زین العابدین آذر ارجمند - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم ربّ الرّییع

بسم ربّ الرّبیع

سلامٌ علیکم

بهار جلوه‌ای از رستاخیز است . انگار  طبیعت به فرمان الهی از خواب مرگ برمی خیزد ؛ در نفخه صور جهان مادّی دمیده شده : « و اذا هم قیامٌ ینظرون » ... خیزش دوباره طبیعت با اشکهایی که از ابرها فرو می ریزد قیامت را به رخ می کشد انگار بهار نیز توبه کنان برگشته است !

مومنان که از بُعد ناسوتی خود غافل نیستند در کنار رسیدگی و سر و سامان دادن به دنیای معنوی ( روح عُلوی ) به عالم جسم و بیت نفس خویش نیز سر و سامانی می دهند و گرد و غبار غفلتی که بر آئینه‌ی وجودیشان نشسته را می تکانند « و اشرقتِ الارض بِنورِ ربّها » را به تماشا می نشینند ؛ یعنی همسو با تازه شدن طبیعت ، طینت خود را نو می کنند و تجدید توبه و عهد می نمایند که « قالوا بَلی، شهدنا » ...

وقتی طبیعت « پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست » برخاست چه جای نشستن برای ما و صد البته این بهار با خود حزن شهادت بی‌بی دو علم حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) را نیز یدک می کشد و حزن غُربت علی ( علیه السلام ) را .

اشک می ریزد بهار اینبار قدری بیشتر         تیره شد قلب زمین انگار قدری بیشتر

آتش در ، آتش بغض حرامی های شهر         سوختی ... از حیدر کرار قدری بیشتر ...

برادر / خوهر گرامی عضو پارسی بلاگ

سالی دیگر را سپری کردیم و کاش در طاعت الهی صرف شده باشد نه در معصیت او . واقعاً بازنده حقیقی است کسی که از رفتن عمر و ورق خوردن صفحه تقویم ، درس نگیرد و بیشتر به « خود » و « نفس » مشغول شود ؛ خداوند در سال جدید به ما و شما توفیق خدمت روزافزون به اسلام و قرآن عنایت و نام ما را در لیست عزاداران حقیقی زهرای مرضیه ( سلام الله علیها )  ثبت بفرماید

اگر در سال گذشته باعث آزردن خاطری شدم صمیمانه عذر می خواهم . به امید اینکه اگرچه لایق نیستم ه دعای گرامیان مورد عفو و غفران پروردگار عزیز قرار بگیرم . یا حق

 

زین العابدین آذر ارجمند لنگرودی

 




تاریخ : پنج شنبه 93/12/28 | 11:22 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

غزل فاطمی : قدری بیشتر

بسم الله الرّحمن الرّحیم

این غزل فاطمی هم عیدی من به همه کسانی که خودشان را فرزند « مادر » می دانند :

التماس دعا دارم مخصوصاً از ذاکرانی که در مراسم دهه دوم از این غزل استفاده کنند

یا حق ( پانوشت را حتماً بخوانید )

اشک می‌ریزد بهار اینبار قدری بیشتر

تیره شد قلب زمین انگار قدری بیشتر

گود افتاده است زیر چشمهایت ماه من

دیده ای حتّی ز من آزار قدری بیشتر

آتشِ در ... آتش بغض حرامی های شهر

سوختی ... از حیدر کرار قدری بیشتر ! (1)

تا شنیدم قصّه پهلو و بازوی تو را

نفرت از در دارم، از دیوار قدری بیشتر ! (2)

آی محبوبی که داری می روی دامن کشان

قدری از این اشکها بردار ... قدری بیشتر ! (3)

مثل سیر و سرکه می جوشد دلم زهرای من !

مرحمی بر سینه ام بگذار ... قدری بیشتر !

یار غار من مرو این التماس حیدر است

گر بخواهی می کنم اصرار قدری بیشتر !

شانه‌ات در دست او ... گیسوی او در دست من ...

مانده زینب تا سحر بیدار ... قدری بیشتر

گرچه پیشت ای تمام عشق از کم کمترم (4)

دوستت دارم ولی بسیار ... قدری بیشتر

تا مگر حال دل من اندکی بهتر شود

می کنم نام تو را تکرار قدری بیشتر !

دست من کوتاه و خرمای وصالت بر نخیل

خسته‌ام ... از میثم تمّار قدری بیشتر

بر سر من ای زمین با آسمان تندی مکن

تا بمانم تا ابد بر دار ... قدری بیشتر

بیشتر احساس نزدیکی به شیطان می کند

هر که زهرا را کند انکار قدری بیشتر ! ...

 

پانوشتها :

1- حیدر کرار و تو هر دو از بغض حرامی ها سوختید ولی تو از آتش در هم سوختی که او نسوخت !

2- در یکجا به زهرا ( سلام الله علیها ) ضربه زد و دیوار دو جا ( اهل روضه می دانند )

3- جایی شنیدم که زهرا سلام الله علیها در بستر شهادت با انگشتان مبارکشان اشکهای امیر المؤمنین علی ( علیه السلام ) را پاک می فرمودند

4- از اینجای شعر حرف خودم به مادر است

 




تاریخ : دوشنبه 93/12/25 | 6:25 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

بد نمی شود !

به نام خدا

پریشان گوییِ دیگری از من :

آقا به ما شفا بدهی بد نمی‌شود

حالی اگر به ما بدهی بد نمی‌شود

من هیچ عشقِ مفت نمی‌گیرم از کسی

امّا اگر شما بدهی بد نمی‌شود !

ما را اگر تو لطف کنی باز آشتی

با عشق ... با خدا بدهی بد نمی‌شود

بی رونق است گرچه ؛ به این خانه‌ی خراب

برگردی و صفا بدهی بد نمی‌شود

آقا به من که لایق لطف تو نیستم

یک چفیه یا عبا بدهی بد نمی‌شود

آقا به این گدای زمینگیر سامرا

یک پرس کربلا بدهی بد نمی‌شود ! 

 




تاریخ : یکشنبه 93/12/24 | 6:46 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

کمبود نقدی محبّت

بسم الله الرّحمن الرّحیم

ایّام فاطمیه تسلیت باد

می دانم خیلی‌ها از دیدن وضعیت فرهنگی مخصوصاً حجاب در مملکت اسلامی ما رنج می برند . من هم به عنوان کسی که در رنجم چند جمله برای کسانی که حدود عفت و حجاب را در فضای مجازی رعایت نمی کنند می نویسم ... ( دوستان پس از مطالعه نظرشان را مرقوم بفرمایند )

کسانی که در پست ها و پیامهایشان از عکسهایی استفاده می کنند که به نوعی ابتذال را ترویج می کند از چند نظر به چند دسته تقسیم می‌شوند

الف : مردها و زنان

ب : مجردها و متأهل ها

ج : مسلمانان و غیر مسلمانان

د : باخبر از بدی این کار و بی‌خبر از آن

صرف نظر از همه این دسته بندی‌ها یقیناً مضرات این کار بسی بیشتر از  فایده آن خواهد بود ( اگر برای این کار فایده‌ای هم مترتب باشد )

در باره هر کدام از این گروه ها توضیحاتی می‌آید :

زنان و دختران : زنان و دختران ذاتاً به دنبال نمایش دادن خود هستند البته این در ادامه مطلب...


تاریخ : سه شنبه 93/12/19 | 12:9 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

شهید ... حال استمراری

به نام خداوند شهیدان و راستگویان

http://langarnews.ir/wp-content/uploads/2015/03/23.jpg

پرپر زد و خاموش شد فانوسی آرام

در خون خود غلتید اقیانوسی آرام

در محضر مولای خود انگاری است او

ماضی نه بلکه حال استمراری است او

بوی حرم پیچیده اینجا مثل اینکه !

جاری شده لبخند زهرا مثل اینکه !

بی‌بی ! فدای غصه‌هایت جان خورشید

ای خاک پایت سرمه‌ی چشمان خورشید

عبّاس نه ! ... ما جَون درگاه تو هستیم

دلواپس نیرنگ مشتی شب پرستیم

درس وفاداری به ما دادی تو بی‌بی !

ما را کنار خویش جا دادی تو بی‌بی !





تاریخ : دوشنبه 93/12/18 | 12:4 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

راست گفتند شهیدان

به نام خداوند شهیدان و راستگویان

راست گفتند ... شهیدان را می گویم !

راست گفتند که « ما تا آخر می مانیم » و تا آخر ماندند !

راست گفتند که « از راه رفته پشیمان نیستیم »

راست گفتند ... خیلی چیزها را راست گفتند ؛ گفتند که خاکریز را اگرچه شده همه شهید شوند نگه می دارند و نگه داشتند

گفتند و ماندند و نگه داشتند و خیلی هایشان بر نگشته اند .

شاید از دیدنمان شرم می کنند و یا شرم می کنند ببینند که از دیدنشان شرم می کنیم و خجالت می کشیم !

 

دروغشان چی است !!

استخوانهایی که این روزها بر می گردند

آنهایی که بزور هم که شده از آغوش بی نشانی درشان می آوریم و تا گمنامی بیرونشان می‌ کشانیم چه ساده ناله می کنند که :

سپرده اید اگرچه به خاک ماها را

شهید مرگ ندارد چه باک ماها را !

خدایا توفیق !




تاریخ : جمعه 93/12/15 | 9:1 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

شاه با من !

بسم الله الرّحمن الرّحیم

به سوی جمکران

جایتان خالی دو روزی مهمان سفره محبّت آقا بودم

در راه رفتن چند بیتی بر صفحه آمد که تقدیم می‌شود

شاه من !

شاه من !

می ریزد اشک شوق امشب ماه با من

مهتاب راهی می شود همراه با من

بغضی که چنگ انداخته بر این گلو .. آه

می گوید از یک حسرت جانکاه با من

کار خودش را می کند این بغض  ،ای عشق !

همراه باشد خواه با تو خواه با من !

می‌چرخم و می چرخد و می چرخم و ... نه !

این کعبه هم گشته است خاطر خواه با من !

رفتم که درد دل کنم اشکم نیامد

گویا غریبی می کند این چاه با من !

ای آینه ! ... زنگار بر روحت نشسته است

گر قصد داری پاک گردی « آه » با من !

سربازم امّا افتخارم هست عمریست

همسوست با پای پیاده شاه با من !

 

اللهمّ عجّل لولیکَ الفرج

 




تاریخ : شنبه 93/12/9 | 3:25 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

وقتی اناری نیست ... !

به نام خداوند بخشنده مهربان

پریشان گویی دیگری را از من می‌شنوید تقدیم به ایتام :

http://s5.picofile.com/file/8169957600/%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%B1.jpg

شعر « وقتی اناری نیست ! »

وقتی اناری نیست ... دارا هم اگر باشی ...

یا غرقِ غم در خواب و رؤیا هم اگر باشی ...

: « من بعد از این لبخند خود را گم نخواهم کرد »

تصمیم دشواریست ، کبری هم اگر باشی ... !

طعم یتیمی پیش سارا طعم خوبی نیست

جای عروسک های سارا هم اگر باشی !

دنیا برایت مثل زندان است ... مخصوصاً

در حسرت لبخند بابا هم اگر باشی !

تنهایی تلخ یتیمان را نمی فهمی

تنهاترین تنهای تنها هم اگر باشی

جز دوری بابا برایشان ملالی نیست

از حالشان یک ذره جویا هم اگر باشی 

این التماس چشمهایی مثل الماس است

باید بسوزی سنگ خارا هم اگر باشی

یک نصفه شمع و اینهمه پروانه !؟ ... نه سخت است

« گریه کن » و « لبخند زن » با هم اگر باشی

ای عشق ! من یک لحظه از رفتن نمی‌مانم

تا آخر این راه همراهم اگر باشی

با ابر یا بی ابر ... هان خورشید خورشید است

پنهان اگر گردی و پیدا هم اگر باشی

دست نوازش بر سر یک غنچه می‌ارزد

آری ... نسیم خشک صحرا هم اگر باشی

چیزی بده چیزی بگیر این ساحل این هم تو !!

از خود گریزت نیست دریا هم اگر باشی !

روزی برای مرگ خود آواز خواهی خواند

با عشق و حسرت .... قوی زیبا هم اگر باشی

عاشق شدن که نیست کار هر کس و نا کس

یوسف نخواهد گر ... زلیخا هم اگر باشی ...

با اولین زخم تبر از دست خواهی رفت

یک عمر مثل سرو بر پا هم اگر باشی

شوخی ندارد با کسی این نیل ... عاقل باش

باید عصا برداشت موسی هم اگر باشی

خندید جنگل : « آی آتش ! ... روز مرگ من

با شعله‌های خویش می‌خواهم اگر باشی

لطفی کنی و باقی از من هیچ نگذاری

بر تلّی از خاکستر ... اینجا هم اگر باشی

من هیچ از دست تو ناراحت نخواهم شد

بر مرگ من گرم تماشا هم اگر باشی ... »

گفتند تنها باش؛ از تن ها بلاخیزد

امّا بلا کم نیست تنها هم اگر باشی !

باید دلت خون باشد از داغ یتیم ...  امّا

وقتی اناری نیست ... دارا هم اگر باشی ... !!




تاریخ : سه شنبه 93/11/21 | 11:11 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

نقد یک جوابیه

بسم الله الرّحمن الرّحیم

http://noandish.com/files/fa/news/1393/11/8/17753_705.jpg

 

 

در روزهای اخیر خبری عجیب و به قول برخی سایتها « جالب در نوع خودش ! » خیلی ها را به تجّب وا داشت . شاید شما هم یکی از آن « خیلی ها » باشید! برخی از تیترهای مربوط به خبر : « خواننده زنی که مجوز گرفت » « تابو شکست ! » « رونمایی از آلبوم موسیقی یک زن در تهران » و ...

ارشاد اسلامی هم جوابیه ای به اعتراض کسانی که درد دین دارند داد و خواست خودش را تبرئه کند : برخی از جمله های این جوابیه آورده می شود و توضیحی در باره آن داده خواهد شد ضمن دعوت از دوستان اندیشمند در خصوص خواندن آن ، تقاضا دارم مرا از نظراتشان در این باره بهره مند بفرمایند

در جوابه ارشاد می خوانیم « آلبوم " تو را ای کهن بوم دوستت دارم "در واقع آلبوم هم خوانی با صدای استاد محسن کرامتی ،  استاد برجسته ی آواز و ردیف دان موسیقی دستگاهی ایران ، از هنرمندان خوشنام ومتعهد موسیقی ایران و خانم نوشین طافی می باشد » سئوال : یعنی کلاً   این خانم در این آلبوم اصلاً تک خوانی نکرده ؟ ... آنوقت چه معنی دارد عکس این خانم زینت بخش جلد این آلبوم باشد !؟ ... چرا سایر خانمهایی که در این کار فاخر هم خوانی کرده اند از قلم افتاده و فقط نام نوشین طلافی را می بینیم !

ارشاد محترم اسلامی اگر قرائت خود از کلمه « متعهد » را قدری باز کنند هم مورد امتنان  خواهد بودآواز خوانی با شرکت یک زن، نشان از تعهد به کدام دین و آئین دارد !؟

د جوابیه می خوانیم : «این اثر در قالب موسیقی سنتی با اشعار وموسیقی وزین بوده که در شوراهای شعر و موسیقی دفتر که متشکل از اساتید و نخبگان متعهد و ارزشی انقلاب اسلامی هستند بررسی و مورد تأیید قرار گرفته است» به قول یکی از دوستان مثل اینکه دارند ما را تست می کنند ! ... اول برایمان لالایی خواندند ( در تلویزیون با تیتراژ سریال مختار نامه ) بعد هم از "کهن بوم و بر" حرف زدند ، ان شاء الله اگر قدری دندان روی جگر بگذاریم نوبت " آی نگار نازنین" هم می رسد !! (1)

عزیزان سکان دار موسیقی متعهد کشور در ادامه نوشته اند « بر اساس ضوابط موجود که ازبدو تاسیس دفتر موسیقی تا کنون به آن عمل شده است هیچ گونه منع قانونی برای صدور مجوز آثاری که هم خوانی زن ومرد دارند ، وجود ندارد و پس از طی مراحل قانونی طبق روال مجوز انتشار برای این گونه آثار نیز صادر می گردد . لذا اثر مذکور به دفعات در واحد تطبیق بررسی شده و بر اساس مستندات موجود در پرونده پس از اصلاحات مورد نظر دفتر موسیقی ، نمونه نهایی با رعایت کلیه ضوابط ومقررات ، به درستی وصحت  اجازه انتشار دریافت کرده است » که باز باید پرسید چطور متوجه تک خوانی زن در این اثر نشده اند !؟ ... خود صاحبان اثر مقرّند به تک خوانی زن !!

و در انتها : « عموماً پس از انتشار آثار نیز کارشناسان واحد تطبیق مجدداً بررسی های تطبیقی را انجام خواهند داد و در صورت عدم تطبیق با نمونه صوتی ثبت شده در دفتر برخوردهای قانونی با متخلف صورت خواهد گرفت . این دفتر مجدداً بر این نکته تأکید می کند که تا کنون هیچگونه مجوز تک خوانی بانوان اعم از آلبوم صوتی یا اجرای صحنه ای ، مگر در موارد کنسرت ویژه بانوان صادر نکرده است . » راستی اگر این اعزاء ارشاد اسلامی را اصطلاحاً دور زده باشند و در آنچه به ارشاد ارائه کرده باشند و آنچه بیرون داده باشند فرق باشد چه !؟ ...اگر تک خوانی زن نبوده چرا اینهمه اعتراض !؟  در صورت عدم تطبیق آنچه منتشر شده با انگه به عنوان مستند به ارشاد داده اند ، چه کسی می تواند آنچه بین مردم منتشر شده را جمع کند !؟

قبل از انجام یک عمل که می تواند شائبه هایی داشته باشد بهتر نیست تبعات آن کاملاً سنجیده شود ؟ این حق مسلم مردم شهید داده است که از آرمانهای نظام مقدس خود پاسداری کنند . مراسم رونمایی از این آلبوم آنهم در روزهایی که منتهی به سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی است جای یک علامت تعجّب گنده را خالی می کند !

و صد البته هنوز وقت هست تا مقصران این پروسه پنج ساله ( به گفته دست اندرکاران آن ) از مردم متدین و شهیدپرور عذرخواهی کنند و ان شاء الله از  این نوع هتک حرمت به خون شهدای ما دوباره تکرار نشود ؟

پاورقی :

1- می گویند دزدی داشت قفل مغازه ای را در نیمه شب با اره آهنی می برید ؛ گزمه ای از او پرسید چه می کنی !؟ دزد با آرامش تمام گفت دارم آهنگ می زنم ! .. گزمه پرسید پس صدایش کو !؟ دزد گفت اگر جناب سرکار عالی اجازه دهند فردا صبح بلند می شود !!

 




تاریخ : یکشنبه 93/11/12 | 10:39 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

شعر طنز ملک عبدالله !

به نام خدا

شعر طنز ملک عبدالله !

http://s4.picofile.com/file/8166069400/%D9%85%D9%84%DA%A9.jpg

امروز در اثر رحلت جانسوز یکی از اعزاء ارازل و اوباش حالم بدجور گرفته بود ! ... و طبق کلام حکیمانة « کی شعر طرب انگیزد خاطر که حزین باشد ... » چند بیتی در مدح و رثای ملک عبد الله این خائن حرمین شریفین بر کاغذ آمد ( یعنی قلم داوت گریست ! ) که می‌آید :

دشمن رنگ و ریا بود ملک عبدالله !

متنفر ز حنا بود ملک عبد الله !!

آری آن یار که شمشیر طلا داد به بوش

قطب ارباب وفا بود ملک عبد الله !

پای تا سر همه از عشق هیلاری لبریز !

دوستدار اوباما بود ملک عبدالله !

مردها از قِبَل شاهی او خوش بودند

و هوادار نسا بود ملک عبد الله !

حافظ کعبه و آزادی و برج ایفل

آخر سعی و صفا بود ملک عبدالله !

این یل صد ساله در هنر رقصیدن

آه !  انگشت نما بود ملک عبدالله !

در حق خدمت او شاه اوباما فرمود :

او تماماً با ما بود ملک عبدالله

آینه نه ! ... ولی آن عارف سرّ ابلیس

خشت توحید نما بود ملک عبدالله !

قد یک دیگ نه ! ... یک پارچ نه ! ... یک لیوان ... نه !

یک لگن پر ز طلا بود ملک عبد الله !

شرم با تیغ خودش بالأخره او را کشت

بسکه با حجب و حیا بود ملک عبد الله

این طبیعیست که یک راست برندش به بهشت

واقعاً مرد خدا بود ملک عبد الله !

قافیه تنگ شد و فاش نشد آخرِ سر

که طرفدار کیا بود ملک عبد الله !!!!!

خداوند آن ملک آتش آشیان را با اجداد وهابی خود محشور فرماید !!
بلند بگو الهی آمین ... بلا نبینی ! ...




تاریخ : یکشنبه 93/11/5 | 8:45 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی