ست ـ دلها ـ را می داند ) ( سوره غافر ـ آیه 19 )
اگر فعلاً معنی خیانت را همان معنای رابطهایش فرض کنیم ؛ چه بی حجاب چه باحجاب ( همه ) از « خیانت » متنفرند . و خیانتکار را دوست ندارند ( هیچ دزدی دوست ندارد از منزلش دزدی شود ! )
ولی نمی دانم چرا این « همه » از « خائن ساختن » بدشان نمیآید ( اصلاً به ذهنشان هم خطور نمیکند که این کارشان آب دادن به ریشه خیانت در دل دیگران است ) ( بلانسبت پاکان و باتقوایان )
یکیاش : تظاهر به بدحجابی !
آری تظاهر به بدحجابی « خائن » پروری است ... به خدا قسم ! ... باور کنید !
خود بدحجاب روزی چوبش را خواهد خورد (1)
به خدا « چشم چرانی » خیانت است !
آیه بالا را که خواندید . وقتی خدا کسی را به خاطر کاری توبیخ میکند حتماَ آن کار کار زشت و ناپسند و مضری است ( تو خود حدیث مفصل بخوان ... )
و این آیات :
انّ اللهَ لایُحبّ الخائنین ( خدا خیانتکاران را دوست ندارد ) ( سوره انفال ـ آیه 58 )
انّ الله لا یهدی کیدَ الخائنین ( قطعاً خدا نقشه خیانتکاران را نقش برآب میکند ! ) ( سوره یوسف ـ آیه 52 )
انّ اللهَ لایُحبّ کلَّ خوّانٍ کفورٍ ( قطعاً خدا هیچ بسیار خیانتکار بسیار ناسپاس را دوست ندارد ) ( سوره حج ـ آیه 38 )
انّ اللهَ لایُحبّ مَن کانَ خوّاناً اثیماً ( قطعاً خدا کسی که بسیار خیانتکار و بسیار گنهکار است را دوست ندارد ) ( سوره نساء ـ آیه 107 )
امّا به قول یکی از دوستان : چگونه برای کسی که به « خدا » اعتقاد درست و درمانی ندارد !! از آیه و حدیث دلیل بیاوریم !
آقا ! خانم !
چشم چرانی و بدحجابی برایتان ضرر دارد . چون باعث « خیانت » میشود که شما آن را نمیپسندید !!
در ضمن « چشم » امانت خداست ! بدن امانت خداست بخواهد می گیرد چقدر آدمهایی که قطع نخاع شدند خانه هایشان سوخت و... چون نافرمانی جبّار آسمانها و زمین چیز کمی نیست حالا او مهلت داده ، او به روی خودش نیاورده ، ما چرا « حیا » را در محظر او رعایت نکنیم ! آقای عزیز ! تویی که به چشم چرانی عادت کرده ای ... نگران باش ! این جهان کوه است و فعل ما صدا !
... ربّنا سمعنا و اطعنا غفرانک ربّنا ...
پانوشت :
1- خدا در قرآن می فرماید الخبیثاتُ للخبیثینً و الخبیثونَ للخبیثاتِ و الطّیباتُ للطّیبینَ و الطّیبون للطّیبات ( یعنی زنان خبیث برای مردان خبیث و مردان خبیث برای زنان خبیث هستند و زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاک ) بقول معروف : کند همجنس با همجنس پرواز ( در مقوله ازدواج ! )
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام
تنگ شکست / ماهی مُرد / ... / شاید در هوا خفه شده باشد ! / شاید از تشنگی مرده باشد ! / امّا نه !... / مرگ خونینش به چشم نیامد چون او یک ماهی کوچک قرمز بود!
پ ن 1 : زخمهای تنش ( که با رفتن شیشه خورده ها در بدنش ) او را کشته بود ! ( دوستان شاعر ببخشند به خاطر توضیح اضافه ! (
روزی از کسی پرسیدم معنی دقیق عشق را میدانی ؟!
طرف دخترخانم بود !
و شاید منتظر یک پرنس که با کالسکهای سفید و اسبهایی سفید در روزی سفید ( البته نه برفی ! ) بیاید و ... آه ! ... چه رمانتیک !
دختر خانم دیگری عکس بدون روسری خودش را در وبلاگش در معرض دیگران گذاشته بود ! وقتی بعد از کلّی منطق و فلسفه بافتن و آوردن آیه و حدیث و ... ( الخ ) از او خواستم آن عکس را از وبش بردارد فقط با یک جمله
کوتاه جوابم را نوشت : « هر کس را در گور خودش می گذارند » !
یعنی : اندِ ( آخر ) بی منطقی !
از او و همه هم فکران او یک سئوال درشت ! میکنم :اگر پس از ازدواج متوجه شوی فردی چشم چران را شریک زندگی خود کردهای چه حالی به تو دست خواهد داد ؟!
آیا چشم چرانی شوهرت « خیانت » به تو محسوب نمیشود ؟!
اگر پس از اینکه از او با متانت خواستی این کار را کنار بگذارد ، به تو جواب دهد « هر کس را در گور خودش می گذارند » با لنگه کفش در ملاجش نمیزنی !؟
کلاً پس از درک اینکه شوهرت یک « چشم چران » حرفهای است ، آیا جرأت میکنی او را به مهمانی خواهر ، خاله و یا دوستانت ببری ؟! ... و یا مهمان دعوت کنی ؟!
آیا همیشه ته دلت نگران خیانت ... چطوری بگویم ! ... همین خیانت او نیستی ؟!
آیا زندگی برایت جهنّم نمیشود ؟!
پس چرا به چشم چران کردن مردها و پسرها میپردازی !؟
آری دختر خانم ! همین جلب نگاهها ، همین ادا و اصولها پسرهای ما را چشم چران بار میآورد . همین پسرهایی که فردا پس فردا باید به کسوت « شوهر » در بیایند و پدر بچههای این مملکت شوند .
حالا ربط این قضیه با شعر سپید اولی !
: آری ! بدحجابی به چشم میآید امّا « چشم چرانی » در چشم نیست و دیده نمیشود . ما از کثرت بدحجابی گله میکنیم ( چون به چشم میآید ) امّا از چشم چرانی که شاید 100 برابر آن است ( و به چشم نمیآید ـ چون یواشکی انجام میشود ! ـ ) غافلیم
« تبرّج » ( و خودنمایی و تظاهر به بدحجابی ) زنها ، از بزرگترین عوامل ( و ابتدای ) چشم چرانی مردهاست و « چشم چرانی » مردها اولین آجر کجی است که برای زندگی مشترک می گذارند چون به آن عادت میکنند و معتاد میشوند ( به همین راحتی !!) و تو نمیتوانی به یک معتاد بگویی « نکن » او معتاد است ! عقل و منطق هم حالیش نمیشود و این میشود شکنجه ... میشود طلاق ... میشود بچههای طلاق ... میشود اعتیاد به مواد مخدر ... خودکشی ... قتل و ... ( به همین سادگی ! )
خدا من و تو را آفریده و میدانسته ابتدای چه چیزی چه چیزی است برای همین فرموده :
قُل لِلمؤمنین یغضّوا مِن ابصارهم و یَحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم اِنَّ الله خبیرٌ بما تصنعون ( 30 نور ) به مردان مومن بگو چشمهایشان را پائین بیندازند ( خیره به نامحرم نگاه نکنند ) و اندامهایشان را از گناه ( جنسی ) حفظ کنند این کار باعث میشود پاک بمانند ( پاک ترین طریق است ) و خدا از آنچه می کنید ( میسازید ) باخبر است .
در باره زنان شبیه همین حرف را زده و این جمله را هم اضافه کرده که : « و لایُبدینَ زینتهنّ الّا ما ظَهَرَ منها » خلاصه اینکه : باعث چشم چرانی مردها نشوند !
کلام آخر برای کسانی که به رابطهای که خدا دوست ندارد دست می زنند ( هم پسر هم دختر)
آنهایی که در این رابطهها از خطوط قرمز شرع می گذرند بدانند : فکر نکنند اگر محو جمال هم بشوند ، با چند ساعت با هم بودن ( حالا تو بگو چند روز ) هیچ وقت برای هم تکراری نخواهند شد ! ( زندگی خارج از ذهن اینگونه نیست که آنان دوست دارند و در رؤیای خود ساخته اند )
نه عزیز !
کلاً در عالم وجود همه چیز تکراری می شود مگر آن چیزهایی که به عشق خدا برمیگردند . خدا اصلاً انسان رو اینگونه خلق کرده ( احتمالاً ) که به او بفهماند که در« عشق » فقط یکی هست که هیچ گاه کمرنگ و تکراری نمیشود و او خود خودش است ) : که یکی هست و هیچ نیست جز او / وحده لا اله الّا هو ) راستش اسم بقیه چیزها « هوس » است ! « عشق » نیست ! حالا تو بگو هوس حلال !
عاشق ترین عاشقان چون به بدن ( و به قول برخی به چشمهای ناز ! ) هم فکر میکنند و آن را برای خود می خواهند وقتی به هم می رسند و در زوایای وجودی هم غرق می شوند به این حقیقت تلخ می رسند که : نه ! این اونی نبود که من میخواستم !
گاهی کسی را مثل فرشته دوست داری . وقتی به او می رسی می بینی که او دیویست در کالبد ظاهری زیبا . انسان بعد از ازدواج با اخلاق یک زن ( و یا برعکس ) زندگی خواهد کرد نه با بدن او !
کسی هم که برای سوء استفاده نه برای تشکیل زندگی با دیگران ارتباط دارد ... این دیگر نیاز به توضیح ندارد که خود فرماندة همه دیوهاست !! ( من الجنه و النّاس )
و کسی که با تقوا زندگی کند خداوند لذتی در همین دنیا به او می چشاند که هر روز هزار بار در دل بگوید : « کجایند پادشاهان که زیبایی و لذت را در زندگی من ببینند »
پس دوستان !
چشمها را باید شست
البته چشمها باید پاک بماند امّا اگر ناپاک شد سریعاً باید شست
زیر باران اشک و توبه
باقی بقای اهل حق
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام مجدد به همه
چند رباعی به امید اینکه سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی را با همّت مضاعف پی بگیریم
( هم دولتمردان ، هم آحاد ملت ایران بزرگ ، این سرزمین ایثار و اقتدار )
برخیز ، برو به سوی دریا ، ای رود
لبخند بزن بروی دریا ، ای رود
اکنون که به لطف آسمان و باران
دست تو گرفته بوی دریا ، ای رود
ای کاش که همپای تو بودم ای عشق
یا محو تماشای تو بودم ای عشق
در سینة هیچ کس نمیماند غمی
یک لحظه اگر جای تو بودم ای عشق
البرز ! صبور باش ، از پا منشین
کوهی مغرور باش ، از پا منشین
از بین هزار ابر با آرامش
سرگرم عبور باش ، از پا منشین
خوب است جواب داشته باشی اگر
با عشق ، شتاب داشته باشی اگر
هرچند شب کویر ، سرد و سخت است
آئینه و آب داشته باشی اگر ...
گلها خوبند ، یادی از خاری کن !
یا فکر برای بلبل زاری کن !
ای چشمه ! برای باغ مثل باران
از دست تو می رسد اگر ، کاری کن !
هر زخم ، ز هر که میرسد باید خورد
حرف ، از بد و خوب ، « خوب و بد » باید خورد !
در راه خدا چه باک از ترکش و تیر
از اسلحه خویش لگد باید خورد !!
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با سلام به خوانندگان محترم
( لطفاً نظرتان را در باره این نوشته بیان کنید )
« غیرت » واژه ای است که اگرچه وجداناً آن را درک میکنیم امّا گاهی نیاز به توضیح و تفسیر و تفصیل دارد !
این فرمایش مولی الموحدین علی ( علیه السلام ) که فرمود « لَعَنَ اللهُ مَن لا یَغار » ( یعنی خدا لعنت کند کسی را که غیرت ندارد (1) برای تفکر در اینکه « غیرت » چیست و شاید « غیرت » فراتر از چیزی باشد که من فکر می کنم ! ، کفایت میکند
با برخورد با کلمه « غیرت » یقیناً هر انسانی آن را وجدان میکند ( یعنی با تمام وجود خودش معنی آن را می فهمد )
اگر از یک فرد عامی نظرش را درباره « غیرت » بپرسید به شما جواب میدهد که یعنی یک مرد برای حفظ ار حریم شخصی خود ( زن ، دختر و خواهر و ... ) بی تفاوت نباشد و مقابل متعرضان ( از هر نوعش ) اعتراض کند و از اینکه نامحرمی از خط قرمز ! بگذرد عصبانی شود !
چند سئوال :
1- تعریف « خط قرمز » با توجه به کلمه غیرت ، چیست ؟ ـ ببخشید ـ یعنی نامحرمی ناموس او را بغل نگیرد و یا ... ( شرمنده ! ) و یا نگاه حرام نکند ؟! ( و یا حتی فکر حرام نکند ؟! )
2- آیا غیرت فقط برای مردهاست ؟ یعنی اگر مادری ( یا زنی ) دید نامحرمی از خط قرمز گذشته و دارد به محرم او تعرض می کند ( حالا در هر مرتبهای ! ) چیزی نگوید و کاری نکند ؟! ( یا بکند ؟! )
3- آیا تعریف غیرت در جوامع مختلف انسانی فرق دارد ؟ ( با توجه به اینکه غیرتمندی « کمال » محسوب می شود و فطرتاً در انسانها وجود دارد ) چرا مسلمانان به این واژه جور خاصی نگاه می کنند ؟! ( و در غرب اینگونه نیست ؟! )
4- معنای حقیقی « غیرت » در مذهب حقّه تشیّع چیست ؟ و چرا امروزه در جامعه ما ( اگرچه صدایش را زیاد در نمیآوریم ! ) غیرت آب رفته و خط قرمزها تا یک وجبی پاها رسیده ؟!
امروز برای کاری مجبور شدم تا مرکز شهر کوچک خودمان بروم ( که در این ایّام پر است از توریست ) اگرچه خدا را شکر از دیدن بدحجابیها چندشم میگیرد و گاهی از ته دل برای باعث و بانی آن از خدا طلب عذاب الیم دارم ولی ـ خوب ـ چشم آدم می افتد عمق فاجعه را دیدم و این سئوال یک دفعه ذهنم را ترکاند که : یعنی اینها مسلمان و شیعه هستند ؟!
حالا اگر دخترخانمی با وضع بدی ( بدون همراه و یا با خواهر خودش ) بیرون بیاید باز جای صبر دارد ! و یک طورهایی میشود تحمّل کرد امّا وقتی میبینی زنها و دخترها در کنار شوهرها و همسران خود با آن وضع ( که در اصل عمداً و برای تظاهر به خودنمایی و بدحجابی ) آمده اند رگ گردن آدم متورّم میشود !
« غیرت » در همه انسانها هست و در همه جوامع ، فقط دوری از خدا و انجام دادن گناه آن را از بین میبرد . مرد چشم چران ( که خود آلوده است ) نمیتواند زنش را از تبرّج باز بدارد . گاهی ارزش میشود ضد ارزش البته در انسانهایی که وارونه شدهاند وگرنه انسانهای نرمال اینگونه نیستند .
به نظر من « غیرت حقیقی » برای مردان نامحرم است ! یعنی فردی چشمش را نگه دارد و به جایی که در اصل مال و ملک او نیست ندوزد و با خود بگوید این برای من حلال نیست و نوعی تجاوز به حق دیگران است . ( مثلاً اگر نگاهش به زن بدحجابی افتاد سری چشمش را برگرداند و بگوید او در عقد دیگری است و بر من حلال نیست ـ حال اگرچه او خود را در معرض فروش قرار داده باشد ـ ) عفت هر کس به اندازه غیرت او است
آنقدر حدیث در باره اهمیّت غیرت و غیرتمندی داریم که نگو و نپرس امّا اگر حدیثی هم نداشتیم انسان بودن انسان نباید اجازه میداد بی غیرتی کند .
حالا یک سئوال دیگر :
به نظر شما اگر درجه غیرت حقیقی را 20 بگیریم کسی که دخترش با آرایش غلیظ در حالی که کلّ مردهای خیابان ( البته بلا نسبت چشم پاکها ) به او نگاه کنند در کنار او به خیابان بیاید چه نمره ای به غیرت او میدهید ؟! کسی که همسرش در کنارش اینگونه بیرون بیاید چه ؟!
« غیرت » فقط این نیست که ناموس من و تو از تعرض بیگانه ( در هر سطحش ) حفظ شود مگر خدا در قرآن نفرموده که « انّما المؤمنون اخوه » پس مؤمن حقیقی کسی است که از نگاه شدن به زنان مؤمن توسط دیگران بسوزد و کاری کند !
از امام صادق (ع) نقل شده که پیامبر خدا (ص) فرمود :
حضرت ابراهیم (علیه السلام ) مردى غیرتمند بود و من خود غیرتمندم. خدا قطع کند بینى کسى را که غیرت ندارد. (2)
پانوشتها :
1- قال علیّ علیه السّلام: یا أهل العراق نبّئت أنّ نساءکم یدافعن الرّجال فی الطّریق أما تستحیون؟ و قال لعن اللَّه من لا یغار.
على (ع) فرمود: اى مردم عراق! به من خبر رسیده است که زنان شما در بین راه با مردان برخورد کرده و آنان را کنار مىزنند، آیا شرم نمىکنید؟! و فرمود: خدا لعنت کند کسى را که غیرت ندارد. ( مشکاة الانوار/ 237 الوسائل 14/ 174 المحاسن 1/ 115 )
2- الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: 528
همچنین : ... عن ابی عبد اللَّه علیه السّلام قال: قال رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله: کان إبراهیم علیه السّلام غیورا و أنا أغیر منه و جدع اللَّه أنف من لا یغار من المؤمنین و المسلمین. ( الکافی 5/ 536 )
از امام صادق (ع) نقل شده که رسول خدا (ص) فرمود: ابراهیم (علیه السلام ) مردى غیرتمند بود و من از او غیرتمندترم. خدا قطع کند بینى مؤمن و مسلمانى را که غیرت ندارد.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
السّلام علی الصّدیقةِ الشّهیدة
این آیه یادتان هست ؟ :
... فَقُل تعالوْا ندعُ ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکُم و انفُسَنا
و اَنفُسَکُم ثُمّ نبتهل و نجعلْ لعنةَ الله علی الکاذبینَ ...
میدانید چرا نساء را خونین نوشتهام !!
: فلعنةُ الله علی الکاذبینَ ؛ اللّهمَ العن اول ظالمٍ ظلمَ حقَّ محمدٍ
آل محمد و آخرَ تابعٍ لهُ علی ذلک
این درد دل مختصر اگرچه ناقابل است تقدیم به علی مظلوم
در غربت شهادت فاطمة مظلومه ( علیهما السلام )
علی ! ببار ... خودت را نگه ندار علی !
ببار ابر بهاری من ببار علی !
فرشتگان هم دارند اشک می ریزند !
ـ ببار ـ از تو ندارند انتظار علی !
که بغض خود را در خود فرو بریزی و ... نه !
و کوه باشد هرچند استوار علی !
ز چشمهای ستبرش گدازه می ریزد
وگرنه می ترِکد ... ای مرا قرار ! علی !
ببار مرد من ! گریه کن بلند بلند
بجای میخ در و جای ذوالفقار علی !
من آن امانت پهلو شکسته ام امّا
نبود تقصیر از تو بزرگوار علی !
تمام درد دلت را به چاه و ماه بگو
امید نیست به مردان این دیار، علی !
بسم الله الرّحمن الرّحیم
عشقِ آبیِ آسمانی من
تقدیم به امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه ) در غربت عزای بی بی دوعالم حضرت فاطمة زهرا ( سلام الله علیها )
گفتن از « عشق » گرچه آسان نیست
ای زبان باز کن نگاه مرا
تا ببینم سپید خواهد کرد
« شوق » لبخند روسیاه مرا
من از این راه دور آمده ام
تا شوم آشنای عشق ، همین !
خاک هستم اگرچه ، میخواهم
که بیفتم به پای عشق ، همین !!
مثل پروانه های سرگردان
بین راه مدینه گم شدهام
پی حس نگاه ابری تو
عازم آسمان قم شدهام
تویی آن یاس سبز پوش سپید
که به سرخی نشسته بال و پرش
کیست غیر از تو آسمان زمین
کیست غیر از تو مادر پدرش
گرچه پیش تو ریخته است دگر
همه ی آبروی من ، بی بی !
من ز جنس بهار خواهم شد
گر بخندی بروی من ، بی بی !
آب شد مظهر عطوفت تو
مادر مهربان آینهها !
باز با نور باز خواهد شد
گر بخندی ، زبان آینه ها
آه این دستهای آلوده
که به سویت دراز گشته تهی
یار غار علی ! خدا نکند
که ببینم که بازگشته تهی !
گر چنین خاکیم ببخش مرا
و نگاهم اگر چنین مانده است
چه کنم مدتیست پاهایم
محو تاریکی زمین مانده است
دل من وقتی از تو می گویند
به خودش بوی شرم می گیرد
شادم از اینکه با دل سردم
غم عشق تو گرم می گیرد
آه « بی بی » اگر اجازه دهی
به تو مادر بگویم از این پس
پیش روی تو سعی خواهم کرد
نرود آبرویم از این پس
باز امشب برای پهلویت
غزلی عاشقانه خواهم ساخت
خواهم آمد برای دیدن تو
شعر خود را بهانه خواهم ساخت
عشقِ آبیِ آسمانی من !
ای نگاهت بهانه ی اشکم
در رثای تو تا ابد جاریست
نوحة عاشقانه اشکم
تمام دنیا را به من دادهای بانو اگر یکبار به من بگویی « فرزند » ؛ السلامُ علیکِ و علی روحِکِ و علی بدنکِ یا صدیقه
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با سلام وتهنیت ایّام و تبریک سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی
مثل عصرهای جمعه باز
من دلم گرفته است
گرچه عید با صدای روشن خودش
با بهار سبز آمده است
من ولی دلم گرفته است
من شمالیم !
ابرها نگاه خیس و خسته مرا
زیر بارش قشنگ خویش
جار می زنند
من ولی دلم گرفته است
او که دوست داشتم ببینمش نیامده است !
او که نام او
ذکر سروهاست ...
آه ! نه ! ... ولی
این صدای پای اسب کیست !
...
دلم شور می زد مبادا نیایی
مگر شب سحر می شود تا نیایی ؟!
مگر میشود من در آتش بسوزم
تو امّا برای تماشا نیایی
تو افتاده تر هستی از اینکه یک شب
به میقات این بی سر و پا نیایی
تو « پروانه » باشی و یکبار حتّی
به شاباش پیوند گلها نیایی ؟!
دروغ است این برنمیآید از تو
بیایی و تا کلبهی ما نیایی
بگو خواهی آمد که امکان ندارد
بگویی که میآیم امّا نیایی
گذشته است هرچند امروز و امشب
دلیلی ندارد که فردا نیایی
...
چه خوب آمدی ای بهار صداقت
دلم شور میزد مبادا نیایی !!
...
اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج
.: Weblog Themes By Pichak :.